< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1402/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ظهور و قواعد آن

 

امام علی: كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ، كَافٍ. قصار 395

به هر مقدار از دنیا قناعت کنی همان برای تو کافیست.

یعنی شکل زندگی را فرهنگ انسان مشخص می کند، اگر فرهنگ اشرافی گری بود مسابقه در اشرافی گریست اما اگر فرهنگ ساده زیستی بود

ادبیات علمای برجسته ساده زیستی بود. (کتاب جرعه ای از دریا)

چند بحث است که در بحث ظواهر مهم است:

یک . بحث از ظواهر الکتاب .آخوند هم محکم وارد شده ، چون یکی از جاهایی است که اخباریون و اصولیون با هم درگیر شدند.

دو. آیا ظواهر زیرمجموعه ظنون هستند یا زیر مجموعه قطعیات هستند؟

سه. ظواهر وقتی حجت هستند که ظن شخصی به وفاق بدست بیاید و یا ظن شخصی به عدم الخلاف باشد؟

چهار. ظن برای مقصودین به افهام حجت است یا برای غیر مقصودین به افهام هم حجت است؟

(این سه مورد بحث های حاشیه ای است و بحث اصلی بحثی است که اخباریون اشاعه داده اند و گفته اند ظهور کتاب بدون نص معصوم حجت نیست، هر آیه ای اکه معصوم ذیلش سخن دارد نأخذ به و اگر سخنی نداشتند ما اصلا نمی فهمیم و اجازه ورود در آن عرصه را نداریم)

این بحث ظواهر الکتاب بحث مهمی است، آیا حجت است یا حجت نیست بدون روایات جداگانه بحث می شود.

نکته: نحوه ارزیابی احادیث بین احادیث فقهی، اعتقادی و اخلاقی متفاوت است، در احادیث فقهی باید تک تک سندها را دید و با معیار پیش رفت که آیا ثقه هست یا نه ، آیا ثقه از او روایت کرده یا نه، از اصحاب اجماع هست یا نیست؟ اما سیره علما در احادیث اعتقادی این بوده که آیا این روایت خلاف قرآن یا خلاف عقل هست یا نیست؟ و روی تک تک اشخاص سند نمی رفتند و بررسی کنند ، اگر اینگونه بررسی کنیم بسیاری از احادیث از حجیت می افتد. سیره اهل بیت هم این نبوده که مته ای که روی فقه می گذاشتند را روی اعتقادات و اخلاق بگذارند، ابزار احادیث فقهی رجال هست مثلا احتجاج طبرسی دو جلد هست و ایشان اول کتاب گفته اند که من کل سندها را حذف کرده ام چون آنچه در این کتاب هست استدلال های عقلی است، با عقل خودتان بسنجید اگر منطقی بود بپذیرید و اگر نبود نپذیرید. یا تحف العقول هم همینطور، روایات اخلاقی سند نمی خواهد فعلی هذا اگر در احادیث اعتقادی (مثل کتاب الحجة ، کتاب التوحید، کتاب …) بخواهیم مته روی خشخاش بگذاریم دچار انحراف خواهیم شد و سرانجام به اینجا میرسیم که می گوییم اکثر اخبار مهدویت و… دروغ است چون سنداً ضعیف است. در حالی که اینها ضعیف نیستند، ممکن هست در سلسله یک نفر باشد که فیه نظر باشد ولی ارزیابی احادیث اعتقادی غیر از ارزیابی احادیث فقهی است چون خود اهل بیت گفته اند که عقلتان را بکار ببرید، به قرآن عرضه کنید.البته اگر روایتی بود که سنداً و دلالتاً ، عقلا و قرآناً درست بود که نور علی نور هست.

بنابراین بحث از ظواهر الکتاب آیا حجت است یا حجت نیست بحث مهمی هست و جداگانه بحث خواهیم کرد؛ اما سوال این است که آیا مفاد ظواهر معدود من الظنّیات یا من القطعیات؟

پاسخ: ما ظاهری داریم و نص.

مراد از ظاهر و نص: مراد از ظاهر این است که تأویل بردار است، و اگر خلاف ظاهر گفته شد این خلاف مناقض حساب نمی شود (خلاف ظاهر هست ولی مناقض نیست، مثل لا ینبغی للمومن ان یجلس مجلساً یعاد فیه مومن او ینتقص فیه امام (ظاهر امام یعنی رهبر اما اینجا می گوییم قطعا امام عادل است. سزاوار نیست که مومن در مجلسی بنشیند … و الا اگر کسی در مجلسی بنشیند و از شاه بد بگوید خلاف نیست . امام اطلاق دارد و ما مقید می کنیم و می گوییم امام عادل. و این خلاف ظاهر است و مناقض نیست)

اما نص تاویل بردار نیست و اگر غیرش را گفتید نقیض گفتید. للذکر مثل حظ انثیین. پسر دو برابر دختر ارث می برد و این نص است.

سوال: مطلب بعدی: اراده گاه اراده استعمالیه است و گاه اراده جدیه است.

اراده استعمالیه: اراده ای که برای تفهیم و تفهّم بکار می رود .

اراده جدیه: آن است که مقصود واقعی متکلم در آن لحاظ شده است.

وظیفه ظهور چیست؟

وظیفه ظهور احضار المعنی فی الذهن است (حقیقیاً او مجازیاً) رأیت اسدا! (می شود حقیقیاً) ، رأیت اسداً فی الحمام (می شود مجازیاً)

آنوقت در باب ظهورات ظنیه مشکلی که هست این است : گاهی خلاف ظاهر اراده می شود، گاه مقام هذل است(شوخی )، گاه مقام توریه است(دروغ راست نما)

از آنجا که در ظاهر این احتمالات وجود دارد مثلا احتمال است که عام گفته و خاص مرادش است، احتمال است که مطلق گفته و مقید مرادش است... این احتمالات سبب می شود که بگوییم مفاد ظهور ظنی است و لیس بقطعیٍ.

پس مفاد اماراات ظنیةٌ و لیست بقطعیه.

پاسخ: گفته اند مفاد ظهورات قطعی است ، مفاد آن چیز هایی که ظاهر است و الا مفاهمه حاصل نمی شود، و الا تعلیم و تربیتی شکل نمی گیرد، و الا هیچ دستور و فرمانی سامان پیدا نمی کند، به عبارت دیگر: اگر بخواهیم زندگی اجتماعی سامان پیدا کند راهش این است که روی ظهورات حساب باز کنیم و ظهورات را قطعی بدانیم.

(بحث ظهورات دو طرف دارد، یک طرف می گویند مفاد ظهورات ظنی است و یک طرف می گویند مفاد ظهورات قطعی است)

استاد: مفاد ظهورات ظنی است منتهی نه ظنّ ضعیف، بلکه ظنّ قوی و معتبر و تعبیر می کنیم که حجت است. پس اینکه بگوییم قطعی است و در حکم قطع است و معامله قطع با آن می کنند را قبول نداریم. فراوان است حرف می زنند و معنای ظنی را اراده می کنند و هنر این است که تشخیص بدهیم که معنای ظنی کدام یک اراده شده ولی اینکه بگوییم لاریب فیه ، این است و جز این نیست (که معنای قطعی همین است ، که بگوییم این است و جز این نیست) در کلمات بکار نمی برند مخصوصا در محکمه ، یا بازجویی … فعلی هذا این احتمالاتی که داده می شود، اصل عدم قید است، اصل عدم خصوص است، اصل عدم هذل است و اصل در عدم توریه است، این اصل ها در قطعیات هم هست. در قطعیات وقتی شک می کنیم اصل عدم را هم بکار می بریم و اختصاصی به مظنه ندارد.

بنابراین اینکه بگوییم ظواهر یؤد من القطعیات اول الکلام است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo