< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1402/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجماع

حدیث

امام علی : وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لَا يُضَادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ وَ لَا يَزُولُ أَبَداً وَ لَمْ يَزَلْ أَوَّلٌ قَبْلَ الْأَشْيَاءِ بِلَا أَوَّلِيَّةٍ وَ آخِرٌ بَعْدَ الْأَشْيَاءِ بِلَا نِهَايَةٍ .

پسرم خدای واحد احد بر این جهان هستی حاکم است، اگر او شریک داشت رسولان او هم می آمدند و آثار ملک و سلطنتش را میدی، ویژگی های او را می شناختی، ولکن اله واحدی هست هیچ کس با او در ملکش مضاد نخواهد بود و همیشه خواهد بود. اول است قبل الاشیاء بدون اینکه اولیتی باشد و آخر است آخری که نهایت ندارد. این خدا خدای توست. بنده این خدا باش چند صباحی که مهمان ذات مقدسش هستی.

سخن پیرامون اجماع شیعی بود و گفته شد برای اجماع شیعی دوازده راه گفته شده برای کشف از قول معصوم، از این دوازده راه سه راه معروف است (قاعده لطف، اجماع دخولی، اجماع حدسی) آنی که بزرگان بویژه متاخرین پذیرفته اند اجماع حدسی است که به تعبیر موسس حوزه اختصاصی به اجماع هم ندارد بلکه این اصل پذیرفته شده در زندگی اجتماعی هست، مثلا وقتی که می خواهند نظریه بزرگی را بدست بیاورند وقتی اطرافیان یک چیزی گفتند از اینجا نظر رئیس را کشف خواهند کرد.

یک نوع اجماع هم اجماع تشرفی هست که محقق تستری در کشف الغنی عن وجوه الحجیة الاجماع بیان می کند. در اجماع تشرفی دو بحث است: یک بحث مقام ثبوت و یک بحث هم مقام اثبات.

در بحث مقام اثبات : به صراحت می گوییم هیچ کدام از ادعا کنندگان اجماع به این اجماع استناد نکرده اند. این اجماع را ادعا نکردند که بگویند علی المسئله الاجماع و مستندش این باشد که خودش شرفیاب حضور شده باشد. (چنین چیزی نیست نه اینکه ما نمی دانیم)

نکته: اینکه بین بزرگانی که ادعای اجماع کرده اند هیچ کس مستنداً الی ذلک نگفته اجماع. می پرسیم از کجا میگویید، چه بسا ادعای اجماع کرده و نگفته من خدمت امام رسیدم بخاطر اینکه شما تکذیبش نکنید و گفته اجماع بر این هست.

قلت: مجمعین مبنایشان روشن است مانند شیخ طوسی که مبنایش قاعده لطف است؛ سید مرتضی مبنایش اجماع دخولی است و تعداد کثیری قائل به اجماع حدسی هستند و کسی مبنایش اجماع تشرفی نیست.

اشکال: شیخ طوسی در کتابشان بسیار ادعای اجماع کردند و ما اسم این اجماعات را اجماع علی القاعده گذاشتیم از کجا معلوم که این اجماعات تشرفی نبوده است.

پاسخ: اولا اجماع علی القاعده اضعف انواع اجماع است یعنی اجماع علی القاعده مستند بر روایت است و می گوید عالمی شیعی را پیدا می کنید که این روایت را پشت سر بگذارد؟ بنابراین علی القاعده باید طبق این روایت عمل کند و همه علما اجماع خواهند داشت. این اجماع اضعف از انواع دیگر اجماع است . ثانیا، نگفته ایم و نمی گوییم که همه اجماعات شیخ از این قبیل است . فقط اجماعات شیخ در خلاف است که احتمال علی القاعده بودنش می رود زیرا با اهل سنت طرف بود، آنها می گفتند اجماع شیخ هم می گفت اجماع، اجماعی که اهل سنت می گفتند بر اساس آن است که برای آنها اتفاق بما هو اتفاقٌ ارزش است و شیخ طوسی می گوید اجماع ما اجماعی است که کاشف از نظر معصوم است و از این راه من شیخ طوسی در مقابل شما ادعای اجماع می کنم.

فعلی هذا یک بحث اثباتی هست که لا اقل من الشک و شک در حجیت هم مساوق با عدم حجیت است. اما در مقام ثبوت؛ آنچه مهم است اجماع تشرفی در مقام ثبوت است (به مقام اثبات کار نداریم)

آیا در مقام ثبوت تشرف در زمان غیبت کبری ممکن است یا نیست؟

اقوال بیان شد که گروهی از بزرگان معتقدند که در زمان غیبت ارتباط امکان ندارد، گروهی هم مانند سید مرتضی معتقد به امکان تشرف هستند و دلیلشان بر امکان سخن بزرگانی است -که ما تردیدی در عدالتشان نداریم- که امام زمان را دیده اند .

ان قلت: داستانها برای ما حجت است؟

قلت: بعضی از داستان سرایان اهل توهم هستند، یعنی یک نوری را دیده فکر کرده که امام زمان بوده، ما به این قصه ها اعتماد نمی کنیم اما به داستان مقدس اردبیلی نمی توانیم اعتماد نکنیم. صاحب جواهر می گوید اگر عدالت ملکه باشد فقط پشت سر مقدس اردبیلی و سید هاشم بحرانی می توانیم نماز بخوانیم نه کسی دیگر.

این بزرگان ادعا کردند و ادعایشان فی الجمله درست است منتهی با این ویژگی هایی که بیان شد که ملاقات یک طرفی بوده نه دو طرفی و تا زنده بودند هم نمی گفتند و بسیاری از قضایای ملاقات ها بعد از مرگشان بیان شده. لکن برخی بزرگان مانند فیض کاشانی و دیگرانی که در جلسه قبل بیان شدند معتقدند در زمان غیبت ارتباط امکان ندارد و مهم ترین دلیلشان روایت علی بن محمد سمری است.

کمال الدین ص 516 باب الخامس و الاربعون:

حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ اَلْمُكَتِّبُ‌(معلم نوشتن بوده) قَالَ‌: كُنْتُ بِمَدِينَةِ اَلسَّلاَمِ‌ فِي اَلسَّنَةِ اَلَّتِي تُوُفِّيَ فِيهَا اَلشَّيْخُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلسَّمُرِيُّ‌ قَدَّسَ اَللَّهُ رُوحَهُ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَيَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى اَلنَّاسِ تَوْقِيعاً نُسْخَتُهُ - بسم الله الرحمن الرحيم - يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلسَّمُرِيَّ‌ أَعْظَمَ اَللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لاَ تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ اَلْغَيْبَةُ اَلثَّانِيَةُ‌ فَلاَ ظُهُورَ إِلاَّ بَعْدَ إِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ اَلْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ اَلْقُلُوبِ وَ اِمْتِلاَءِ اَلْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي اَلْمُشَاهَدَةَ أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَى اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْيَانِيِّ‌ وَ اَلصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ - قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا اَلتَّوْقِيعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا كَانَ اَلْيَوْمُ اَلسَّادِسُ عُدْنَا إِلَيْهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقِيلَ لَهُ مَنْ وَصِيُّكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لِلَّهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ مَضَى رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فَهَذَا آخِرُ كَلاَمٍ سُمِعَ مِنْهُ‌ .

این روایت مرسل نیست خود مکتّب می گوید خودم از علی بن محمد سمری چنین دیدم. اسم او چیزی در موردش نیامده اما اگر کسی مشایخ شیخ صدوق را ثقه ببیند او را هم ثقه می داند.

در سالی که نائب چهارم از دنیا رفت در بغداد بودم ، چند روز قبل از وفاتشان بالای سرش رسیدم، یک نامه (جوابیه) را در آورد که در آن نوشته شده بود ای علی بن محمد خدا به تو اجر بدهد، اجر برادرانت را که در داغ تو می نشینند، تا 6 روز دیگر از دنیا خواهی رفت، کارهایت را جمع کن و برای نیابت به کسی وصیت نکن. غیبت کبری شروع شده و دیگر ظهوری مگر به اذن خدا نیست، و این اذن خدا بعد از زمان طولانی که دلها قساوت پیدا می کنند و دنیا پر از جور می شود اتفاق می افتد. بزودی کسانی می آیند که ادعای مشاهده می کنند، آگاه باش آنها که قبل از خروج سفیانی و یا شنیده شدن صیحه آسمانی ادعای مشاهده می کنند کذاب هستند.

او می گوید روز ششم سراغ علی بن محمد سمری آمدیم و داشت جان می داد پرسیدیم جانشین تو کیست گفت کار دست خداوند هست و از دنیا رفت و این آخرین کلامی بود که از او شنیدیم.

این توقیع خیلی از کتب از کمال الدین نقل کردند، شیخ طوسی هم در کتاب الغیبه این توقیع را آورده است.

میرزا حسین نوری کتابی به نام جنة المأوی (در ج 53 بحار این کتاب چاپ شده) دارد و می گوید این حدیث مرسل است و موجب علم و عمل نیست، در نجم الثاقب ترجمه این را آورده و آنجا کسانی که تشرف به محضر حضرت داشتند را در ذیلش آورده است.

آیت الله صافی صاحب منتخب الاثر در صفحه 400 یک جلدی ، هم سند و هم دلالت را زیر سوال می برد و اولین نفری که این توقیع را زیر سوال برده میرزاحسین نوری است .

استاد: بیان شد که روایت مرسل نیست ممکن است مکتّب را ثقه ندانید اما مرسل این است که واسطه بخورد بین راوی و مرویٌ عنه. اینجا هیچ واسطه نمی خورد، اینجا استاد شیخ صدوق مستقیما از علی بن محمد سمری همراه با معجزه نقل می کند که بگوید 6 روز دیگر می میری و سر وقت هم از دنیا برود. به نظر می رسد شائبة الصدق من الروایة تفوح.

لکن توجیهی که بزرگان از این حدیث دارند این است که مقصود از اینکه «أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَى اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْيَانِيِّ‌ وَ اَلصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ» این ادعای مشاهده همراه با نیابت است یعنی اگر کسی در عصر غیبت ادعا کند امام زمان را دیده و او نایب خاص است این کاذب و مفتر است و هیچ کدام از علمای بزرگ ما که توفیق تشرف داشتند نه تنها ادعای نیابت خاصه نکردند بلکه در برابر کسانی که مدعی نیابت خاص بودند ایستادند.

مطلب دیگر: اگر کسی این ادعا و پاسخ را نپذیرفت آیا راه دیگری برای جواب داریم یا نه؟

باب مفاعله دو طرفی است، شاهدَ یشاهدُ مشاهدةً ، الا فمن ادعی المشاهده، را امام میتوانست بفرماید الا فمن ادعی الرؤیة او النظر. عنایت روی این کلمه مشاهده است، عنایت این است که دو ادعایش دو طرفی باشد ، کسی که ادعا کند من امام زمان را دیدم و هر وقت بخواهم هم می توانم ببینم این کذاب و مفتر است و هیچ کدام از بزرگان این ادعا را نکردند.

در نهایت در مقام ثبوت بیان می شود که ارتباط با امام زمان در عصر غیبت نه محال عقلی است و نه محال نقلی.

فردا وارد بحث اجماع منقول می شویم. اجماع محصل اهل سنت و شیعه بیان شد و جلسه بعد 5 نوع اجماع منقول بیان می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo