< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1402/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات حجج/ حجج شرعی/

 

حدیث

امام علی: مَن طَلَبَ شَيئا نالَهُ أو بَعضَهُ.

هر کس برای رسیدن چیزی تلاش کند یا به همه آن می رسد یا به قسمتی از آن می رسد. موفقیت ها در سایه تلاش است، با تلاش یابه همه مقصود میرسیم یا به بخشی از آن.

نابرده رنج گنج میسر نمی شود    ***مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

گفت پیغامبر که چون کوبی دری    *** عاقبت زان در برون آید سری

 

سال تحصیلی جدید را به امید خدا با جدیت دنبال می کنیم و خودمان را به خدا میسپاریم و به وظیفه الانمان عمل کنیم.

حجج شرعی

مقدمات

بحث اصول این سال تحصیلی را با بحث حجج شرعی شروع می کنیم:

حجج بر دو نوع هستند:

یک : حجت ذاتیه؛ این مورد لا یحتاج الی جعل جاعلٍ، (به این احتیاج ندارد که به او حجیت بدهند) و هی القطع؛ قطع حجیت ذاتی دارد و نیاز به جعل جاعل ندارد، کسی که می داند الان روز است نیاز به این ندارد که به بگویند که جعلت هذا القطع لک حجة، این حجیت هست چه بخواهیم و چه نخواهیم.

این قسم اول حجت که مفصل هم بحث شد ، در ضمن بحث قطع ، بحث حجت اصلی (کتاب و سنت و عقل و اجماع) را که بزرگان مطرح نکرده بودند به تفصیل مطرح شد ، بعد وارد بحث قطع شدیم.

دو: حججی که ذاتی نیست، باید حجیت برای آنها جعل شود ، که به اینها حجج غیر علمیه میگویند؛ غیر قطع مانند خبر واحد، اجماع منقول، قول لغوی، شهرت، …

آیا اینها حجت هستند یا نیستند؟

در اینها باید در دو مقام بحث کنیم:

مقام اول: مقام ثبوت: در این مقام بحث می کنیم آیا هل یمکن للشارع ان یتعبّدنا بالظن (که حجت غیر علمی است) ام لا یمکن؟ (امکان تعبد به ظن)

مقام دوم: مقام اثبات: در صورت اثبات امکان هل تعبدنا الشارع بالحجة الغیر العلمیه ام لم یتعبّدنا؟ (آیا شارع ما را متعبد به مظنه کرده است یا خیر؟)

اینجا دو اردوگاه بزرگ است:

اردوگاه اول (اردوگاه سید مرتضی، قاضی ابن براج، ابن ادریس، طبرسی ) که می گویند لم یتعبدنا الشارع بالحجج الغیر العمله.

اردوگاه دوم (شیخ طوسی و کسانی که مکتب ایشان را پذیرفته اند مانند متاخرین):

این از بحث و بعد وارد حجج می شویم از خبر واحد، اجماع، شهرت ، قول لغوی و …

اولین بحثی که آخوند مطرح کرده بحث امکان تعبد به ظن است (مقام ثبوت).

ما المراد من الامکان هاهنا؟

امکان سه معنا دارد:

معنای اول: امکان ذاتی: هیچ طرف از وجود و عدم برای این موضوع ضرورت نداشته باشد. مثل این سوال:د الانسان موجودٌ بالوجود؟ یا الانسان ممتنع وجوده؟ پاسخ هر دو سوال خیر است زیرا نه وجود انسان وجوب دارد و نه امتناع دارد به این می گویند امکان ذاتی .

امکان ذاتی یحتاج الی البرهان، اینکه می گوییم انسان ممکن الوجود است باید برهان بیاوریم که ممکن الوجود است تا بگوییم وجودش واجب نیست ، ممتنع هم نیست.

معنای دوم: امکان وقوعی: موجودی که از وجودش محالی پیش نیاید، و چه بسا چیزی هم امکان ذاتی داشته باشد هم امکان وقوعی مانند انسان، در جانب مقابلش آنی که امتناع وقوعی دارد این است که مطیع خدا را جهنم ببرند، این امکان ذاتی دارد اما امکان وقوعی ندارد زیرا مستلزم ظلم علی الباری تعالی هست و هذا محالٌ .

معنای سوم: امکان احتمالی: (ج 3 اشارات النمط العاشر): فالصواب أن تسرح أمثال ذلك إلى بقعة الإمكان ما لم يذدك عنه قائم البرهان . هر چیزی را که می شنوی بلافاصله نگو نمی شود بلکه بنابر این بگذار که می شود مگر اینکه برهان بیاید بگوید که چنین چیزی امکان ندارد.

سوال: امکانی که در اینجا مطرح می کنیم کدام یک از اینهاست؟ امکان ذاتی، یا امکان وقوعی یا امکان احتمالی؟

امکان ذاتی نیست (چون بدیهی است که تعبد به ظن محال از آن لازم نمی آید، تعبد به ظن مثل شریک الباری نیست که ذاتاً ممتنع باشد، امکان احتمالی هم که معونه ندارد و اثبات نمی خواهد ، آنی که اثبات می خواهد امکان وقوعی است .

در بین متکلمان شیعه تنها ابن قبه رازی هست که گفته است تعبد به ظن ممکن نیست .

این عدم امکانی که ابن قبه رازی (عبدالرحمن بن محمد، فقیهٌ متکلمٌ کان معتزلیاً ثم استبصر و صار شیعةً) گفته است به این خاطر است که از تعبد به مظنه دو محذور پیش می آید:

محذور اول : تحلیل الحرام و تحریم الحلال است؛ چه بسا در واقع چیزی حرام است و دلیل ظنی می گوید حلال است و چه بسا چیزی حلال است و دلیل ظنی می آید و حکم به حرمت می کند.

محذور دوم: اگر تعبد به ظن در فروع جایز باشد در اصول اعتقادی هم جایز است ، در حالی که هیچ کدام از علما مظنه را در اصول اعتقادی کافی نمی دانند. در توضیح المسائل علما آورده اند که عقیده مسلمان به اصول دین دو تعبیر است، یک تعبیر اینکه از روی یقین باشد، دو اینکه از روی استدلال باشد (که هر دو به یکی بر میگردد، زیرا استدلال یقین می آورد ولی ملا صدرا را برهان صدیقین او را به یقین می رساند . یکی هم برهانش برهان بادیه نشین است می گوید در پاسخ به اینکه چه چیزی بر وجود خدا دلالت می کند گفت البَعْرَةُ تَدُلُّ على البَعيرِ ، و الرَّوْثَةُ تَدُلَّ على الحَميرِ ، و آثارُ القَدَمِ تَدُلُّ على المَسيرِ ، فهَيْكَلٌ عُلْويٌّ بهذهِ اللَّطافَةِ ، و مَرْكَزٌ سِفْليٌّ بهذهِ الكَثافَةِ كيفَ لا يَدُلاّنِ على اللّطيفِ الخَبيرِ و کاری به برهان صدیقین ندارد)

بنابراین ابن قبه رازی می گوید اگر شما بگویید یجوز التعبد بالظن فی الفروع یستلزم جواز تعبد بالظن فی الاصول.

پس دو مقام است. یکی مقام ثبوت هست و یکی هم مقام اثبات .

در مقام اثبات ، سید مرتضی و من تبعه اش امکان را پذیرفته اند ولکن در مقام اثبات گفته اند ما دلیلی بر وقوع تعبد به ظن نداریم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo