< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/ضد/مدخل/جایگاه، عنوان

 

امام علی : قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِير مَملُول مِنْهُ. قصار 444

کار کمی که انسان مستمر (و با نشاط) بر آن باشد از کار بسیار و ملالت آور و زود گذر بهتر است.

در روایات بر استمرار کارهای خیر تاکید است. ولی ما برعکس عمل می کنیم. (اول سال تحصیلی پرنشاط هستیم ولی بعد از مدتی کمرنگ می شود) امام می فرماید مهم کیفیت کار است نه کمیت. رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود..

بحث ضد:

بحث ضد هم از مباحث مهم اصولی هست، منتها به نظر می رسد که در جایگاهش جای تامل باشد که در مباحث الفاظ قرارش داده اند (این بحث سبقه عقلی اش بیشتر از سبقه لفظی)

مطالبی در مدخل بحث:

مدخل اول: جایگاه این بحث:

در تقسیم بندی آخوند در کفایه کل مباحث اصول بر دو قسم تقسیم شده، مباحث لفظیه (که از بحث وضع شروع می شود و به بحث مجمل و مبیّن خاتمه پیدا می کند) . مباحث عقلیه (از بحث قطع و ظن شروع و با بحث تعادل و تراجیح پایان می پذیرد).

نقد این تقسیم آخوند این است که:

اولا بسیاری از مباحثی که شما در ج1 مطرح کردید مباحث لفظی نیست، مباحث عقلی یا عقلی-لفظی هست. و بسیاری از مباحثی که در ج2 مطرح کردید مباحث لفظی است ، بخصوص در مباحث حجج (حجیت قول لغوی از مباحث عقلی است) بنابراین جا داشته و دارد که یک تقسیم بندی واقع بینانه دیگری برای مباحث اصولی تدارک دید. این کار را محقق اصفهانی صورت داده است و ادعایی نیست که بهترین تقسیم هست و بهتر نمی شود اما قدر مسلم این است که از تقسیم بندی آخوند بهتر است. محقق اصفهانی در پی کتاب جدید اصولی بود ولی عمرش کفاف نداد.(الاصول فی ثوبه الجدید).

محقق اصفهانی تمام مباحث اصولی را بر 4 بخش تقسیم کرده: برخی از تلامیذشان مانند مظفر بر 5 بخش تقسیم کرده اند.

    1. مباحث الفاظ (صیغة الامر تدل علی الوجوب ام لا . صیغة النهی تدل علی التحریم ام لا، بحث اشتراک لفظی و اشتراک معنوی)

    2. ملازمات عقلیه (چه مستقلات مانند حسن و قبح عقلی، و چه غیر مستقلات مانند بحث مقدمه واجب ، بحث ضد ، بحث اجتماع الامر و النهی، بحث عبادات و معاملات)

    3. مباحث الحجج (حجیت خبر واحد و حجیت اجماع و حجیت قطع)

    4. مباحث اصول عملیه.

اما بحث تعادل و تراجیح را برخی از بزرگان گفته اند خاتمةٌ و این را در خاتمه قرار میدهند مانند مرحوم مظفر. و در این باب حرف است که اینها را از مباحث حجج بنامیم یا خاتمةٌ.

این تقسیم بندی محقق اصفهانی چند فایده دارد که مرجح این تقسیم بندی بر تقسیم بندی آخوند است.

اولا ، اولین امتیازش این است که بحث حسن و قبح عقلی که از مباحث عمده اصولی است مطرح می شود در حالی که در کتب اصولی متعارفی که خوانده می شود این مباحث نیست.

ثانیاً، امتیاز دومش این است که مباحث ملازمات عقلیه غیر مستقله در جایگاه خودش قرار می گیرد و با مباحث الفاظ قاطی نمی شود.

ثالثاً، سومین امتیازش این است که مباحث الحجج را که نمی شود مباحث الفاظ نامید و از طرفی هم مباحث عقلی هم نیست بلکه مباحث اعتباری است و به اعتبار شارع بستگی دارد .

رابعاً، چهارمین امتیاز این است که اصول عملیه در جایگاه خودش قرار می گیرد. مباحث اصول عملیه جزء مباحث الفاظ و مباحث عقلیه و حجج نیست (مباحث حجج اماره را تعیین می کند، حجج یعنی واقع نما در حالیکه مباحث اصول عملیه ادله واقع نما را نشان نمی دهد بلکه ادله حیرت زدا را نشان می دهد).

پس بنابراین مسئله ضد را در زمره مباحث الفاظ قراردادن به نظر می رسد که کار مناسبی نیست و درست همان است که محقق اصفهانی سامان داده.

مدخل دوم: تیتر و عنوان این بحث:

عنوان بحث در بحث ضد چیست؟ (چون عنوان گویای محتواست)

دو عنوان در اینجا مطرح است:

عنوان اول: عنوان معروفی است که هل الامر بشیء یقتضی النهی عن ضده ام لا؟ امر به شیء مقتضی نهی از ضد هست یا مقتضی نهی از ضد نیست؟

این عنوان بحث را بحث لفظی قرار می دهد. یعنی آنکه بحث می شود که این اقتضا بالدلالة المطابقیه هست، یا بالدلالة التضمنیه هست، یا بالدلالة الالتزامیه هست؟ این بحث را بحث لفظی می کند.

عنوان دوم: این است که هل الملازمةُ ثابتةٌ بین وجوب الشیء و حرمة ضده. آنچنان که ملازمه در بحث مقدمه مطرح است هل الملازمه ثابتةٌ بین ذی المقدمه و مقدمته. کسانی می گویند هست و کسانی هم می گویند نیست. (اینگونه نیست که تنها کسانی که ملازمه را ثابت می دانند اجازه ورود در این بحث را داشته باشند حتی کسانی هم که ملازمه را ثابت نمی دانند وارد در بحث هستند. به عبارت دیگر اصولا برای ورود در بحث فقط اثبات مطرح نیست ، نفیش هم مطرح است)

اگر عنوان را عنوان اول گرفتیم ، بحث از بحث اصولی بیرون می رود و بحث تبدیل می شود به بحث فقهی. چون شما میگویید که عنوان بحثتان می شود هل الامر بالشیء یقتضی النهی عن ضده. و نهی ملازم با حرمت است. و این سبک ، سبک بحث فقهی است.

اما اگر عنوان دوم را عنوان بحث گرفتید و بحث را روی ملازمه بردید، سبک بحث می شود سبک بحث اصولی.

حال آنچه که مورد تعجب است این است که مرحوم خویی در محاضرات بحث را می برد روی ملازمه.

عبارت ایشان: قد تقدم منا في بحث مقدمة الواجب ان البحث عن ثبوت الملازمة بين وجوب شي‌ء و وجوب مقدمته لا يختص بما إذا كان الوجوب مدلولا لفظياً( اختصاص به این ندارد که مدلول لفظی باشد)... و هكذا الشأن في مسألتنا هذه فان جهة البحث فيها - في الحقيقة - ثبوت الملازمة بين وجوب شي‌ء و حرمة ضده.

پس ایشان بحث را روی ملازمه می برند، اما تیتر بحث را می گویند هل الامر بشیء یقتضی النهی عن ضده؟ شما باید تیتر را هم با این نظریه هماهنگ کنید و بگویید : هل الملازمةُ ثابتةٌ بین النهی عن الشیء و حرمة ضده، بحث را متمرکز کنید روی ملازمه . و این عنوان، عنوان ملازمه نیست.

مدخل سوم: جایگاه این بحث در مباحث اصولی کجاست؟ آیا در مسائل عقلی می گنجد یا آنکه در مباحث لفظیه اصول می گنجد؟

نظریه اول : (نظر محقق اصفهانی ) جایگاه این بحث در مباحث عقلیه می گنجد، بدلیل آنکه حتی آنجا که امر را از لفظ استفاده نمی کنیم بلکه امر را بالاجماع و یا بالسیره العقلاییه یا بالسیرة المتشرعیه می فهمیم ، (آیا این امر هم اقتضای ملازمه با نهی از ضد دارد یا ندارد؟) فلذا مسئله عقلیهٌ.

نظریه دوم : در مباحث الفاظ قرار می گیرد.

نظریه سوم : بحث ضد هم عقلیه باشد و هم لفظیه. به این بیان که ما در استدلال سخن از دلالات ثلاث داریم . (مطابقت، تضمن و التزام) و چه بسا آن کسی هم که بحث را روی ملازمه می برد مقصودش همان لزوم بیّن بالمعنی الاخص باشد.

نقد این سخن این است که ستون فقرات بحث ملازمه است، و الملازمةُ امرٌ عقلیٌ. اگر کسانی برای اثبات و نفی اش سخن از دلالات ثلاث آوردند، آن ستون فقراتش نیست، ستون فقرات اثبات و نفی ملازمه است و هذا مسئلةٌ عقلیةٌ.

(این را خواهیم گفت و اثبات خواهیم کرد که این مسئله از مباحث عقلیه است و نه از مباحث لفظیه)

مدخل چهارم: آیا این بحث از مباحث اصولیه است ، یا از مباحث فقهیه یا از مبادی احکامیه؟

بحث بعد محاضرات ملاحظه شود. که ایشان در جایگاه این بحث در اصول کجاست . آیا بحث اصولی است یا فقهی یا مبادی احکامیه؟

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo