< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/صيغة الأمر /واجب نفسی و غیری

 

حدیث

امام علی : وَ قَالَ (عليه السلام) فِي صِفَةِ الدُّنْيَا: تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ.[1]

امام در این کلام 5 ویژگی برای دنیا شمرده اند.

البته دنیایی که هدف است برای افرادی. نه دنیایی که مزرعة الاخره است. نه دنیایی که مَتجر اولیاء الله است. این دنیایی که هدف است 5 ویژگی دارد.

1.می فریبد. 2. زیان می رساند. 3 . میگذرد.

تغر ، پر زرق و برق مال و ریاست و مقام و قدرت همه اینها زرق و برق دارد. لذا می فریبد. در همان حال تضر. هنوز دوران جوانی طی نشده برف پیری روی سر و صورت انسان می نشیند . هنوز از سلامتی بهره نبرده امواج درد و رنج بر او می رسد.فریبندگی دنیا مقدمه ای برای زیان رساندن است و از طرفی گذراست. هیچ جلوه از جلوه های دنیا ماندگار نیست. به سرعت می گذرد. امام برای گذرا بودن دنیا این مثال را می زدند. که دو عکس بالای سر قبر آقای بروجردی بوده که یک عکس، عکس آغاز دوره مرجعیتش بود و عکس دوم، عکس اوج مرجعیت آقای بروجردی بود. امام فرمودند زیر این عکس دوم هم قبر ایشان است . یعنی دنیا برای کسی وفا نمی کند و ریاست نمی ماند. مرحوم امام و مرحوم بروجردی دلبسته به ریاست و دینا نبودند.

قرار هم نیست کسی بماند.

برخی تمر را از ماده مرارت یعنی تخلی گرفتند. یعنی می فریبد و ضرر می زند و تلخ می شود. دو ویژگی را فردا بحث می کنیم.

 

زمانی که شک بین واجب نفسی و غیری کردیم

سخن پیرامون این بود که اذا شککنا فی واجب هل انه نفسی او غیری. ما هو المفاد الأصل اللفظي و ما هو مفاد الأصل العملي؟

فرمودند که بنا بر نظریه مشهور که قید را به هیات می زنند و وجوب را مقید می کنند ، مسئله روشن هست و هیچ مشکلی ندارد. اصل لفظی ، نفسی بودن است. غیری بودن نیاز به بیان دارد.

و بر مبنای شیخ که قید را به ماده می زند نه هیات ، آیا می توان وجوب نفسی را برداشت کرد؟

مرحوم آخوند اینجا با این عبارت این بحث را مطرح می کنند .ثم إنّه لا إشكال فيما إذا علم بأحد القسمين ، وأما إذا شك في واجب إنّه نفسي أو غيري ، فالتحقيق أن الهيئة ، وأنّ كانت موضوعةٌ لما يعمهما ، إلّا أن إطلاقها يقتضي كونه نفسياً، وأما ما قيل[2] (وأما ما قيل کلام شیخ انصاری است که گفته است اینجا با اطلاق الهیأت نمی توانید وجوب نفسی را بر مسند بنشانید. زیرا هیات اطلاق ندارد. زیرا وضع عام است و موضوع له خاص است. موضوع له ، طلب خارجی است. طلب خارجی خاصٌ . مقید نمی شود فلا اطلاق فیه.

به عبارت دیگر شیخ می گوید ، طلب خارجی است که معنای طلب است نه مفهوم طلب. اگر مفهوم طلب بود اشکالی نداشت و شما می توانستید بگویید شک داریم که آیا در این مفهوم طلب، این قید در آن هست یا نیست. این مفهوم طلب صلاه (آمده اند به ما گفته اند صلاه طواف بخوانید. این صلاه، طواف خارجی است و خارجیت مرادف با جزئیت است و اطلاق ندارد . و اما اگر مفهوم طلب بود مفهوم طلب اطلاق دارد. بما گفته اند صلاه طواف را بخوانید نمی دانیم این مفهوم نفسی ام غیریٌ . میگوییم اگر غیری بود یحتاج الی البیان و چون بیان نیست می فهمیم نفسی است. مرحوم شیخ میگوید متعلق طلب (چون وضع هیات عام و موضوع لهش خاص است ) طلب خارجی است ، فلا اطلاق و بنابراین نمی توانید شما بیایید بگویید واجب در اینجا شارع این را گفته نمی دانیم نفسی است یا غیری و حیث اینکه نگفته پس نفسی است. می گوییم شارع اصلا نمی توانسته هم نفسی را اراده کند و هم غیری را. بله اگر مفهوم طلب بود می توانست.

آخوند در جواب شیخ می فرمایند: اینجا مفهوم طلب است. آری انگیزه این مفهوم چه بسا طلب خارجی بوده که شارع انشاء کرده مفهوم طلب را، پس اینکه شما می گویید نمی شود مفهوم طلب را اراده کرده میگوییم، اصلا باید مفهوم طلب را اراده کرد، منتها گاه منشاء این مفهوم، همان مصداق خارجی است. لذاست که ایشان قَسم به جان خود می خورند و می گویند که اینجا به نظر می رسد که از قبیل اشتباه مفهوم به مصداق است. و لعمری ، بجانم سوگند که این از قبیل اشتباه مفهوم به مصداق است، مصداق طلب، طلب خارجی است اما آنچه انشاء می شود مفهوم است.

این براساس نظر آخوند.

ولی ما از دو راه دیگر وارد شدیم.

1.راه اول: چرا استفاده از وجوب را گره بزنیم به هیات. بلکه بگوییم اگر جایی وجوب مستفاد از جمله اسمیه بود،مثل این که بگویند غسل الجمعه فریضة من فرائض الله. دیگر جمله اسمیه که گرفتاری ندارد مفهوم عام است، در اینجا می گوییم غیری بودن یحتاج الی مؤونهٍ و نفسی بودن احتیاجی به مؤونه و توضیح ندارد.

2.راه دوم : چرا برویم سراغ دلیل وجوب که بخوریم به آن مشکل که وجوب مفاد هیات است و هیات تقیید نمی شود... . اصلا ما نمیخواهیم اطلاق را از دلیل وجوب استفاده کنیم .تمسک می کنیم به اطلاق دلیل واجب ، نه به دلیل وجوب. می گوییم که مسلم است، شارع صلاه طواف را واجب کرده (صل صلاه الطواف) نمی دانیم که این صلاه طواف به عنوان سکّو برای واجب دیگر است ،که بشود واجب مقدِّمی . یا به عنوان واجب نفسی دیده اش. صلاه طواف را سکویی برای واجب دیگر ندیده. (پس رفتیم سراغ دلیل واجب نه دلیل وجوب) صل صلاه الطواف. نمی دانیم چگونه واجبش کرده، اینجا تمسک به اطلاقش می کنیم و می گوییم اگر سکوّ بود میگفت و حیث اینکه نگفته پس سکو نیست، پس وجوبش وجوب نفسی است.

ان قلت: شارع نگفته که این وجوبی که اینجا هست سکو هست. آن وقت شما نفسیت را استفاده می کنید؟ مفاد این اصلی که اجرا می کنید این است که لیس واجباً غیریاً. شک دارید در غیری بودن یا غیری نبودنش و میگویید اگر غیری بود می گفت و چون نگفته، پس غیری نیست. شما غیری نبودن را می خواهید یا نفسی بودن را؟ (شما در پی آنید که نفسی بودن را بر مسند بنشانید در حالی که مفاد اصل شما غیری نبودن بر مسند نشست) غیری نبودن شیءٌ و نفسی بودن شیءٌ آخر.

پاسخ: لوازم اصول عملیه حجت نیست. اگر فرزند کسی در ده سالگی گم شده و بعد از ده سال نذری کرده بود که اگر بچه اش الان زنده باشد و محاسن داشته باشد صدقه بدهد. شما می توانید حیاتش را استصحاب کنید اما نمی توانید لازمه اش را استصحاب کنید که بگویید ریش دارد پس صدقه بدهید. مثبتات اصول عملیه حجت نیست ولی مثبتات اصول لفظیه حجت است. اینجا سر و کارمان با اصل لفظی است، ما با اصل لفظی غیری نبودن را بر مسند نشاندیم و لازمه اش نفسی بودن است. زیرا دو گزینه روبروی ماست یا غیری یا نفسی. وقتی اثبات کردید با اصل که غیری نیست لازمه اش که نفسی بودن است بر مسند می نشیند.

فاذا شککنا فی واجبٍ هل انه واجبٌ نفسیٌ او غیریٌ، چه بر طبق نظریه مشهور و چه بر طبق نظریه شیخ می توان نفسیت را بر مسند نشاند. ( در نظریه شیخ تمسک می کنیم به آن ادله ای که وجوب از مفهوم جمله اسمیه استفاده شده مانند غسل الجمعه فریضة من فرائض الله. یا تمسک می کنیم به اطلاق دلیل واجب آنچنان که امروز تقریر شد. پس بر اساس هر دو نظریه می توان تمسک به اطلاق کرد برای نفسی بودن وجوب)

بله. نظریه مشهور از راهی می رود و نظریه شیخ از راه دیگر. مشهور از طریق دلیل وجوب استفاده می کنند و شیخ از طریق جمله اسمیه یا اطلاق دلیل واجب. درحالیکه اگر این راه نبود چه بسا کسی نسبت بدهد به شیخ انکار واجب غیری را. در حالی که هیچ کس به شیخ نسبت نداره انکار واجب غیری را.

(این از مفاد اصل لفظی).

اما ما هو مفاد الاصل العملی: باشد برای جلسه بعدی

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo