< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

1400/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع/مقدمه واجب/ اقسام واجب / کفایی و عینی

 

امام علی: «ماءُ وَجْهِكَ جامِدٌ يُقْـطِرُهُ السُّؤالُ، فَـانْظُـرْ عِنْدَ مَنْ تُـقْـطِرُهُ»[1]

آبرویت جامد است و تقاضا آن را آب می کند. ببین آن را نزد چه کسی فرو می ریزی.

(ماء وجهک مرادف آبرو هست) به هر کس و ناکسی نباید رو زد بلکه باید به کسی رو زد که اهلش باشد و باشخصیت باشد.

نقل شده گروهی از پیامبر نزد پیامبر آمدند و سلام کردند و گفتند حاجت بزرگی داریم. پیامبر جواب دادند و فرمودند حاجتتان چیست؟ گفتند بهشت را برای ماتضمین کن. پیامبر درنگی کردند و با عصایی که در دست داشتند به زمین اشاره کردند و فرمودند: «أَفْعَلُ ذَلِكَ بِكُمْ عَلَى أَنْ لاَ تَسْأَلُوا أَحَداً شَيْئاً»[2] تضمین می کنم به شرط اینکه شما از هیچ کس تقاضای چیزی نکنید.

دارد بعد از آن اصحاب پیامبر اگر سوار برمرکب بودند و تازیانه شان بر زمین می افتاد خود پایین آمده و آن را برمیداشتند و از کسی درخواست نمی کردند.اصل این است که انسان از هیچ کسی چیزی نخواهد و اگر هم مجبور شد برود سراغ انسان های باشخصیتی که انسان را تحقیر نکنند. بحث وجوب تعیینی و وجوب تخییری به پایان رسید. (هم در مقام اثبات و هم در مقام ثبوت گفته شد که مشکلی ندارد)بحث می رسد به واجب کفایی و یا وجوب کفایی و وجوب عینی.واجب کفایی و عینی هم همان مباحث واجب تعیینی و تخییری را دارد اما به شکل دیگر.

به این ترتیب :

یک:(نکته اول) اینکه ما واجب کفایی و عینی هم در عرف داریم و هم در شرع ، این مثل واجب تعیینی و تخییری است.

مثال عرفی:

    1. والد به فرزندانش می گوید وقتی آمدم منزل باید خانه مرتب باشد، اینجا این تکلیف به دوش همه فرزندانش هست، منتها اگر یکی عهده دار نظافت شد از دیگران ساقط می شود. یا اگر به فرزندان بگوید تا ظهر باید نان گرفته شده باشد (به همه می گوید) اینجا اگر یکی رفت و انجام داد اینجا واجب ساقط شده است. اما اگر ظهر آمد و دید منزل نامرتب است و نان هم نبود، اینجا پدر می تواند همه فرزندان را تنبیه کند. (به این واجب کفایی می گویند)

    2. اگر مولا آمد و به زیرمجموعه خودش گفت کسی در زد درب را باز کنید، اینجا اگر در زدند و یکی رفت درب را باز کرد از عهده دیگران ساقط است اما اگر هیچ کدام نرفتند همه آنها معاقب خواهند بود.

نظیرش سوره کهف آیه19 : ﴿وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ ۚ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ ۖ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۚ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا﴾[3] این مثالی است برای جایی است که پدر به پسر می گوید در را باز کنید

    1. به آتش نشانی تماس می گیرند که فلان جا آتش گرفته ، اینجا من به الکفایه می روند اطفاء حریق می کنند و اگر نرفتند و آتش سوزی گسترده شد همه آنها مجازات می شوند.این از مثال های عرفی واجب عینی و واجب کفایی.

اما مثالهای شرعی:

    1. تجهیز میت مثال

    2. وجوب تفقه واجب کفاییٌ . ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[4] در ﴿لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ باید به هر دو بخشش عمل شود فالتفقه واجبٌ کفاییٌ.

    3. امر به معروف و نهی از منکر، اگر من به الکفایه اقدام کردند از دیگران ساقط است اما اگر من به الکفایه اقدام نکردند بر دیگران واجب است.

    4. جهاد را اگر من به الکفایه نرفتند بر همه واجب است (اما اگر ولی گفت همه باید بروند بر همه واجب عینی می شود)

    5. کسب هایی که لازمه معیشت مردم است. مانند نانوایی ، پزشکی ( النساء للنساء والرجال للرجال)

    6. تصدی امر قضاوت و قیام به امور حسبیه.

نکته: امام در کتاب البیع می فرمایند: برخی در باب ولایت فقیه ولایت مطلقه را قبول ندارند و فقط ولایت بر امور حسبیه را می گویند، امام می فرمایند سلمنا امور حسبیه باشد . امور حسبیه این است که اگر بچه ها یا دیوانه هایی ولی و سرپرست ندارند و یا سامان ندارند این واجب کفایی است که سامان بگیرند. امام می فرمایند خدا راضی نیست به اینکه چند تا بچه و دیوانه بی سرپرست بمانند ، آیا خدا راضی هست که نفت کشورهای اسلامی را به غارت بیگانگان برود. حتی اگر شما ولایت بر امور حسبیه را بپذیرید این امر حسبی هست و نباید اجازه داد بیگانگان سلطه پیدا کنند و این امر نمی شود مگر با تشکیل حکومت اسلامی.حکومت اسلامی اگر نباشد بی دین ها سرکار می آیند ولی به برکت نظام اسلامی بسیاری از واجبات اقامه می شود و بسیاری از محرمات ترک می شوند. (از جلوه های واجب کفایی است) پس در مقام اثبات هیچ تردیدی نباید داشت که ما واجب کفایی را هم در شرع داریم و هم درعرف داریم.

دو: (نکته دوم) اینکه تقسیم واجب به عینی و کفایی هم یکی از تقسیمات واجب است.

در تقسیم تعیینی و تخییری واجب را نسبت به مکلف به میدیدیم زیرا تکلیف از امور ذات الاضافه است. یک اضافه دارد به مکلف و یک اضافه دارد به مکلفُ به و متعلق تکلیف.با این نگاه گاه مکلفُ به مشخصاً یک چیز است کاکثر واجبات و گاه بالاضافة بالمکلفُ به، تخییر است، عتق رقبه و صوم ستین یوما و اطعام ستین مسکینا. این یک نوع تقسیم است.

یک نوع تقسیم بالاضافه الی المکلف است (نه الی المکلف به)

بالاضافه الی المکلف واجب می شود واجب عینی و گاه می شود واجب کفایی. گاه تکلیفی را بر همگان واجب می کند مانند نماز و روزه و گاه این تکلیف طبیعی این تکلیف باید تحقق پیدا کند ، این طبیعی می شود واجب کفایی.بنابراین تقسیم الواجب الی الواجب الکفایی والعینی بالاضافه الی المکلف است و تقسیم الواجب الی التعیینی و التخییری بالاضافه الی المکلف به است.

سه: (نکته سوم) شبهه در اینجا چیست؟

شبهه در اینجا همان شبهه در واجب تخییری است.

مکلف اگر فرد مردد شد لازمه اش تعلق اراده به فرد مردد است، و اراده به امر مردد متعلق نمی شود چه اراده فاعلیه و چه اراده آمریه (این درصورتی است که ملکف فرد مردد شود) اما در صورتی که مکلف جمیع الافراد باشد ، چرا به فعلٍ واحدٍ منهم ساقط می شود. وانگهی واجب ترکش جایز نیست، این چه واجبی است که اگر یکی انجام داد دیگری می تواند ترکش کند؟ (با چارچوبه واجب سازگار نیست) پس بحث در تصویر واجب کفایی در عالم ثبوت است. آخوند خیلی مختصر بحث کردند در حالی که مباحث مفصلی در این عرصه هست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo