< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /مقدمه عقلی شرعی عادیه

حدیث

 

امام علی: ایاک ان تذکر من الکلام ما یکون مضحکاً و ان حکیت ذلک عن غیرک[1] .

ازگفتن سخنان خنده آور و بی محتوا بپرهیز هر چند آن را از دیگران نقل کنی.

این کلام را با دیگر کلمات ائمه باید دید و آن اینکه شوخ بودن ضد ارزش نیست

یک. آنچه ضد ارزش است این است که انسان دلقک شود است.

دو. آنچه ضد ارزش است این است که در مزاح حرف های سبک گفته شود که دون جایگاه انسان است.

سه.آنچه ضد ارزش است دست انداختن دیگران و خندیدن است.

این کلام به این سه قسم نظر دارد. متانت را باید حفظ کرد. به بهانه شاد نگه داشتن مجلس شخصیت خود را به تاراج ندهیم.

 

تقسیمات مقدمه

خلاصه جلسه قبل

 

سخن پیرامون تقسیمات المقدمه بود. ما با چند منظر به مقدمه نگاه می کنیم.

یک منظر آن است که مقدمه را نسبت به ذی المقدمه می سنجیم. در این منظر، المقدمه اما داخلیة بالمعنی الاخص . (هم قید داخل است و هم تقیّد مانند اجزاء داخلیه)

دو: و اما مقدمة الداخلیه بالمعنی الاعم( قید نیست اما تقیّد به آن هست، مانند طهارت و الاستقبال… اینها جزء صلاه نیست اما تقیّد الصلاه به اینها لازم است)

سه . و اما مقدمه الخارجیه بالمعنی الاخص (آنجا که هم قید و هم تقیّد خارج باشد مانند مکان.در مکان هم قید خارج است و هم تقیّد خارج است.)

چهار. و اما مقدمه الخارجیة بالمعنی الاعم (قید بیرون است و تقیّد داخل است مانند طهارت و استقبال)

 

حاکم در مقدمه چیست؟

 

منظر دیگر این است که به مقدمه این نگاه را داریم که مَن الحاکم بالمقدمه؟ أهو العقل ام الشرع ام العادة؟

بهذا المنظر المقدمه علی ثلاثةِ اقسام:

1. المقدمه العقلیه و هی المقدمةُ التی یحکم به العقل. کالعلةِ بالنسبة الی المعلول. مقدمیت علت نسبت به معلول این، الحاکم به العقل. روی این اصلا بحثی نیست و روشن است.

(اصلا مرحوم امام این مطلب را مطرح نکرده . یعنی همه این مباحثی که امروز می گوییم چالشی نیست بلکه دانستنی است.)

2. المقدمه الشرعیه . ما هی المقدمه الشرعیه ؟ وهی المقدمه التی یَحکم بها الشرع. کالطهارة بالنسبة الی الصلاه. و الطهارةُ مقدمةٌ للصلاةِ . (طهارت مقدمه شرعیه نسبت به صلاه است )

اشکال مرحوم آخوند. العقل یحکُم ، بانّ المشروط لا یتحقق بدون شرطه. فالمقدمةُ الشرعیةُ راجعةٌ الی المقدمهِ العقلیه. پس یک قسم بیرون رفت. باید تا اینجا گفت المقدمه اما عقلیةٌ و اما عادیةٌ.

پاسخ به این شبهه این است که :

ما در این تقسیم نگاه به حاکم داریم ، مَن الحاکم بالمقدمیة. بعد از اینکه شرعیتش ثابت شد با یک تحلیل دیگر که مشروط بدون شرط تحقق نمی یابد می گوییم عقلیة. این منافاتی ندارد. آنچه استارت مقدمیت را می زند در حقیقت شارع مقدس است. پس بنابراین نگویید ما مقدمه عقلیه نداریم. داریم هم عقلیه داریم وهم شرعیه.

(نکته: بین حکم عقل و شرع ملازمه هست منتها با یک تبصره مهم، این ملازمه برای مستقلات عقلیه است، آنچه را که هر عاقلی در هر زمان و هر مکانی به آن حکم می کند نه هر چیزی که هر عاقلی به فهمش رسید بگوید این دین است و بعد بگوید کل ما حکم به العقل حکم به الشرع. قاعده کل ما حکم برای اینجا نیست)

در نهایت با یک تحلیل، شرعی را برگرداندیم ولی استارت این شرطیت را اگر شارع نزده بود طهارت مقدمه نمی شد . اگر شارع استارت استقبال رو به عنوان شرط صلاه نزده بود مقدمه نمی شد)

اشکال: مقدمه شرعیه هم بر می گردد به عقلیه به این دلیل که شارع گفته و شارع هم از عقلا بل خالق العقل است.

پاسخ: ما به این هم کاری نداریم، یعنی ما کارمان به این است که اینکه استقبال در زیرمجموعه صلاه قرار گرفته ، اگر ما به تنهایی بودیم نمی فهمیدیم. همین مقدار او را شرعی می کند. تَقدّم علةَ علی المعلول را چه شارع بگوید و چه نگوید ما می فهمیدیم که مقدم است. العدل حسن را چه شارع بگوید و چه نگوید ما می فهمیم که حسن است. یا الظلم قبیح را ما می فهمیم چه شارع بگوید و چه نگوید. اما اگر شارع نمیگفت که استقبال گره خورده با نماز است ما نمی فهمیدیم. هرجا هم که عقل به تنهایی می فهمد و شارع هم گفته این را بنحو ارشادی بیان کرده. مثلا عقل می گوید که باید از خدا اطاعت کرد و شارع هم یرشد الی ذلک)

المقدمه الثالثه: المقدمه العادیة

مقدمه عادیه دو نوع دارد:

یک نوعش عقلاً ذی المقدمه توقف بر این مقدمه ندارد بلکه عادتاً دارد. مثال با ماشین رفتن به جایی یا با اسب رفتن جایی. عادتا با ماشین می روند نه با اسب، . رسیدن به آن مقصد هم توقف بر ماشین ندارد.

نوع دو مقدمه عادی این است عادتاً متوقف بر اوست مانند نصب نردبان برای رفتن به بام. و عقلاً هم چنین نیست که توقف بر نردبان باشد ، اما عادتاً متوقف است ، زیرا طیران برای بشر عادی ممکن نیست.

مرحوم آخوند اینجا یک نقدی دارد:

نقد این است که مقدمه عادی به معنای اول از محل نزاع خارج است زیرا توقّفی نیست.

خویی مثال دیگری برای این مقدمه عادی که متوقف نیست . مثالش عمامه گذاشتن و عبا و قبا پوشیدن است. کسی که معمم است وقتی می خواهد بیرون برود عادتا عمامه و عبا و قبا دارد ولی بیرون رفتن عادتاً توقف بر عمامه و عبا و قبا ندارد. کیف کان این مقدمة عادیةٌ

مرحوم آخوند می گوید: فهو خارجٌ عن محل النزاع. چنین مقدمه ای از محل نزاع خارج است.

ما به ایشان می گوییم: الان کاری نداریم که داخل محل نزاع هست یا نیست . می خواهیم بگوییم آیا به این میتوان مقدمه گفت یا نمی شود؟ عادتاً به چنین چیزی مقدمه می گویند(عرف). اینکه می گویید خارجٌ ما هم می گوییم خارجٌ اما همین مقدمه هست و شما نمی توانید مقدمیتش را انکار کنید.

در مورد دوم هم می گوید وقتی توقف هست بر می گردد به عقلی ، نصب نردبان للکون علی السطح مقدمةٌ عقلیةٌ.

اینجا هم به مرحوم آخوند می گوییم، حاکم کیست؟ حاکم در اینجا عقل است؟ عقل محال می داند کون علی السطح را بدون سلّم؟

(چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست     سخن شناس نئی جان من خطا اینجاست)

اصول کافی باب مولد محمدبن علی (امام جواد)(ماجرای زندانی در سامرا که ادعای نبوت داشت…)

نتیجه بحث:

مرحوم آخوند می گوید این برمیگردد به عقل و ما می گوییم به عقل برنمی گردد، این به حاکم برمی گردد و حاکم در اینجا عادة است، منتها عادت با این تعلیل. چون نمی شود بپریم و طی الارض کنیم حاکم عادت است.

فلنا ثلاث مقدمات. مقدمه عقلیه و مقدمه شرعیه و مقدمه عادیهٌ

مرحوم خویی در اینجا کلامی دارند : مقدمه شرعیه ، داخلیه به معنای اعم است .( قید داخل نیست ، تقیّد داخل است) و مقدمه عقلیه خارجیه به معنای اخص است. (یعنی هم قید و هم تقیّد خارج است).

به ایشان عرض می کنیم هیچ منافاتی ندارد که مقدمه داخلیه و خارجیه به یک حیث است به حیثی که می نگریم ارتباط مقدمه با ذی المقدمه را و این تقسیم براساس حاکم ، من الحاکم بالمقدمیه؟


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo