< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/مقدمه واجب/ثمرات

امام علی: … وَ رأوا استِكثارَ غَيرِهِم مِنها استِقلالاً ، وَ دَرَكَهُم لَها فَوتا . حکمت 432

امام در این سخن 12ویژگی برای اولیاء الله ذکر می کند، پنجمین وصف برای اولیاء این است که آنچه را که دیگران از دنیا بسیار می بینند اولیاء الله آنها را کم می شمارند و رسیدن به آن را از دست دادن آن محسوب می کنند. یعنی دنیا در نظر افراد مهم است اما در نگاه اولیاء الله این چیز زیادی نیست. از نظر دنیاییها از دست دادن پول و ثروت و مقام ، بسیار نگران کننده است و در نظر آنها چنین نیست. جلوه های دنیا در نظر اولیاء الله جلوه ای نیست. حسابی برایش باز نمی کنند. اینکه وضع پولشان اگر خوب شد نمی گویند خوش به حالشان می گویند بدا به حالشان، بار مسئولیتشان بیشتر شد.

سخن پیرامون ثمرات قول به مقدمه واجب بود، از ثمراتی که ذکر کردند این است که اگر گفتیم که مقدمه واجب واجب است ، اخذ اجرت بر آن جایز نیست، اما اگر نگفتیم اخذ اجرت بر آن جایز است.

این بحث دو مقام دارد:

یک. بحث کبروی. دو . بحث صغروی.

بحث صغروی در حقیقت مطرح شد، و چنین گفتیم که هر واجبی ملازمه با حرمت اخذ اجرت بر او را ندارد. ما 5 نوع واجب داریم، که نوع پنجم صلاه و صوم استیجاری است.

اخذ اجرت بر اینها چه می شود؟ زیرا دو اشکال مطرح است یکی اینکه پول با قصد قربت در تنافی است، دو اینکه اکل مال به باطل است. (زیرا این فعل مملوک خداست ، مال او نیست که می فروشد که از هر دو جواب داده شد).

از بحث کبروی هم آخوند جواب داده که اجرت بر این نماز و صومهای استیجاری برای ایجاد داعی علی الداعی هست، پول نمی دهد بر نماز، بلکه پول می دهد بر اینکه انگیزه در او پیدا شود و نماز لله بخواهد بنابراین اجرت بر داعی الی الداعی است.

امام در مکاسب محرمه، خیلی پرداخته اند به این بحث داعی بر داعی، و این پرداختن ایشان هم جواب اشکال اول را می دهد هم جواب اشکال دوم. (به این تقریر)

امام می فرماید: عبادات یک ذی المقدمه ای دارد ، و یک مقدماتی. که نام آن مقدمات را مبادی میگذاریم. آنچه ما در عبادات لازم داریم این است که باید آن ذی المقدمه تماماً برای خداوند اتیان شود، (در این بحثی نیست). سخن این است که مبادی (مقدمات) چطور؟ آیا مبادی هم باید اینچنین باشد، اگر مقدمات انگیزه غیر خدایی داشت، سبب می شود که این عبادت مسئله دار شود ؟ پاسخ امام این است که نه، هیچ منافاتی نیست که مقدمه ای دنیوی اما سبب برای ایجاد کار خدایی بشود. اشکالی ندارد یک عمل خدایی معلول یک انگیزه غیرخدایی باشد.مانند همینجا. منافاتی ندارد که انسان کاری را برای خدا انجام دهد اما آنی که انسان را به کار واداشته (داعی) غیر خدایی باشد.

دلیل بر این مطلب این است که امتثال و اطاعت این است که ماموربه برای خدا آورده شود و انگیزه دیگری در این ماموربه نباشد. اما مقدماتش دخلی در امتثال و اطاعت عقلا ندارد، بر این اساس ، وقتی اینها دو چیز شدند هیچ منافاتی نیست که ما اصل آن کار را برای خدا بیاوریم لکن آنی که ما را واداشته غیر خدا باشد. کسی که اجیر شده برای نماز، او واقعا این نماز را مثل نماز خودش قربة الی الله می خواند و با شرایط هم می خواند، منتهی در نماز خودش مقدمه اش هم خدایی است اما این نماز مقدمه اش غیر خدایی است. اگر پول نبود نمی خواند ولکن اینی را که می خواند برای خداست.

چند دلیل و شاهد بر این مطلب داریم.

شاهد اول. ادله ای که ترغیب در عبادات می کنند ، سخن از آثار اخرویه و سخن از آثار دنیویه و امثال اینها را دارند. و حتی سخن از بهشت و خوف از نار و سخن از سعه رزق دارند. و چه بسا کسی این انگیزه اش بر این عبادات، آنها باشد و هیچ کس هم اشکال نمی کند که این چه عبادتی هست. او انگیزه اش حورالعین است. اگر حور العین نبود نماز چه بسا نمی خواند.اما این نماز را بطور صحیح می خواند برای بدست آوردن حورالعین، پس آنچه مهم است این است که اصل این کار برای خدا باشد.

انقلت: در هدایای الهی ، طمع اجر از خدا این مضر به اخلاص نیست، بلکه طمع از غیر مضر به اخلاص است.

امام پاسخ می دهند که: در طمع در جنة او صفا می کند از حور العین یا حورالعینی که خدا می دهد، امام می گوید او به انگیزه حور العین می دهد نه چون حورالعین را خدا میدهد.به او گفته اند حورالعینی هست و او هم در پی این حورالعین است و اصلا توجه ندارد این حورالعین را خدا می دهد.(این یک شاهد بر این که اگر مقدمات غیر عبادی شد لطمه ای به عبادت نمی زند. اگر انگیزه غیر الهی شد لطمه ای به عبادت نمی زند)

شاهد و موید دوم. اطلاق ادله امر به معروف و نهی از منکر، اگر معروف از عبادات باشد و مکلف نماز نمی خواند. پدرش می گوید اگر نماز نخوانی نانم بر تو حرام است . او هم به انگیزه امر یا ترس پدر نماز می خواند. آیا این عبادت صحیح است یا نیست؟

پاسخ این است که این عبادت صحیح است. اگر صحیح نباشد این امر به معروف مُعدِم به موضوعش هست. و بالاتر چه بسا خواندن نماز اینچنینی منکر شود و این امر به معروف منجر شود به منکر (اتیان عمل الهی به انگیزه غیر خدایی از منکرات است) و هیچ کسی هم اشکالی به این نماز نگرفته ، با اینکه آنی که در او ایجاد انگیزه کرد امر پدر بود و الا اگر امر پدر نبود نمی خواند. (اینجا مبدا و انگیزه یک چیز است و ذی المقدمه چیز دیگری است و کسی اشکال نمی گیرد این نماز باطل یا نادرست است و... ) این دو تا قابل تفکیک هستند، انگیزه اش را امر والد بوجود آورده و الا اگر این نماز را برای غیر خدا بخواند که اتی بالمنکر و لم یاتی بالمعروف.(این مثال دومی که امام می آورند که حساب داعی و مبادی با حساب ذی المقدمه جداست)

شاهد و موید سوم. خدا فرمان داده: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ… حال اگر کسی بیاید این کار را با انگیزه اطاعت از امر خدا از کانال اطاعت امر رسول و اولی الامر بایستی بگوییم که نمی شود امر به او تعلق بگیرد زیرا معدم موضوعش است، امر به اطاعتشان اخذ حکم از آنهاست، (از طریق ائمه) بخاطر اینکه وقتی ما از پیامبر اطاعت میکنیم دو نوع اطاعت است یکی از این جهت که مبلغ عن الله است ، دو از این جهت که حاکم است. وقتی ما در عرصه تبلیغ از آنها می شنویم در حقیقت ما اطاعت از خدا داریم نه اطاعت از رسول . اطاعت از رسول آن اطاعتی است که بما هو حاکمٌ، و الا در حقیقت مطیع خدا هستیم. بر این اساس حتی در عبادات معمولی هم اگر بگوییم چون پیامبر یا امام گفته باید گفت که اطاعة الله صورت نگرفته.

(کتاب مکاسب محرمه ج2 ص 181 تا 188)

دو مطلب :

یک. انصاف فطری ترین جواب از دو اشکالی که در اخذ اجرت بر عبادات هست همین جواب است. جواب اجرت بر داعی بر داعیست نه اجرت بر خود عمل. (این جواب در بین جوابها به نظر می رسد که بهترین جواب در این عرصه هست)

لکن یک انقلت به نظر می رسد: یکی در شاهد اول و یکی در شاهد آخرشان:

شاهد اولشان را گفتند که طمع فی الجنة و خوف از عقاب مثل دیگر انگیزه هاست. انقلت شد که طمع فی الجنه با طمع از غیر فرق می کند، ایشان پاسخ دادند که فرق نمی کند و او حور العین می خواهد.

پاسخ: او حور العینی که خدا بدهد را می خواهد نه مطلق الحورالعین . انصافا فرق دارد طمع از غیر با طمع من الله. میخواهیم چنین بگوییم که طمع من الله، عینِ لله است. خوف من الله عین لله است. اینجا از آن جاهایی است که امام عرفان را فقه در آمیخته اند. در نگاه عارفان انگیزه های غیر خدایی تجارت و سوداگری است. یا انگیزه خوف زبونی است، (شرح اشارات) در نَمَط تاسع نمط العارفین است: بوعلی این نمط را در حال چله نشینی نوشته . کسی که نمط العارفین را می بیند تقبیح می کند بوعلی سینا و شارحش خواجه نصیر طوسی را. لب کلامشان این می شود که کسی که عبادت می کند به طمع جنت این را کاری نداشته باشید این فرد کاسب است. ما معتقدیم آنچه را که امام در مکاسب محرمه به آن فتوا دادند خودشان در توضیح المسائل به آن فتوا ندادند، چون الزامی نیست هرچه را که در درس میگویند به آن هم فتوا دهند.

مسئله شرعی: اگر کسی در نماز بگوید خدایا برای تو نماز می خوانم به امید اینکه به حورالعین برسم ، نه امام و نه فقیه این را نمی گویند که او نمازش باطل است. معنایش این است که امام بزرگ: طمع من الله غیر طمع از بندگان است. طمع از بندگان تغایر دارد با انگیزه خدایی اما طمع از خدا از نگاه عارفانه غیر است مثل طمع از دیگران ولی از نگاه فقهی مانند طمع از دیگران نیست.

یکی هم در شاهد سوم. کسی که اطاعت از رسول و اولی الامر می کند را گفتید انگیزه غیر خدایی است ولو اطاعت از رسول در غیر اوامر سلطانیه بما انه مبلغٌ عن الله تبارک و تعالی .

این هم سخن نادرستی است. اطاعت از رسول عین اطاعت از خداست. و من یطع الرسول فقد اطاع الله، امام مچ ما را نگیرد که من یطع الرسول در اوامر سلطانیه است. نه بلکه اطلاق دارد. بنابراین اساس و تارپود فرمایش امام در پرورش نظریه اخذ اجرت بر داعی بر داعی درست است اما این دو شاهد که آوردند قابل دفاع نیست.

پروند اخذ اجرت بر واجبات را می بندیم.

آخوند گفته اند ، برخی گفته اند اگر ما مقدمه واجب را واجب بدانیم در مسئله اجتماع الامر و النهی این صغرای آن مسئله قرار میگیرد و اگر واجب ندانیم صغری قرار نمی گیرد.

عبارت آخوند ملاحظه شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo