< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /واجب نفسی و غیری

 

حدیث

مصادف با 17ربیع الاول سال 1442 روز میلاد نبی مکرم اسلام و امام صادق (علیهما السلام)

امام صادق (ع): لَا يَصْلُحُ الْمُؤْمِنُ إِلَّا عَلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ التَّفَقُّهِ فِي الدِّينِ وَ حُسْنِ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ وَ الصَّبْرِ عَلَى النَّائِبَةِ. [1]

سامان پیدا نمی کند مومن مگر با سه خصلت: با تفقه در دین، اینکه برنامه ریزی در زندگی داشته باشد. و بر سختی ها و بر مشکلات صبر کند و مقاومت..

تفقه در دین یعنی دین مدارانه زندگی کند. پژوهش در دین برای این است که برنامه دینی پیدا کند. برنامه ریزی هم از مصادیق حسن التدبیر. و صبر بر مشکلات چه طبیعی (مانند کرونا) و چه غیر طبیعی (مانند تحریم) باید صبر کرد.

ثواب در واجب نفسی و غیری

در بحث دیروز که آثار واجب النفسی و واجب الغیری داشتیم.گفته شد که لاریب که امتثال امر واجب نفسی پاداش دارد و مخالفتش عقاب دارد.

لکن بحث این است که آیا واجب غیری امتثالش ثواب و مخالفتش عقاب دارد یا نه؟

آخوند گفتند که نه. نه امتثال واجب غیری ثواب دارد و نه مخالفتش عقاب دارد.

وأما استحقاقهما على امتثال الغيري ومخالفته ، ففيه إشكال ، وأنّ كان التحقيق عدم الاستحقاق على موافقته ومخالفته ، بما هو موافقة ومخالفة، ضرورة استقلال العقل بعدم الاستحقاق إلّا لعقاب واحد (فيما خالف الواجب ولم يأت بواحدة من مقدماته على كثرتها)، أو لثوابٍ كذلك (أو وافقه وأتاه بما له من المقدمات)، فيما خالف الواجب ولم يأت بواحدة من مقدماته على كثرتها ، أو وافقه وأتاه بما له من المقدمات[2] . (پرانتز ها بخاطر درست کردن لف و نشر مرتب است که جایگذاری شده)

ان قلت: پس این ثوابی که بر مقدمات بار است (مثلا در سوره 120 و 121 توبه) ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ(تشنگی) وَلَا نَصَبٌ (خستگی)وَلَا مَخْمَصَةٌ(گرسنگی) فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ، وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[3]

هر خرجی که می کنند و هر وادی که طی می کنند بهترین پاداش را می گیرند. قرآن تصریح دارد. روایاتی را که هم خوانده شد در باب پیاده روی برای زیارت امام علی و سید الشهدا… تصریح به آن شده. پیاده روی برای زیارت این محبوب عالمین ثواب دارد. این ثواب بر مقدمه است. ولی شما میگویید مقدمه ثواب ندارد. و این روایات با آنچه می گویید منافات دارد.

روایت دیگر در باب ثواب بر این مقدمه (روایت از تهذیب است و شیخ از موسی بن قاسم روایت می کند. موسی بن قاسم بن معاویه بن وهب . عربیٌ کوفی .ثقه ثقهٌ جلیل واضح الطریقه.)

وسائل 11 ص78 ابواب وجوبه و شرایطه باب 32 ح3:

وبإسناده عن موسى بن القاسم (سند شیخ به موسی بن القاسم هم صحیح است)، عن ابن أبي عمير ، عن حماد ، عن الحلبي(عبیدالله بن علی الحلبی. باپدر 5 نفرند همه ثقه. کوفی هستند و چون تجارت به حلب داشتند به حلبی معروف شدند) قال : سألت أبا عبدالله ( عليه السلام ) عن فضل المشي ؟ فقال : إنّ الحسن بن علي قاسم ربّه ثلاث مرّات حتى نعلاً ونعلاً وثوباً وثوباً ، وديناراً وديناراً ، وحجّ عشرين حجّة ماشياً على قدميه[4] .

از امام صادق پرسیدم درباره فضیلت پیاده روی به سوی بیت الله الحرام ، فرمودند امام حسن مجتبی تمام اموالش سه بار را در راه خدا داد، حتی کفش هایشان را حتی پیراهنشان را و حتی دینار هایشان را. امام مجتبی 20 حج پیاده انجام داد.

چه باید کرد؟

راه اول: راهی را که آخوند و قبل از ایشان شیخ طی کرده اند که در اینگونه موارد ثواب در حقیقت برای ذی المقدمه است، چون امر به ذی المقدمه امر به مقدمه هم هست. بنابراین وقتی که پیاده شروع میکند که برود در حقیقت امر نفسی را دارد امتثال می کند و ثواب بر امر نفسی است زیرا اتیان به مقدمه با دعوت امر نفسی ، شروع در امتثال امر نفسی به حساب می آید. (در حقیقت این پاداش ها برای مقدمه نیست. برای ذی المقدمه هست).

نعم لا بأس باستحقاق العقوبة على المخالفة عند ترك المقدمة ، وبزيادة المثوبةِ على الموافقة فيما لو أتى بالمقدمات بما هي مقدمات له ، من باب إنّه يصير حينئذ من أفضل الأعمال ، حيث صار أشقّها (وقتی مقدمات بیشتر است این ذی المقدمه با زحمت بیشتری انجام می شود)، وعليه يُنزَّل ما ورد في الإخبار[5] (بهتر بود آخوند میگفت فی الایات و الاخبار) من الثواب على المقدّمات.

(این یک جواب پس قانون ما بهم نخورده که واجب غیری بما هو واجب غیری نه ثواب بر آن بار است ونه عقوبت بر آن بار است. ولی بما هو واجب نفسی چرا نباشد؟)

راه دومی که آخوند ذکر کرده اند این است که : این از باب تفضّل و لطف خداست، در حقیقت این انّ الفضل بیده یعطیه من یشاء است نه استحقاق.

این سخن درستی است ما معتقدیم که حتی در واجب نفسی هم ، از باب استحقاق همانند استحقاق اجیر بر موجر نیست. آنجا هم در حقیقت تفضل است به عبارتی دیگر بنده کاری برای خدا نکرده تا خدایی خدا بالا برود. پس این راه دوم تفضّل (فرقی با واجب نفسی ندارد.) هویت واجب نفسی هم در حقیقت تفضّل است.

راه سومی هم بیان شده: مقدمه دو عنوان دارد، یکی عنوان مقدمیت است، و چون مقدمه را اتیان کرده پاداشش نمی دهند، ولی تمام عنوانش مقدمیت که نیست، پاداشش می دهند بخاطر یک عنوان نفسی راجح دیگر.

(ادعای ما این است که پاداش بر مقدمه بماهی مقدمهٌ نمی دهند. یعنی اینکه پاداش بر این مقدمه لا بما هی مقدمه بلکه بما هی تعظیم لشعائر الله، ﴿وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾[6] . این عنوان نفسی مستحب تعظیم شعائر، چه تعظیم شعائری بالاتر از پیاده وری برای اباعبدالله و بخاطر این عنوان ثواب می دهند.)

(اشکال: تفضلی که آخوند گفته اند فرار است و الا همه چیز از باب تفضل خداست.

پاسخ: اگر آن استحقاق را پذیرفتیم این اشکال واردی است اما اگر آن تحلیل را نپذیرفتیم این اشکال واردی نیست. یکی را از باب اجر بگوییم ویکی هم از این باب بگوییم که چیزی را نباید شما می گرفتید ولی خدا لطف کرده به شما داده)

پس بما هی مقدمةٌ پاداش نمی گیرد و این تثبیت حرف ماست . بما هی تعظیم شعائر است که پاداش می گیرد. یا مثلا روزه نگرفتن روز عاشورا چون عنوان مخالفت با بنی امیه هست به خاطر این ثواب دارد یا مکروه است چون تشبه به آنهاست و این عنوان مرجوحی است . بهرحال این پاداش ها از رهگذر وجوب مقدمی نیست.

ایشان یک فتامل جیداً هم دارند یعنی شما به این حرف خوب ما اشکال وارد نکنید. (اگر فتامل فافهم … بدون جیداً باشد یعنی اشکال دارد اما اگر با جیداً باشد یعنی این حرف پاکیزه را بگیر و در صدد اشکال در آن نباش، گرچه نقد روح بحث طلبگی است)

آخوند وارد بحث جدید شدند تحت عنوان اشکال و دفعٌ.

تیتر: عبادیةٌ الطهارات الثلاث

بعد اشکالی را مطرح می کنیم:

    1. اگر امر غیری بما هو لا اطاعةَ له ولا قرب، فی موافقته ولا مثوبةَ علی امتثاله (میگویید بر امر غیری ثوابی بر امتثالش نیست) فکیف حال بعض المقدمات کطهارات الثلاث (چطور است حال بعضی از مقدمات مانند طهارت ثلاث ) که تردیدی نیست که با وضو گرفتن بنده با وضو گرفتن اطاعت را انجام داده ، قرب الی الله دارد، مثوبت بر موافقتش دارد در حالی که شما مسلم گرفتید امر غیری بما هو امر غیری هیچ یک از این ها را ندارد؟

    2. شما گفتید تردیدی نیست که امر غیری، امر توصلی است، امر توصلی هست یعنی غرض رسیدن به ذی المقدمه هست و در متعلق امر مقدمی قصد قربت لحاظ نشده. در حالی که همه متفقند که وضوی ریایی باطل است. یعنی بدون قصد قربت امر مقدمی اتیان نشده(این اشکال اساسی در باب عبادیت طهارات ثلاث)

و اما الثانی دفع: که مطالعه شود.


 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo