< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/صيغة الأمر /واجب نفسی و غیری

 

حدیث

امام علی: وَ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ (عليهماالسلام): لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا، فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ: إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ، فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ، فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ؛ وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ[1] .

امام به فرزندشان فرمود چیزی از ثروت دنیا را برای بعد از خودت نگذار. زیرا چیزی باقی میگذاری برای دو نفر است. یا این وارثت عمل به طاعت خدا می کند و در این مسیر مصرف می کند و او سعادتمند شده و تو محروم شدی. و یا وارث عمل به معصیت خدا می کند ، او هم بدبخت می شود به سبب پولی که تو برایش اندوخته ای. و او را در معصیت خدا کمکش کردی . هر کدام از این دو باشد نمی ارزد که ترجیح بدهی آنها را بر خودت.

واجب نفسی و غیری

سخن پیرامون آثار واجب نفسی و واجب غیری هست. این آثار را چنین وارد شده اند.

لا ريب في استحقاق الثواب على امتثال الأمر النفسي وموافقته ، واستحقاق العقاب على عصيإنّه و مخالفته عقلاً .[2]

امر نفسی را انجام دادید استحقاق ثواب را دارید و اگر انجام ندادید و از خط قرمز خدا عبور کردید ، مستحق عقاب بر عصیان و مخالفت هستید.

بحث کردیم که آیا کلمه استحقاق درست است یا نیست؟ گفته شد اختلاف مبنایی با اشاعره داریم آن به کنار ولی با شیخ مفید اختلافی نداریم ، ایشان گفته که تفضل است استحقاق نیست، بحث لفظی است . استحقاق که می گویند اگر به معنای همان استحقاق اجرتی است که اجیر دارد بله چنین چیزی نیست و ما هیچگاه طلبکار خداوند نیستیم و هر کاری که انجام می دهیم سودش به خدا بر نمی گردد . پس بنابراین از جنس استحقاق اجیر اَجره نیست. از جنس این است که این قابلیت این محبت را دارد و این می شود تفضل. در نتیجه نزاع در این عرصه نزاع لفظی است.

این در باب استحقاق ثواب در امتثال امر نفسی.

بحث این است که استحقاق ثواب در امتثال امر غیری ، و عقاب بر مخالفت امر غیری هست یا نیست؟

کسی مثلا وضو گرفته (وضو بر فرض این که وجوبش مقدمی است) آیا در چنین جایی استحقاق ثواب دارد یا ندارد؟

یا وضو نگرفت ، فقط بخاطر این وضو نگرفتن استحقاق عقاب دارد یا ندارد؟

آقای آخوند تعبیرش این است که ففیه اشکالٌ، یعنی مسئله دو بعد دارد. از یک بُعد می گوییم استحقاق ثواب دارد بر امتثال امر غیری، زیرا امتثال امر خداست. اگر خدا واجب نکرده بود که او انجام نمی داد پس استحقاق ثواب دارد. از طرف دیگر هویت امر غیری، بعث به واجب نفسی هست، مصلحتی در خودش نیست، مصلحت در ذی المقدمه است. چنین چیزی یعنی مقدمه. نه موجب قرب است که ثواب بر آن مترتب باشد و نه ترکش اگر منجر به ترک ذی المقدمه شد مستحق عقاب بر ترکش هست.

(دو جهت مطلب این است که آن کسی که می گوید استحقاق ثواب هست و آن کس که می گوید استحقاق ثواب نیست). ولی در نهایت خود آخوند عدم استحقاق را می پذیرد( یعنی آنکس که امتثال می کند امر غیری را و انجامش می دهد، بر امتثال این امر غیری پاداشی نمی گیرد و هرچه پاداش هست برای امر نفسی است و آنکس که ترک می کند این مقدمه را و به ذی المقدمه نمی رسد یک عقاب دارد و آن عقاب ترک ذی المقدمه است، نه عقاب ترک این مقدمه .

مدعا این است: آخوند معتقد است که امتثال و مخالفت امر غیری نه ثواب دارد و نه عقاب. هر چه هست روی ذی المقدمه هست.به این دلیل:

زیرا حاکم در باب اطاعت و عصیان عقل است. و در این مورد عقل بیش از یک ثواب و یک عقاب را نمی بیند. یعنی این نماز ترک شده ، مقدماتی داشته که ترک شده. فرضاً 4 مقدمه وجودی داشته و انجام نداده و نماز را نتوانسته بخواند اینجا 5 تا عقاب بر او نمی نویسند ( 4 عقاب برا ی ترک مقدمه و 1 عقاب برای ترک ذی المقدمه) یا اگر واجبی 4 مقدمه داشت و او انجام داد تا بتواند ذی المقدمه را انجام بدهد، عقل نمی گوید او مستحق 5 ثواب است. یکی برای آوردن ذی المقدمه و 4 تا برای آوردن مقدمه. عقل در این عرصه مستقل است که اگر استحقاق ثواب است در این عرصه، استحقاق یک ثواب را دارد و اگر مستحق عقاب است استحقاق یک عقاب را دارد نه استحقاق 5 عقاب.

ان قلت: هم در قرآن ما ثواب بر مقدمات را داریم ، و هم در روایات عترت (علیهم السلام)

از قرآن یک آیه را می خوانیم (برای راهپیمایی ها مناسب است توبه 120 و )121:

﴿مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ﴾(بادیه نشین ها) ﴿أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(حق ندارند از پیامبر عقب بمانند) وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ﴾(جانشان را از جان پیامبر بیشتر دوست نداشته باشند)﴿ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا﴾ (این مقدمه است.). بخاطر اینکه اینها بدانند در مسیر جهاد نمی رسد به آنها تشنگی ، خستگی و گرسنگی و هیچ گامی را بر نمی دارند که کفار را بخشم بیاورد. هیچ ضربه ای به دشمن نمی زنند یا هیچ ضربه ای از کفار نمی بینند...إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

این تشنگی ، گرسنگی، خستگی ، گام برداشتن عمل صالح است . ﴿ان الله لا یضیع اجر المحسنین﴾[3] .

﴿وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[4]

پس ظَمأ، مقدمه است. کتب لهم به عمل صالح. نصب و مخمصه ، لَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ مقدمه است گرچه و لَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا ذی المقدمه است. وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً مقدمه است وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا مقدمه است . إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ چطور می گویید که مقدمه پاداش ندارد. پس مقدمه هم پاداش دارد و تصریح قرآن است.

روایات فراوانی که در این عرصه داریم: در عرصه پیاده به زیارت امام علی رفتن. پیاده به زیارت امام حسین رفتن.

محمدُ بن الحسن بإسناده عن محمد بن أحمد بن داود(بن علی، شیخ هذه الطایفه و عالمهم. شیخ قمیین و فقیههم.سند طوسی به محمد بن احمد داوود صحیح است) ، عن محمد بن همام (جلیل القدر ثقه لم یروی عن المعصومین) قال : وجدت في كتاب كتبه ببغداد جعفر بن محمد قال : حدثنا عن محمد بن الحسن الرازي ، عن الحسين بن إسماعيل الصميري(برخی از اینها مجهولند و برخی مهمل و در رجال اسمی از آنها نیامده، البته اشکالی ندارد زیرا سخن از مستحبات است )، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : من زار أمير المؤمنين عليه‌السلام ماشيا كتب الله له بكل خُطوة حجة وعمرة ، فإن رجع ماشيا كتب الله له بكل خطوة حجتين وعمرتين.[5]

...اگر برگردد در مسیر برگشت هم برای هر گامی ثواب دو حج و دو عمره به او داده می شود.

این مشیء تحقیقا مقدمه است نه ذی المقمه.

وعن محمد بن جعفر الرَزّاز (کامل الزیارات از او نقل کرده ) ، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب (ثقه) ، عن أحمد بن بشير (مهمل) ، عن أبي سعيد القاضي(مهمل) قال : دخلت على أبي عبدالله عليه‌السلام في غرفة له فسمعته يقول : من أتى قبر الحسين ماشياً ، كتب الله له بكل خطوة وبكل قدم يرفعها ويضعها عتق رقبة من ولد إسماعيل.[6]

هر گامی که بردارد، هر قدمی را که بلند ثواب دارد، آنوقت شما می گویید که مقدمه ثواب ندارد.

(اشکال: آیا سوره توبه و روایاتی که بیان می کنید دو جنبه دارند، غیری و نفسی . ثواب به جهت نفسی بودن آن است؟

خیر.داریم کلام آخوند را نقد می کنیم و بعد جواب می دهیم. اینکه ایشان گفتند که تحقیق آن است که ثواب و عقاب بر امر غیری نیست ، ما داریم آیه می خوانیم که ثواب و عقاب بر امر غیری هست . )

روایت سوم: جلد11 وسائل ص 80، کتاب الحج ابواب وجوبه و شرایطه، باب 32. ح9.

أحمد بن أبي عبدالله البرقي في ( المحاسن ) عن محمّد بن بكر( ابن جناح. ثقه) ، عن زكريّا بن محمّد(از امام صادق روایت دارد و روایتش کان مختلط الامر فی حدیثه یعنی اینگونه نبوده که تمام کلماتش استوار و ثابت قدم باشد) ، عن عيسى بن سوادة (مهمل)، عن أبي المنكدر (مهمل)، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : قال ابن عبّاس : ما ندمت على شيء صنعت ندمي على أن لم أحجّ ماشياً ، لأَنّي سمعت رسول الله ( صلّى الله عليه وآله وسلم ) يقول : من حجّ بيت الله ماشياً كتب الله له سبعة آلاف حسنة من حسنات الحرم ، قيل : يا رسول الله وما حسنات الحرم؟ قال : حسنة ألف ألف حسنة وقال : فضل المشاة في الحجّ كفضل القمر ليلة البدر على سائر النجوم ، وكان الحسين بن علي ( عليهما السلام ) يمشي إلى الحجّ ودابّته تقاد وراءه [7]

بر هیچ چیزی آنقدر پشیمان نشدم که چرا حج پیاده انجام نداده ام زیرا پیامبر فرمود کسی که پیاده به حج برود 7000 حسنه از حسنات حرم برایش می نویسند. و پرسیدند که حسنات حرم چیست؟ هر حسنه حرم یک میلیون حسنه جای دیگر است . و فرمود فضل آنها که پیاده به حج می روند مانند ماه شب چهارده بر سایر ستارگان است. امام حسین که حج می رفتند،مرکب حضرت پشت سر ایشان می آمد.

این هم تاکید برای پیاده روی به خانه خدا. پس این که شمای آخوند که میگویید و ان كان التحقيق عدم الاستحقاق على موافقته ومخالفته ، بما هو موافقة ومخالفة. دو سبقه دارد یک سبقه موافقت و مخالفت امر غیری است و یک سبقه هم سبقه موافقت و مخالفت امر نفسی است.

ایشان می گوید اگر از سبقه غیری نگاه کنیم نه ثوابی هست و نه عقابی .

ضرورةَ استقلال العقل بعدم الاستحقاق إلّا لعقاب واحد ، أو لثواب كذلك ، فيما خالف الواجب ولم يأت بواحدة من مقدماته على كثرتها ، أو وافقه وأتاه بما له من المقدمات.[8] (اینجا که لف و نشر مرتب است)

 

این مطالعه شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo