< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/مقدمه واجب/ثمرات

امام علی: إنّ أولياءَ اللّه ِ هُمُ الذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها ، و اشتَغَلوا بآجِلِها إذا اشتَغَلَ النّاسُ بعاجِلِها ...قصار 432

اولیاء الله کسانی هستند که به باطن دنیا می نگرند آنگاه که مردم دنیا پرست به ظاهرش می نگرند. اولیاء الله به آینده مشغولند در حالی که دنیا پرستان به امروز سرگرمند.

خود امام از مصادیق بارز اولیاء الله است . 12 صفت برای اولیاء الله بیان کرده: یک. به باطن می نگرند، برخلاف دنیا پرستان ، يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ(روم 7)، دومین ویژگیشان این است که با مردم زندگی می کنند اما آینده را می بینند و به فکر آخرت خویش هستند در حالی که دیگران فقط به دنیا و اشتغالات دنیایشان مشغولند.

سخن پیرامون ثمرة القول بمقدمة الواجب هست. آخوند، سه ثمره بیان کرده، و ثمره چهارم را هم نقل و نقد کرده آنچنان که این سه ثمره را نقد کرده.

ثمره اول برء النذر بود. ثمره دوم اصرار بر حرام بود (اگر مقدمه واجب باشد کسی که ترک کند واجبی را که مقدماتی داشته بر او مصر علی الذنب صدق می کند ولی اگر مقدمه واجب را واجب ندیدیم او ارتکب ذنباً واحداً ، بخاطر اینکه با ترک یک مقدمه دیگر قدرت بر آن وجوب نیست و ساقط می شود)

ثمره سوم ، اگر مقدمه واجب را واجب دیدیم، اخذ اجرت بر آن حرام می شود ولی اگر واجب ندیدیم، اخذ اجرت بر آن حرام نیست.

سخن این است که آیا اخذ اجرت بر واجبات حرام است یا حرام نیست، این کبرای مسئله است که در مکاسب بحث می شود. الان ما بحث از صغری را داریم. و می خواهیم بگوییم که آیا ملازمه بین وجوب شیء و حرمت اخذ اجرت هست یا نیست؟ (بر فرض تسلیم این کبری که اخذ اجرت بر واجبات حرام است. این را به عنوان یک امر پذیرفته شده تلقی می کنیم و اینجا ثمره بیان می کنیم ، اگر مقدمه واجب را واجب دیدیم، اخذ الاجرة علی المقدمة حرامٌ و اگر مقدمه واجب را واجب ندیدیم فاخذ الاجرة علی المقدمه لیس بحرام).

دیروز بخشی از کلام بیان شد و گفته شد ملازمه نیست همه جا بین وجوب و حرمت اخذ اجرت. برخی جاها چنین است که اگر وجوب بود اخذ اجرت حرام است مانند واجب توصلی که مجاناً بدوش گذاشتند و بعضی جاها هست که واجب است ولی اخذ اجرت حرام نیست.

واجب بر دو قسم است: واجب توصلی و واجب تعبدی. واجب تعبدی هم سه قسم دارد. نمی شود در تمام اینها گفت که اخذ اجرت بر اینها حرام است و ملازمه هست بین وجوب و اخذ اجرت ، بلکه بین حرمت و اخذ اجرت ملازمه نیست، هر کدام حکم خودش را دارد.

دو حکم را در بحث گذشته بیان شد.

    1. اگر واجب واجب توصلی باشد و مطلوب مولا هم تحقق شیء در خارج مجاناً باشد، اینجا ملازمه هست بین وجوب و حرمت اخذ الاجرة ، زیرا این کار مملوک انجام دهنده نیست و مملوک خداست، و لا بیع الا فی ملکه، مانند تجهیز میت، شارع این را واجب دیده بر مسلمین واجباً مجاناً. مطلوب تحقق در خارج مجاناً است، یعنی شارع ملک شمای انجام دهنده نیست. (پس قسمی از این واجبات توصلی واجباتی است که مطلوب مولی تحقق شیء مجاناً هست، اگر کسی بر اینها پول بگیرد حرام است و گیرنده مالک نمی شود زیرا اکل مال بالباطل است است)

    2. آنجا که واجب واجب توصلی است و مطلوب مولی تحقق این گزینه است ، نه مجاناً ، جامعه نیاز به طبیب دارد، یا صنعتگر، فقیه، کشاورز… یجب کفاییاً اینها باشند اما یجب تحقق هذه الصنوف لا مجاناً. در مورد اینها نه تنها جایز است اخذ اجرت بلکه چه بسا واجب است، چون اگر بگوییم مجاناً کسی این مشاغل را برعهده نمی گیرد.

وأخذ الاجرة على الواجب لا بأس به ، إذا لم يكن إيجابه على المكلف مجاناً وبلا عوض ، بل كان وجوده المطلق مطلوباً كالصناعات الواجبة كفائية التي لا يكاد يُنتظم بدونها البلاد ، ويَختلُ لولاها معاش العباد ، بل ربما يجب أخذ الاجرة عليها (براین صناعات) لذلك (لزوم الاختلال و عدم الالتزام اگر اخذ اجرت نشود سامان پیدا نمی کند)، أيّ لزوم الاختلال وعدم الانتظام لولا أخذها ، هذا في الواجبات التوصلية.

تا اینجا تکلیف دو صورت مشخص شد که اخذ اجرت بر آنها اشکال ندارد.

در این دو قسم توصلی ، آن قسمی که تکلیف این است که مجاناً انجام شود وآن قسمی که تکلیف وجود اینهاست، در یکی اخذ اجرت حرام است و در یکی اخذ اجرت جایز است و چه بسا واجب باشد.

اما در واجبات تعبدیه: اینجا هم ما سه قسم داریم.

    1. واجبی که واجب تعبدی هست، ولکن بر خود اجیر واجب است مانند اینکه فرزند به پدرش بگوید من هر نمازی که می خوانم 1000 باید به من بدهی، پدر هم بگوید تو نماز بخوان و من به تو می دهم (این جایز نیست و این تشویق فرزند به حرام خواری است و این زورگیری است زیرا نماز بر او واجب است و اینکه کسی بگوید من حال نماز خواندن ندارم و برای من بخوان، این هم جایز نیست زیرا قصد قربت از آن نمی آید و رکن اصلی نماز قصد قربت است. دو از آنجایی که موجر نفعی از صلاه نمی برد اکل مال بالباطل است)

    2. آنجا که واجب واجب عبادی مالی هست، واجب است بر غیر لکن واجب عبادی مالی. دنیای روایات داریم که در حج نیابت جایز است، و الحج واجبٌ عبادیٌ مالیٌ. می تواند کسی که ناتوان است نایب بفرستد (در این جا اخذ اجرت جایز است).

    3. واجب، واجب تعبدی است و واجب تعبدی مالی هم نیست، مانند حج. مثل نمازهایی استیجاری که خوانده شود. اخذ اجرت بر نماز های استیجاری چگونه است؟

نکته قابل توجه دراین عرصه این است که در باب نماز استیجاری روایت نداریم. در باب صلاه و صوم استیجاری روایت نداریم.

دو تا مشکل دارد در اخذ اجرت بر عبادات که مالی نیست مثل حج نیست:

یک. اجرت منافات با قصد قربت دارد، زیرا داعی بر این نمازها آن پول است، اگر پول نباشد نمازها را نمی خواند نه قصد قربت. نمی تواند اجرت بگیرد ، زیرا شرط صحت عبادت نیست. پس پول می گیرد بر امر پوچ.

دو . اخذ اجرت بازاء واجبات عبادیه اکل مال به باطل است زیرا در صحت اجاره شرط است که نفعی به اجیر کننده برسد در مقابل پولی که می دهد، اگر نفعی که نرسد که معاوضه نیست،در عبادات واجبه نفعی نیست که نفعش به اجیرکننده برسد، بنابراین اخذ مال در مقابل این عبادات اکل مال به باطل است. پس اخذ اجرت در عبادات این مشکل را دارد. (یک قصد قربت متمشی نمی شود، دو اکل مال به باطل خواهد بود)

اینجا، در کفایه آخوند با داعی بر داعی مشکل اخذ اجرت بر عبادات را حل می کند، هم قصد قربت و هم مسئله اکل مال به باطل را حل می کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo