< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1402/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ظهور و قواعد آن

 

امام علی: ضَعْ فَخْرَكَ، وَ احْطُطْ كِبْرَكَ، وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ. قصار 398

فخر فروشی را کنار بگذار (منم منم نداشته باش) خودت را نگیر، بیاد قبر هم باش (قبری که قطعی است)

هرگز شده زین خاک بپرسی که تن کیست؟     وین گرد غم آلود غبار بدن کیست؟

از زیر قدومت شدی آگاه که آیا؟     مأوای که می باشد یا که وطن کیست؟

استحباب زیارت اهل قبور این بخاطر این است که به این نکته باور داشته باشیم که پایان کار همه ما همین است (انک میت و انهم میتون)

خوشا بحال کسانی که خودشان را آماده می کنند و به وظیفه خودشان عمل می کنند.

بحث پیرامون حجیت ظواهر هست،

از جاهایی که اخباری از اصولی خطشان را جدا می کند همین ظواهر الکتاب است. اخباری می گوید ظواهر الکتاب وقتی حجت است که روایتی در ذیل باشد، اگر روایتی در ذیل آیه ای نیست ما از آن آیه چیزی نمی فهمیم.

اصولی می گوید که می فهمیم ﴿وَلَقَدۡ يَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّكۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِر﴾ اگر قرآن قابل فهم نبود چنین سخنی نداشت.

8 دلیل اقامه شده بر حجیت ظواهر الکتاب (دلایلی هم اخباری ها اقامه کردند بر عدم حجیت ظواهر الکتاب).

دلیل اول بر حجیت ظواهر الکتاب:(آیات) خود قرآن می گوید من نورم ، نور روشن و روشن گر است : ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾

نساء 174: ﴿یا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا﴾[1] (ما نور فرستادیم…)

نوراً مبینا یا عطف تفسیری است یا دو عنوان است، هر کدام که باشد دلالت بر حجیت ظواهر کتاب دارد.

مائده 15: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ ۚ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ ﴾[2]

(یعنی کتاب ظهور دارد اگر ظهور نداشت نور بر این کتاب صادق نبود، همینکه نور بر این کتاب صادق است یعنی این کتاب حجت شرعی بر ماست و ما موظف به اخذ به آن هستیم.)

نحل 89: و﴿َنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ﴾[3] (قرآن تبیان همه چیز هست ، آیا می شود تبیان خودش نباشد؟ در حالی که معنای حرف اخباریون این است)

قیل : که اگر تنها در قرآن همین آیه 90 بود ، ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾

تفسیر صافی: قیل که اگر در قرآن جز این آیه نبود کافی بود که قرآن تبیان کل شی باشد، همه چیز که لازم است در این شش عنوان (عدل ، احسان ، … ) آمده.

اشکال: شما به ظاهر قرآن بر حجیت ظهورش استفاده می کنید!

پاسخ: ما به ظاهر استدلال نمی کنیم بلکه به نص استدلال می کنیم و نص عند الکل حجت است.

دلیل دوم
بر حجیت ظواهر الکتاب: حدیث ثقلین ، کتاب الله و عترتی ؛ این حدیث متواتر بین شیعه و سنی هست.

شباهت بین کتاب و سنت:

1- کتاب ، کتاب همیشه قرون و اعصار است و قرآن کهنه شدنی نیست، هر زمان که سراغش برویم تازه است. از امام صادق پرسیدند: ما بال القرآن لا يزداد مع النشر والدرس إلا غضاضة؟ چطور است که قرآن همیشه تازه است؟

فقال (عليه السلام): لأن الله تعالى لم يجعله لزمان دون زمان، ولا لناس دون ناس، فهو في كل زمان جديد، وعند كل قوم غض إلى يوم القيامة. فرمودند: چون قرآن برای یک زمان نیست، برای یک نسل نیست…

پس قرآن کتاب همیشه اعصار هست و اهل بیت هم برای همه اعصار هستند؛ شاهد این حرف در عزاداری هایی است که برای امام حسین علیه السلام برپا شد هست، با اینکه اوضاع اقتصادی نابسامان هست اما ذره ای از اطعام ها کم نشده.

2- قرآن مظلوم شد، وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا، قوم من قرآن را مهجور گذاشتند… (الحمد لله در کشور ما در عرصه حکومت اینگونه نیست مثلا در قوانین کشور اولین چیزی که مورد بررسی قرار میگیرد این است که این طرح یا لایحه ضد قرآن نباشد، اگر ضد عموم قرآن باشد یا ضد اطلاق قرآن باشد رد می شود.)

اهل بیت هم این مهجوریت را داشتند، امیرالمومنین با ریسمان کشاندند به مسجد. اهل بیت هم این مظلومیت را داشتند ، در سه روایت هست که ما منّا الا او مسموم او مقتول. هیچ کدام یک از ما ها به مرگ طبیعی از دنیا نرفتیم.

3- از قرآن سوء استفاده شده و می شود و یکی از آن سوء استفاده ها تفسیر به رأی است. منافقین یک جور، داعشی ها یک جور، دراویش یک جور، … هر گروه منحرفی یک جور تفسیر به رأی داشتند.

غرض این که حدیث متواتر ثقلین هم یک دلیل بر حجیت ظواهر کتاب هست.

دلیل سوم بر حجیت ظواهر الکتاب: روایات عرض روایات بر قرآن.

روایاتی که می گویند روایات ما را عرضه بر قرآن کنید و آنها که موافق کتاب خداست بگیرید و آنها که مخالف است را رها کنید(یعنی آن را ما نگفتیم و جعل شده است و به دروغ به ما نسبت داده اند) ؛ فما وافَقَ كِتابَ اللّه ِ فخُذوهُ ، و ما خالَفَ كِتابَ اللّه ِ فدَعُوهُ (ابواب صفات القاضی باب 9 ح10).

اگر قرار باشد که ما کتاب خدا را نفهمیم این عرضه بر کتاب خدا چه معنا دارد ، حالا که عرضه دارد یعنی ما کتاب خدا را می فهمیم.

دلیل چهارم بر حجیت ظواهر الکتاب: عرضه شروط ضمن عقد بر کتاب الله است. (المسلمون عند شروطهم) اگر شرط خلاف کتاب باشد حجیت ندارد.

دلیل پنجم بر حجیت ظواهر الکتاب: روایات تعلیمی است، روایاتی که امام به زراره می فرماید:

أَ لَاتُخْبِرنِي مِنْ أَيْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتَ إِنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ وَ بَعْضِ الرِّجْلَيْنِ وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) ثُمَّ فَصَّلَ بَيْنَ الْكَلَامِ فَقَالَ وَامْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ فَعَرَفْنَا حِين َقَالَ بِرُؤُسِكُمْ أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ لِمَكَانِ الْبَاءِ»

راوی از امام باقر (علیه السلام) درباره مسح سؤال می‌کند و امام (علیه السلام) فرمودند: بعض سر برای مسح کافی است، راوی سؤال می‌کند: از کجا شما فهمیدید که مسح به بعض سر کفایت می‌کند؟ امام (علیه السلام) فرمودند: از «باء» در آیه شریفه «وامسحوا برؤسکم».

یا روایت دیگری که می فرماید: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِي فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِي مَرَارَةً(پارچه روی زخم) فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ قَالَ يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ امْسَحْ عَلَيْهِ»

شخصی که انگشتش زخم شده بود و آن را با پارچه‌ ای بسته بود از امام صادق (علیه السلام) در مورد کیفیت وضوء سؤال کرد، حضرت فرمودند: آن مقداری که باز است را با آب بشوی و آن مقداری که بسته است را با دست مرطوب مسح کن و در وجه این حکم فرمودند:این حکم و اشباه آن از کتاب خدا معلوم می‌شود که خداوند می‌فرماید: در دین اسلام برای شما سختی قرار داده نشده است، لذا بر همان جبیره مسح کن.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo