< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /واجب نفسی و غیری

 

امام علی: مسکین ابن آدم...تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ، وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ(گلوگیرشدن)، وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ.[1]

خیلی فرزند آدم بیچاره است. سه بیچارگی درونی. اجل و عوامل بیماری اش را نمی داند، عملش هم محفوظ است و باید پاسخگو باشد.

اما سه ضعف بیرونی:

پشه ای او را بیچاره می کند. گلوگیر شدن موجب مرگش می شود. عرق او هم او را متعفن و بدبو می کند.

بنابراین این فرزند آدم با این مشکلات درونی و مشکلات بیرونی جای منم منم ندارد. خلق الانسان ضعیفا.

 

عبادیت طهارات ثلاث

بحث پیرامون واجب نفسی و واجب غیری بود، (آخرین فصل واجب نفسی و غیری را طی میکنیم که تحت عنوان تذنیبان مرحوم آخوند نقل کردند).

تذنیب اول عبادیت طهارات ثلاث بود که به تفصیل بیان شد. و

نظر آخوند این شد که طهارات ثلاث امر نفسی استحبابی دارد.

 

وضو با عدم قصد توصل

مطلب بعدی که بیان می کنند این است که اگر کسی وضو بگیرد و با این وضو قصد توصّل به غایتی از غایات نداشته باشد( نخواهد نماز بخواند،نخواهد مس المصحف کند)، تقریبا نتیجه آن بحث اینجا ظاهر می شود، یعنی اگر گفتیم وضوء واجب نفسی استحبابی دارد این وضو درست هست و صحیح، امر نفسی استحبابی را اتیان کرده. اما اگر گفتیم که راز و رمز عبادیت طهارات ثلاث امر غیری هست،( از اشکالاتش هم صرف نظر کردیم، زیرا دو اشکال داشت که اگر بگوییم امرغیری راز و رمز عبادیات است، یکی اشکال قصد قربت بود زیرا واجب های مقدمی قصد قربت در اینها شرط نیست و واجب توصلی است و لیس بواجب تعبدی و اشکال دوم هم این بود که ثواب بر واجب غیری بار نیست و عقاب هم بر ترکش بار نمی شود). ولی اگر گفتیم که عبادیت برخاسته است از امر غیری است،اگر کسی بخواهد وضو بگیرد قطعا بایستی که یکی از این غایات را قصد کند. چون امر غیری را اگر پذیرفتیم به عنوان امر غیری بدون قصد توصل غیری نمی شود. با قصد توصل این امر، امر غیری می شود .

پس اگر ما عبادیت طهارات ثلاث را به امر نفسی ندیدیم و به امر غیری دیدیم باید با قصد توصل اتیان شود. و در حقیقت ملاک وقوع مقدمه عبادةً ، همین قصد توصل هست. (ولو قصد امرش را نکند ولی نیت رسیدن به آن ذی المقدمه غایت را داشته باشد). اگر حتی عنوان امر غیری برای ما مهم نباشد محتوای امر غیری که برای ما مهم است . محتوای امر غیری در حقیقت همین قصد توصل است.

البته بحث مقدمه موصله بحث مفصلی هست که آخوند به آن می رسد و به آن می پردازیم.

 

7 فرع فقهی در اینجا مطرح میشود که ثمره فقهی دارد. و مبنایش هم همین بحث است.

    1. فرع اول : اذا توضأ قبل الوقت بداعی امر نفسی استحبابی، اینجا آیا وضویش درست است یا نیست؟ قطعا درست است زیرا امر نفسی استحبابی لاریب فیه است و می تواند با آن نماز بخواند، زیرا ما آنچه را که داریم این است که وضوی عبادی مقدمهٌ للصلاة و هذا الوضو وضوءٌ عبادی.چون فرض این است که این امر نفسی استحبابی قابلیت تعبد را دارد. (اگر کسی بقصدها الامر النفسی الاستحبابی وضو گرفت، ساعتی قبل از اذان وضو گرفت و قرآن خواند و بعد از اذان هم با همین وضو نماز خوند مشکلی ندارد).

    2. فرع دوم: آنجا که قبل الوقت وضو بگیرد اما لا بقصد الامر الاستحبابي النفسی و لا بقصد الامر الغیری بلکه متقرب الی الله وضو بگیرد. آیا این وضو درست هست یا درست نیست؟ می شود با آن نماز خواند یا نمی شود؟

 

ملاک عبادیت این است که شی فی حد ذاته صلاحیت برای عبادیت داشته باشد و متقرباً الی الله باشد . و او هم متقرباً الی الله آورد. باید گفت وضویش درست است و می تواند با آن نماز بخواند.

 

نقد ما بر این سخن این است: که این آقا که قصد امر استحبابی نفسی را ندارد و فرض این است که قصد امر غیری را هم ندارد از کجا احراز می کند صلاحیت این وضو را للعبادیه؟ (صلاحیت للعبادیه از امر فهمیده می شود و فرض این است که امر غیری در اینجا نیست و او قصد امر استحبابی نفسی را هم نکرده) از کجا احراز می کنید صلاحیتش را للعبادیه؟

پس بنابراین اینکه بگوییم اینجا هم مثل آنجا که امر استحبابی نفسی را قصد کرده نیست.

یک اینکه بخواهد آب بازی کند . از بحث بیرون است.

دو. اینکه او می خواهد وضو بگیرد نه آب بازی. قربةً الی الله.

پس بنابراین یا این است که یا قصد استحبابی نفسی هست یا نیست. و اگر هست همان است و اگر نیست درست نیست.

    1. فرع سوم: ساعت 11 صبح می آید وضو میگرد برای نماز ظهر ساعت 12 . آیا این وضو درست هست یا درست نیست؟ وضو نمی گیرد به داعی استحباب نفسی . وضو می گیرد به داعی نماز ظهر خواندن.

 

اینجا آقای بروجردی فرمودند با این وضو نمی شود وارد نماز ظهر شد. به این دلیل که ساعت 11 نماز ظهر واجب که نیست پس امر نفسی به صلات که نیامده او هم فرض این است که استحباب نفسی را قصد نکرده پس امر صل ساعت 12 معدوم است و نیست. چطور امری که نیست، امر غیری درست می کند. پس امر معدوم که وجوب امتثالی ندارد که بگوییم مقدمه واقعةٌ فی طریقه ، اصلا نیست و او هم به همین قصد آورده و امر که ندارد صحیح نیست.

(کلام محقق بروجردی روشن شد که میگوید این فردی که به قصد نماز ظهری که هنوز واجب نشده وضو میگیرد ، این امر از کجا آمده؟ )

 

اینطور بگوییم؟ چی داعویت دارد ؟ وجود الامر یا علم مکلف به وجود الامر داعویت دارد و ایجاد انگیزه می کند؟

علم به وجود امر ایجاد داعویت و انگیزه می کند و الا اگر باشد و من خبر نداشته باشم و بعد از وقت من متوجه بشوم ایجاد انگیزه نمی کند. پس ملاک داعویت وجود الامر ثبوتا نیست بلکه ملاک عبارتست از علم ملکف. اگر این ملاک شد، اگر مکلف به طور عادی اطمینان داشته باشد که زنده است و تا 12 زنده است این داعویت ایجاد می کند ، علم به اینکه زمان را درک خواهد کرد این داعویت، (علم اینکه زنده می ماند) و او با علم به این قصد توصل به این واجبی را می کند که ساعت دیگر به آن می رسد.

اگر امر ثبوتا ملاک بود، اگر او انگیزه ساز بود بله. اینجا امر نیست. ولی فرض این است که علم بوجود الامر ثبوتا که انگیزه ساز نیست بلکه علم بوجودش انگیزه ساز است و این ملاک قبل از وقتش هم وجود دارد. ساعت 11 علم به این دارد که زنده می ماند تا ساعت پس بنابراین این وضویی را که بجا آورده است ملاک وجوب غیری را دارد ولو خودش نیست. (این اولا)

 

ثانیا: اگر اصرار کنید و بگویید ما خود امر را می خواهیم نه علم به امر ، اینکه وضو میگیرد برای واجبی که در آینده بوجود می آید این حرکت، حرکت الهی است یا غیر الهیست؟ حرکت الهی است.(قصد توصل به واجب می کند و امر استحبابی نفسی مد نظرش نیست یعنی اگر نماز نمی خواست بخواند وضو نمی گرفت) اگر گفتیم حرکت الهی است قربت همین انتساب الی الله است نه قصد الوجه. همین که حرکت انتساب الی الله داشته باشد می شود عبادت. بنابراین به آقای بروجردی این عرض را داریم که یا علم به امر استقبالی را کافی می دانید که می شود جواب اول، یا علم به امر استقبالی را کافی نمی دانید، آنچه ما می خواهیم وضوی عبادی است. وضوی عبادی یعنی آن وضویی که با آن قصد قربت می شود ، قصد قربت هم یعنی حرکت لله ، (فعلی هذا این وضو که به قصد امر نفسی اتیان می شود به عنوان توصل الی واجبٍ ،

مرحوم بروجردی حرفشان این است؟ آنچه را که ما در عبادت لازم داریم امر است. تا وقتی که ما به این نرسیدیم ، فلیست (فلیس هذا الفعل ) عبادةً ، شما می گویید قصد استحبابی نفسی را نکرده ، قصد آوردن نماز ظهر را کرده ، لا اقل من الشک که آیا چنین وضویی امر دارد یا چنین وضویی امر ندارد.

 

نتیجه میگیریم که چنین وضویی امر ندارد، لااقل احوط در اینجا فتوای ایشان است.

مردم که وضو میگیرند واقعا قصد ارتکازی استحبابی نفسی وضو را دارند و وضو را کار شایسته می دانند، کار شایسته همان استحابی نفسی هست و اگر کسی درس خوانده شد و به شرط لا شد. یعنی بگوید اگر نماز ظهر واجب نبود من وضو نمی گرفتم و فقط بخاطر ظهر واجب می گیرم. آقای بروجردی این را می گوید که اشکال دارد. شما چیز دیگری می گویید. می گویید این بهرحال منسوب به خداست.

از هر طریقی که منسوب به خدا بود که برای ما عبادی بودن را درست نمی کند، از کانالی که خود خدا میگوید . شما می گوید کانال استحبابی نفسی نه، آقای بروجردی می گوید پس چی؟ (امر غیری)، امر غیری الان نیست ، این درصورتی است که مقید کند و بشرط شی باشد و به شرط لا باشد و بگوید که من قصد استحباب نفسی را ندارم.

سه فرض دیگر باقی مانده و بعد وارد بحث واجب اصلی و واجب تبعی می شویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo