< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1402/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ظواهر الکتاب

حدیث

امام علی: الْعَيْنُ حَقٌّ، وَ الرُّقَى حَقٌّ، وَ السِّحْرُ حَقٌّ، وَ الْفَأْلُ حَقٌّ؛ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ، وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ؛ وَ الطِّيبُ نُشْرَةٌ، وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ، وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ، وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ.قصار ۴۰۰

چشم‌زخم حق است (واقعیت هست، بعضی از چشم‌ها شور است و بعضی‌ها نیست) تعویض و دعایی که برای چشم‌زخم گفته می‌شود واقعیت است، سحر هم واقعیت است. تفأل به خیر هم واقعیت است (و باید تفأل به خیر داشته باشد) شوم و نحسی واقعیت نیست. سرایت بیماری واقعیت ندارد. بوی خوش، عسل، سوارشدن بر مرکب و نگاه‌کردن به سبزه، مایه قوت و نشاط است.

در روایتی هست که پیامبر فرمود: النُشرَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ: المَشيِ، وَالرُّكوبِ ، وَالاِرتِماسِ فِي الماءِ ، وَالنَّظَرِ إلَى الخُضرَةِ ، وَالأَكلِ وَالشُّربِ ، وَالنَّظَرِ إلَى المَرأَةِ الحَسناءِ ، وَالجِماعِ ، وَالسِّواكِ ، وغَسلِ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ فِي الحَمّامِ وغَيرِهِ ، ومُحادَثَةِ الرِّجالِ.

امام صادق علیه‌السلام: شادابی، در ده چیز است: پیاده‌روی، سوارکاری، فرورفتن در آب، نگاه‌کردن به سبزه، خوردن و آشامیدن، نگاه‌کردن به همسر زیبا، هم بستری، مسواک‌کردن، شستن سر با [گُل] خَطْمى در حمّام و جاهای دیگر، و گفتگو با مردان [بزرگ].

بحث از ظواهر الکتاب بود، ۸ دلیل آورده شد بر این که ظواهر الکتاب حجت هست.

در مقابل اصولیون اخباریون هستند که به ۵ دلیل گفته‌اند ظواهر الکتاب حجت نیست، فقط و فقط آن ظواهری که روایت در ذیلش باشد آن حجت است و الا باقی حجت نیست.

دلیل اول: اختصاصُ فهم القرآن باهله؛ اخباریون می‌گویند هر کسی قرآن را نمی‌فهمد، فقط کسانی که قرآن در خانه آنها نازل شده قرآن را می‌فهمند و آنها اهل‌بیت عصمت و طهارت هستند.

دو روایت در این زمینه بیان می‌شود:

روایت اول: وسائل (ابواب صفات القاضی) ج ۲۷ ص ۴۷ ح ۲۷:

وعن أبيه (صدوق از پدرشان نقل می‌کنند، علی بن بابویه کاسب و اهل علم بودند، ثقه، از طریق حسین بن نوح نوبختی با امام‌زمان ارتباط برقرار کردند و امام هم دعا کردند که او دو فرزند مبارک به او دادند)، ومحمّد بن الحسن (بن احمدبن الولید: از مشایخ شیخ صدوق)، عن سعد بن عبد الله(القمی ، ثقه) ، عن أحمد بن أبي عبد الله(فرزند محمدبن خالد برقی؛ ثقه) ، عن شبيب بن أنس(اسمش در رجال آمده اگر نیامده بود مهمل حال که آمده مجهول است)، عن بعض أصحاب أبي عبد الله ( عليه السلام )(روایت مرسله است؛ بنابراین از حیث سند قابل‌اعتماد نیست؛ اما باتوجه‌به روایات دیگر مطمئن به صدورش هستیم) - في حديث ـ : إنَّ أبا عبد الله ( عليه السلام ) قال لأبي حنيفة : أنت فقيه العراق ؟ قال : نعم ، قال : فبم تُفتيهم ؟ قال : بكتاب الله وسنّة نبيّه ( صلّى الله عليه وآله ) ، قال : يا أبا حنيفة ! تعرف كتابَ الله حقّ معرفته ؟(واقعا کتاب خدا را می شناسی) وتعرف الناسخ والمنسوخ ؟(ناسخ و منسوخ را میشناسی) قال : نعم ، قال : يا أبا حنيفة ! لقد ادّعيت علماً ، ويلك ماجعل الله ذلك إلاّ عند أهل الكتاب الّذين أنزل عليهم(ناسخ و منسوخ و حق معرفت را کسانی دارند که قرآن در خانه آنها نازل شده) ، ويلك ولا هو إلاّ عند الخاصِّ من ذرّية نبيّنا محمّد ( صلّى الله عليه وآله ) ، وما ورّثك الله من كتابه حرفاً (حرفی از قرآن نمی فهمی)ـ وذكر الاحتجاج عليه إلى أن قال : ـ يا أبا حنيفة ! إذا ورد عليك شيء ليس في كتاب الله ، ولم تأت به الآثار والسنَّة كيف تصنع ؟(اگر چیزی پیدا شد که قرآن چیزی در موردش نبود و در روایات هم نبود چه می کنی؟) فقال : أصلحك الله أقيس وأعمل فيه برأيي(من قیاس می کنم و به رأیم عمل می کنم) ، فقال : يا أبا حنيفة ! إنَّ أوَّل من قاس إبليس الملعون (اول کسی که قیاس کرد شیطان است)، قاس على ربّنا تبارك وتعالى ، فقال : ( أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ) قال : فسكت أبو حنيفة ، فقال : يا أبا حنيفة ! أيّما أرجس ؟(کدام خبیث تر است؟) البول ، أو الجنابة ؟ فقال : البول ، فقال : فما بال الناس يغتسلون من الجنابة، ولا يغتسلون من البول؟ (اگر بول خبیث تر هست چرا جنابت غسل دارد و بول غسل ندارد) فسكت ، فقال : يا أبا حنيفة أيّما أفضل ؟ الصلاة ، أم الصوم ؟ قال : الصلاة ، قال : فما بال الحائض تقضي صومها ، ولا تقضي صلاتها ؟(اگر حایض ،نمازش را نیاز نیست قضا کند و روزه اش را باید قضا کند) فسكت.

مشکل ابوحنیفه این بود که امام صادق را در حد کسی که به ملکوت وصل است نمی‌دید، اما چند نکته دارد که سایر امامان اهل‌سنت ندارند:

    1. با قیام زید بن علی بن الحسین همراه بوده؛

    2. خلفای اموی و عباسی را غاصب می‌دانسته و می‌گفته حق خلافت با امام باقر و امام صادق است. (طبقات الفقها ج2 در ذیل بحث نعمان)

    3. منصور او را زندان کرد ، پیشنهاد قاضی القضاتی را به او دادند و او نپذیرفت.

نکته: گاهی برخی این نکات را می‌بیند فریب می‌خورند؛ ولی ما هستیم و اهل‌بیت. برخوردهایی که او با امامین صادقین داشته این بوده که او این اعتقادات را نداشته و متعبد نبوده، او مبارز بود؛ اما معتقد به امام نبود.

نکته: استنباطی که ما مطرح می‌کنیم (استنباط ما از کتاب و سنت است) غیر استنباطی است که ابوحنیفه مطرح می‌کند.

پر واضح است که این روایت نمی‌گوید به ظاهر کتاب اخذ نکنید بلکه می گوید خود را مستغنی از اهل بیت ندانید، ماجعل الله ذلك إلاّ عند أهل الكتاب الّذين أنزل عليهم ويلك ولا هو إلاّ عند الخاصِّ من ذرّية نبيّنا محمّد (ص)

بنابراین اولا این روایت از جهت سند ضعیف است اگر ضعف سند را جبران کردیم ازجهت دلالت روایت می گوید خود را مستغنی از اهل بیت ندانید.

روایت دوم: ج27 ص 185 ح25:

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا(عده سه گروه هستند، عده ای که از احمد بن محمد بن خالد نقل می کنند ، عده ای که از سهل بن زیاد نقل می کنند عده دیگر. خصوصیات این عده ها این است که در بین آنها حد اقل یک ثقه وجود دارد) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ(بن خالد برقی ، ثقه) بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ‌(محمد بن خالد) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ‌(فیه مباحثوا، گروهی او را تضعیف و گروهی او را تقویت می کنند، برخیها(مثلا علامه مجلسی در هر روایتی که او هست علی القول المشهور می گوید ضعیف) روایات او را رمی بر غلو کردند نه اینکه کذاب باشد.) عَنْ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ‌(بن یونس، ابواسامه الشحام، ثقه) قَالَ‌: دَخَلَ قَتَادَةُ(نابینای عالم بوده) بْنُ دِعَامَةَ‌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌، فَقَالَ يَا قَتَادَةُ‌ أَنْتَ فَقِيهُ أَهْلِ اَلْبَصْرَةِ‌؟ (فقیه بصره تو هستی؟) ، فَقَالَ هَكَذَا يَزْعُمُونَ(اینطور میگویند) فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌، بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفَسِّرُ اَلْقُرْآنَ‌ (شنیدم درس تفسیر داری؟) فَقَالَ لَهُ قَتَادَةُ‌ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ فَإِنْ كُنْتَ تُفَسِّرُهُ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ(اگر بعلمٍ تفسیر می کنی بسیار خوب) وَ أَنَا أَسْأَلُكَ إِلَى أَنْ قَالَ‌: أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ‌، إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ اَلْقُرْآنَ‌ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ فَسَّرْتَهُ مِنَ اَلرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ‌ إِنَّمَا يَعْرِفُ اَلْقُرْآنَ‌ مَنْ خُوطِبَ بِهِ‌. (قرآن را اهل بیت می فهمند)

اینکه نقل حدیث را ممنوع کردند چون می خواستند درب خانه پیامبر را ببندند چون از هر چند روایت یک روایت در مورد مدح و فضائل علی بن ابی طالب بوده، این روایت هم شاهد بر آن است که استقلال در تفسیر نداشته باشید و در تفسیر قرآن باید به اهل بیت مراجعه کنید .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo