< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1402/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ظواهر الکتاب

 

حدیث

امام علی: … وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ، وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ... نامه 31 نهج البلاغه

به ریسمان الهی چنگ بزن ، این ریسمان الهی نگهدارت است. او همه کاره است و نشد در کار خدا راه ندارد؛ لا مؤثر فی الوجود الا الله.

کاخ دانش، گر همه از سنگ و از فولاد سازی     لرزد و ریزد، گر از ایمان پی و بنیان ندارد

 

ظواهر الکتاب

سخن پیرامون ظواهر الکتاب بود، گفته شد به 8 دلیل اصولیون می گویند ظواهر الکتاب حجت است و اخباریون به 5 دلیل میگویند ظواهر الکتاب اگر در ذیلش روایتی نرسیده باشد حجت نیست.

سوال: اخذ به اخبار همان اخباری گری هست؟

پاسخ: اخذ به اخبار غیر اخباری گری است، توضیح ذلک: ما هستیم و روایات عترت علیهم السلام، اینها سرمایه ما هستند اخذ و تمسک به این روایات به معنای اخباری گری نیست، اخباری گری یک مکتب است که ملا امین استرآبادی بنیانش گذاشت و بزرگانی چون علامه حلی را مورد هجمه قرار داد، اخباری های معتدل مانند شیخ یوسف بحرانی از او اعلام برائت کردند اما اخذ به روایات اخباری گری نیست. معتقد نیستیم که علامه مجلسی ، شیخ حر ، فیض کاشانی … اخباری باشند، اینها اخباری نبودند بلکه یأخذون بالاخبار، چه بسا کسانی که اخباری نیستند و اصولی هستند و حتی فیلسوف روایات عترت را بهتر از دیگران بفهمند. در زمان معاصر آقای ری شهری محدّث بودند، تمام عمرشان را صرف حدیث کردند، ایشان می گفتند برخی را روایات من نمی فهمیدم ، مراجعه می کردم به کتب باز متوجه نمی شدم بعد که سراغ المیزان می رفتم می دیدم ادق مطالب را علامه گفته است.

اما دلیل دیگر اخباریون این است که ظواهر از متشابهات است:

قرآن هم می گوید به متشابهات اخذ نکنید:

سوره آل عمران آیه 7: ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.﴾

استدلال اخباریون به این آیه : انسانهای منحرف سراغ متشابه می روند، و الظاهر من المتشابه، فلا یجوز لنا عن نأخذ من المتشابهات.

پاسخ: متشابه در برابر محکم است، محکمات آیاتی هستند که مضمونشان روشن است و متشابه آیاتی است که مضمونشان روشن نیست، قدر مسلم این است که ظواهر الکتاب از مصادیق متشابهات نیست. ﴿وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ،﴾ آیه می فرماید زنهای باردار عده شان وضع حمل است.

آیه در بحث عده طلاق است نه در عده وفات اما در عده وفات اگر شوهرش مرده و 4 ماه و ده روز هم گذشته و هنوز وضع حمل نکرده، تا وضع حمل نکرده اند باید عده نگه دارند و این دیگر واضح هست و ابهام ندارد، ﴿وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ﴾. بله متشابهات هم داریم که از مصادیقش حروف مقطعه هست، گرچه در حروف مقطعه دنیای بحث است؛ یک کلمه ای که در حروف مقطعه با وجود محکمات می توان فهمید این است که قرآن از همین حروف الم … درست شد، اگر می گویید قرآن از طرف خدا نیست همین حروف دست شما هم هست یک سوره مثل قرآن بیاورید.

(بنابراین متشابه آیاتی است که مفهومشان روشن نیست و محکمات آیاتی که واضح هستند)

دو گونه آیات هستند که اینها از متشابهات هستند، یکی آیات مربوط به معاد است (آیات مربوط به قبر، قیامت، جهنم و عذاب و بهشت) عمق اینها را واقعا ما نمی فهمیم به عنوان مثال صافات آیه 62 تا 65﴿: أَذَٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ، إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ، إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ، طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ .﴾ درخت زقوم در اصل جحیم است، شکوفه هایش مانند سرهای شیاطین است.

معنای تحت اللفظی اش را می فهمیم اما اینکه معنای حقیقی اش چیست، شکل واقعی درخت چگونه هست را متوجه نمی شویم ولی با رجوع به محکمات می فهمیم که نعمت های بهشتی و عذاب های قیامت نمونه واقعی از ماکت دنیاست.

یکی هم آیات به موجودات هستی، مانند جن، اصل وجودش را میدانیم اما اینکه چه خصوصیاتی دارد، چگونه تولید مثل می کند… را نمی دانیم.

بنابراین اولا متشابهات را انکار نمی کنیم، معتقدیم که متشابهات واقعیات بی تردید هستند، ثانیا این متشابهات غیر از ظواهر است (ظواهر متشابهات نسیت)، ثالثا متشابهات را با رجوع به محکمات می شود فهمید.

این استدلال دیگر بر اینکه ظواهر کتاب را حجت ندانیم.

دلیل چهارم اخباریون بر عدم حجیت ظواهر: ما علم اجمالی به تقیید مطلقات و تخصیص عمومات داریم (و این سبب اجمال است) این علم اجمالی سبب می شود که ما نتوانیم به ظواهر الکتاب اخذ کنیم.

پاسخ:

ابتدا پاسخ نقضی:

(این مطلب را آخوند مطرح نکردند) که در روایات هم همین اشکال هست، در روایات هم عام داریم و خاص داریم، مطلق داریم مقید هم داریم ؛ این علم اجمالی که شما می گویید در روایات هم هست فلا یجوز ان نأخذ بالروایات ایضا در حالی که اخذ می کنیم.

اما جواب حلّی: که اینجا علم اجمالی ما منحل می شود به علم تفصیلی و شک بدوی، با این توضیح: میدانیم مثلا 1000 عام داریم و 100 مخصص، هزار مطلق داریم و صد مقید، می گردیم در روایات و هم آن 1000 عام را پیدا می کنیم و هم 100 مخصص، هم آن 1000 مطلق را پیدا می کنیم و هم 100 مقید را، این علم اجمالی ما تبدیل شد به 1000 عام و 100 مخصص، مواردی را شک داریم که این عام تخصیص خورده یا نخورده و این شک می گوید این علم اجمالی تبدیل به علم تفصیلی شد آن مقدار عام داریم و آن مقدار خاص داریم و اینجا شک، شک بدوی می شود شک بدوی و در شک بدوی هم برائت را جاری می کنیم.

نکته در باب تفصیل بین مخصص متصل و منفصل: این حرف مخدوش است که در مخصص منفصل ظهور منعقد می شود. اما مخصص متصل: فقط در مخصص متصل ظهور منعقد می شود، اما در مخصص منفصل که می گویید ظهور منعقد می شود (این ظهور بدوی است) ظهور بدوی مشکلی را حل نمی کند و ظهور حاقی (جدی) منعقد نمی شود، آنچه که منعقد می شود ظهور بدوی است.

دو دلیل دیگر اخباریون آوردند:

یک. اخذ به ظاهر تفسیر به رأی است و ما نباید تفسیر به رأی داشته باشیم.

دو. ادعای تحریف کتاب را کرده اند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo