< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/ضد/ ضدخاص مقدمیت

 

امام علی : مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ -عَبْدُ اللَّه-. قصار 453

زبیر همواره از ما اهل بیت و از همراهان ما بود تا آنکه فرزند شومش عبدالله رشد کرد و پدر را گمراه کرد.

زبیر شخصیت دوم لشکر پیامبر بود، و فرزند منحرفش او را به انحراف کشاند . عبدالله بن زبیر حتی قبل از اینکه پدر را به جنگ با امام بکشاند یک عناد شدیدی با مولا داشت. بعد از شهادت ابی عبدالله در مقطعی حکمروای مدینه شد، 40 روز در نماز اسمی از پیامبر نبرد و درودی بر ایشان نفرستاد. بعد از اعتراض مردم گفت پیامبر خانواده بدی دارد اگر من درود بر حضرت بفرستم ، مردم هم به خانواده آنها علاقه مند می شوند و سبب خوشحالی آنها می شود. پدرها باید مراقب باشد که با طناب پوسیده فرزندان منحرف به چاه نروند.

سخن پیرامون این است که آیا امر به شیء نهی از ضد خاص دارد یا ندارد؟

گفته شد دو مسلک برای اثبات این موضوع هست:

یکی مسلک مقدمیت است که می گوید ترک ضد مهم، مقدمه فعل اهم است، فمقدمة الواجب واجب پس ترک این ضد خاص واجب است.

نقد اول: ما ورود کردیم و شبهه کبروی و شبهه صغروی را مطرح کردیم و سرانجام نپذیرفتیم کبرویاً و صغرویاً را.

(کبرویاً : اولا عدم المانع از اجزاء علت نیست اما صغرویاً : ثانیا برفرض اینکه باشد ترک ضد مقدمه فعل آن ضد دیگر نیست، بنابر نظر آخوند هر دو در عرض هم هستند و بنا بر نظر نائینی عدم المانع بعد از وجود مقتضی است. اول باید وجود المقتضی باشد (و فرض این است که در مقام بحث ما مقتضی موجود نیست چون دو ضد یک جا جمع نمی شود) و بعد برویم سراغ عدم المانع)

دومین نقدی که در اینجا گفته شده این است که ضدین مثل نقیضین است. منافات بین نقیضین آنچنان نیست که اقتضا کند تقدم ارتفاع یکی شان را در ثبوت دیگری.(ما فعلا از مقیس علیه بحث می کنیم بعد از مقیس)

ارتفاع احد النقیضین (لابیاض) مقدمه تحقق بیاض نیست و منافرت اینها هم شدید است، بله رفع بیاض ملائم است با ثبوت نقیض آخر . رفع لابیاض ملائم است با بیاض اما بین بیاض و لا بیاض کمال منافرت هست.

ضدین هم همینطور هستند، اگر در نقیضین ، لا بیاض مقدمه تحقق بیاض نشد، لا صلاه هم مقدمه تحقق ازاله نیست.

به چه ملاکی؟

به این ملاک ، ملاک منافرت بین عینین است و ملائمت بین احدهما و رفع دیگری. رفع البیاض مقدمه بیاض نیست آنچنان که رفع الصلاة و عدم اتیان الصلاة مقدمه اتیان ازاله نیست.

عبارت آخوند: فکما انّ قضیةَ المنافاة بین المتناقضین لا تقتضی تقدمَ ارتفاعِ احدهما فی ثبوت آخر کذلک فی المتضادین.

(این هم نقد دیگری بر اینکه شما گفتید که ترک ضد مهم مقدمةٌ لاتیان ضد اهم. در نقیضین که مهم تر است از ضدین، رفع احد نقیضین مقدمه اتیان نقیض آخر نیست)

نقد سومی هم آخوند دارند: شما می گویید رفع ضد مهم مقدمه اتیان ضد اهم است ، به این صورت که چون عدم المانع از اجزاء علت است. این استدلال استدلال دوری است. به این بیان:

آنچنان که عدم الصلاة مقدمه ازاله است ، عدم الازاله هم مقدمه صلاة است. آنچنان که صلاة مانع ازاله هست و عدمش علت وجود ازاله هست ، از آن سو ازاله هم مانع صلاة است. عدم الازاله مقدمه فعل صلاة است. و هرگاه استدلالی دوری شد باطل می شود.

ولو اقتضى التضادُ توقفَ وجودِ الشيء على عدم ضدّه (تضاد اگر اقتضا کند وجود شیء را بر عدم ضدش) ، توقف الشيء على عدم مانعه ، لاقتضى توقفُ عدم الضدِ على وجود الشيء توقف عدم الشيء على مانعه ، بداهية ثبوت المانعية في الطرفين ، و كون المطاردة من الجانبين ، وهو دور واضح (دور واضح است چون صلاه توقف دارد بر ترک ضدش که ازاله است، مفروض این است که ازاله ضد ازاله است وصلاة ضد ازاله است و ضدان لا یجتمعان، پس اگر صلاه بخواهد تحقق پیدا کند ازاله باید ترک شود در این حالت واجب متوقف بر عدم ازاله است و وجود ازاله هم توقف بر ترک صلاة است، بنابراین این میشود دور صریح و کاشف از این است که ترک احد الضدین مقدمه فعل دیگری نیست.)

(ما هم بیشتر از این را نمی خواهیم . می خواهیم بگوییم از طریق مقدمیت خواستند بگویند امر به شی ء نهی از ضد خاص می کند و این شدنی نیست).

محقق خوانساری این دور را حل کرده بالفعلیة و الشأنیه!

از این دو جواب داده شده که: اینجا توقف الف بر ب و توقف ب بر الف نیست. چون اینجا متعددند بالفعلیة و الشانیه.

توقف وجود ازاله بر عدم صلاة این فعلی است (یعنی اگر بخواهیم ازاله را تحقق بدهیم نماز را نباید بخوانیم)

از سوی دیگر توقف عدم آخر (عدم الازاله) بر وجود صلاة شانی است.

به این بیان: وجود سواد (سیاهی) در محلی فعلا متوقف بر این است که بیاضی در آنجا نباشد، پس توقف وجود احد الضدین بر عدم دیگری فعلی است. اما توقف عدم الضد (بیاض) بر وجود دیگری(سواد) این شانی است نه فعلی . یعنی عدم السواد شانیت وجود بیاض را دارد نه اینکه عدم السواد ،بیاض را بوجود بیاورد.

خلاصه اینکه : یک طرف وجود احد الضدین (وجود سواد) متوقف بر این است که بیاض اینجا نباشد اما عدم الضد(بیاض) متوقف بر وجود سواد نیست (می تواند وجود سواد جلوی بیاض را بگیرد)

پس توقف در جانب وجود فعلی است که وجود احد الضدین توقف دارد بر عدم آخر، به این خاطر فعلی است چون وجود معلول توقف دارد که جمیع اجزاء علت بیاید که از جمله آن اجزاء عدم المانع است ( یعنی مقتضی ، شرط، معد، عدم المانع ، اگر همگی کنار هم بیایند معلول موجود می شود).

بنابراین در جانب وجود فعلی اینجا وجود السواد متوقف است بر اینکه بیاض تحقق نکند چون عدم المانع است. پس وجود السواد متوقف بر عدم تحقق بیاض است (وجود احد الضدین فعلا توقف دارد بر عدم بیاض) اما عدم الضد (عدم السواد که می شود بیاض) توقف بر وجود ضد دیگری ندارد ، چون عدمش مستند به عدم مقتضی هست، پس عدم الضد (بیاض) متوقف بر این است که مقتضی اش موجود بشود تا عدم المانع بیاید و تکمیل کند اقتضای مقتضی را . پس عدم الضد که بیاض است توقف بر وجود ضد آخر ندارد، چون عدمش مستند به این است که مقتضی برای او نیست، نه چون مانع است در ظرف تحقق مقتضی با بقیه شرایط .

پس یک طرف فعلی است و یک طرف شأنی. بر این اساس لا دور فی المقام، نه اینکه دور صریح نباشد.

اشکال سابق را آخوند از راهی که ما وارد شدیم وارد نشده ، یعنی آخوند عدم المانع را از اجزاء علت می داند، لکن میگوید عدم الضد از اجزاء فعل ضد آخر نیست(اشکال صغروی می کند چون در رتبه هم هستند) (براساس مبنای آخوند یک طرف فعلی است و یک طرف شانی است ، یعنی عدم الضد (بیاض) مبتنی بر عدم المانع نیست بلکه مبتنی بر وجود المقتضی است ، پس عدم المانع هم می تواند مقدمه وجود ضد آخر باشد به شرط اینکه مقتضی اش باشد. در طرف وجود فعلی است. چون فرض این است که مقتضی موجود شده اما در جانب عدم، فعلی نیست)

آخوند می گویند این توقف ها یک جور نیست. توقف وجود سواد یتوقف علی عدم تحقق البیاض ، چون فرض این است که مقتضی آمده، پس در این طرف فعلیت است. اما آن طرف که عدم السواد است (بیاض) ، این بیاض توقف بر عدم وجود سواد را ندارد، چون فرض این است که هنوز مقتضی را موجود ندیدیم . این عدم السواد می تواند توقف داشته باشد در صورتی که مقتضی موجود باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo