< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

1400/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع/مقدمه واجب/ اقسام واجب / تخییری

امام علی: «وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ؛ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ، وَ مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ؛ يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ؛ وَ يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة» [1]

بدانید که مردم همگی در نقصان هستند و همگی دارای عیوبی هستند جز کسانی که خداوند حفظشان می کنند.

منقصون از ریشه نقص ، نقصان در عقل و اعتقادات و مدخولون نقصان در اعمال و گفتار و …

یک مستثنایی هست و یک مستثنی منه. مستثنی اینکه همه شامل هستند و مستثنی منه معصومین علیهم السلام هستند.

این حقیقت است که سبحان، فقط خداست و آنهایی را که به لطف و عنایت خداوند و رفتار خودشان معصوم اند. خداوند انشاء الله عیب ما را کم قرار بدهد و توفیق توبه به ما عنایت بفرماید.

سخن پیرامون واجب تخییری بود، که ما در مقام اثبات واجب تخییر داریم. انما الکلام و البحث این است که در مقام ثبوت چگونه واجب تخییری را تحلیل کنیم زیرا واجب تخییری سه تا اشکال دارد:

یک: (اشکال اول) اراده بعث متعلق به امر مردد نمی شود و امر تخییری مردد است. می گوید اما هذا او هذا او هذا.

دو: (اشکال دوم) واجب عبارت است از رجحان الفعل مع المنع من الترک . این چه واجبی است که جواز ترک دارد و می توانید عتق را ترک کنید بروید سراغ صوم ستین یا این را هم ترک کنید بروید سراغ اطعام ستین یا بالعکس. این چه واجبی است که می توان ترکش کرد.

سه: (اشکال سوم) اگر این هر سه واجب هستند اگر کسی همه را ترک کرد سه عقاب می شود یا یک عقاب. اگر این سه تا در حالیاسم همه اینها را واجب می گذارید باید سه عقاب باشد در حالیکه همه می گویند یک عقاب بیشتر نیست.

تحلیلی آخوند داشت که بیان شد و نقد هم شد. تحلیلی هم میرزای شیرازی و محقق نائینی دارند و آن تحلیل این است که:

اراده تکوینی به امر مردد متعلق نیست، آنچه اراده به او متعلق است اراده تشریعی است و اراده تشریعی به امر مردد تعلق می گیرد. به عبارت دیگر، اراده فاعلیه به امر مردد متعلق نیست اما اراده آمریه به امر مردد تعلق می گیرد.

مرحوم نائینی می گوید که در واجبات تخییری آن جامع عنوانی (جامع انتزاعی) مامور به است و آن یکی است. با این تحلیل جواب اشکال سوم داده شد (اشکال سوم این بود که چطور سه واجب است و یک عقاب) اینجا سه تا واجب نیست بلکه یک واجب است و آن جامع انتزاعی است و امر مردد هم نیست، بلکه احدهما هست و تعریف واجب هم منطبق می شود روی این جامع انتزاعی و منطبق نمی شود بر روی تک تک اینها. به این ترتیب ایشان (میرزای شیرازی و نائینی و خویی در محاضرات ج4 ص 44) تصویر واجب تخییری را حل می کنند. این راه حلی که نائینی عرضه کرده و جلسه قبل بیان شد و این جلسه تکرار شد.

لکن آیا این تحلیل آیا درست است یا درست نیست؟ به نظر می رسد این تحلیل تحلیل عرفی مقبول است اما با ظواهر نصوص سازگار نیست، این تحلیل می گوید ماموربه آن عنوان انتزاعی است (هر اسمی که می خواهید رویش بگذارید یکی احدهما و یکی احدها) ولکن ظاهر واجبات تخییری این است که خود اینها در حقیقت ماموربه هستند نه عنوان انتزاعیشان.

﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَٰكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ ۖ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ ۖ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ۚ ذَٰلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ ۚ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ ۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[2]

خداوند شما را مؤاخذه نمی کند بخاطر سوگند های بیهوده و خالی از اراده مواخذه نمی کند(مانند قسم هایی که در حالت عصبانیت گفته می شود این قسم ها کفاره ندارند) ولی در برابر سوگند هایی که از روی اراده محکم کرده اید مؤاخذه می کند. کفاره اینها اطعام ده مستمند از چیزهایی که خودتان می خورید یا لباس پوشاندن ده نفر یا آزاد کردن یک برده است.

ظاهر این است که اطعام عشرة مساکین مورد توجه است. خود او کسوتهم مورد توجه است نه اَو که امر انتزاعی است. بنابراین اگر می خواهید تحلیل داشته باشید تحلیل خلاف ظواهر نصوص است . روی خود اینها نظر هست. ﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ﴾[3] عنوان انتزاعی خلاف ظاهر این آیه شریفه است.

آیه دیگر : ﴿فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ﴾ [4] ﴿وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ﴾ [5] ﴿فَکُّ رَقَبَةٍ﴾ [6] ﴿أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ﴾ [7] ﴿یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ﴾ [8] ﴿أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ﴾ [9] ﴿ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ﴾ [10] ﴿أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ﴾ [11] ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ﴾ [12] ﴿عَلَیْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ﴾[13]

نمی دانی که گردنه چیست، و نمی دانی که گردنه قیامت چه گردنده سختی است، شما که نمی توانید آن گردنه را پشت سر بگذارید پس برده آزاد کنید ، اطعام کنید در آن روزی که گرسنگی ها هست، یتیمی که از نزدیکان است و نیاز به کمک دارد، یا کمک کنید به مستمندی که خاک نشین شده، ...

در قصه کمک به محرومین قرآن و روایات روی نزدیکان عنایت ویژه ای دارند. زیرا به آنها رسیدگی کردن دو ثواب دارد، یکی ثواب صله رحم و یکی هم ثواب کمک به مسکین.

ملاحظه می شود که عنوان فکّ ، اطعام... اینها خصوصیت دارند . عنوان انتزاعی مراد نیست ، اصلا چرا مرحوم نائینی سراغ این عنوان انتزاعی آمد، بخاطر اینکه ظواهر آیات را توجیه کند ولکن نتوانست ظواهر آیات را توجیه کند.

اشکال: این عنوان انتزاعی از اَو در می آید.

پاسخ: اَو عنوان انتزاعی نیست بلکه اَو یک نحوه خواسته هست، یعنی گاه معیناً چیزی خواسته می شود و گاه مخیراً. شما که می گویید عنوان انتزاعی یعنی لا خصوصیت برای این عناوین در حالیکه اگر خصوصیت نبود ذات مقدس ربوبی که خالق فصاحت است جمله ای می گفت که این را هم زیر مجموعه اش قرار بدهد و اینکه بالخصوص فک و اطعام آمده خصوصیتی برایش هست.

به نظر می رسد که نظریه نهایی که بعدا گفته شود نزدیک به نظریه نائینی است که برگرفته از نظریه میرزای شیرازی است. این عنوان انتزاعی کلام متینی هست، و ذکر اینها محدود کردن این عنوان انتزاعی است. به دیگر عبارت این عنوان انتزاعی می تواند ده گزینه داشته باشد و می تواند سه گزینه داشته باشد و نشان اینکه این عنوان انتزاعی درست است همین واژه اَو هست، چون اَو در حقیقت محدوده انتزاع را بیان می کند اما در این سه تا کدامشان خصوصیت است آن عنوان انتزاعی است که از آن ذات مقدس ربوبی تعبیر به اَو کرده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo