< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/ضد /ثمرات

 

امام علی : يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ، حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ (استاد فرمودند حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ.)

مقدرات بر تدبیر ما غلبه می کند تا آنجا که گاه آفت انسان در تدبیر انسان است. یعنی باور کنیم توحید فعلی را، باور کنیم که آنچه خدا می خواهد اتفاق می افتد و راضی به رضای او باشیم.باید راضی و شاکر به آنچه که خدا برای ما تقدیر کرده باشیم.

سعی تو کلید قفل مشکل نشود ،تقدیر به تعبیر تو باطل نشود؛گر هر دو جهان خواسته باشند چه سود، چیزی که خدا نخواست حاصل نشود (بابا افضل کاشانی)

سخن پیرامون ثمرات المسئله ضد بود که گفتیم 5 ثمره دارد.

پنجمین ثمره این است که اگر گفتیم امر به شیء نهی از ضد می کند ، اگر ضد ، ضد عبادی بود یصیر باطلاً و اگر گفتیم امر به شیء مقتضی نهی از ضد نیست ، لا یصیر هذا العمل باطلا.

امام یک جواب دادند که از تهذیب بیان شد. شیخ بهایی هم در زبده الاصول جواب دیگری دادند که علماء به فرمایش ایشان و جواب به ایشان پرداخته اند.

کلام شیخ بهایی این است که این ثمره ثمره نیست، به این بیان که اگر امر به شیء نهی از ضد هم نکند مقتضی نهی از ضد هم نباشد باز این نماز باطل است چون امر ندارد. قانون گذار امر به ضدین که نمی کند و امر به ازاله کرده و فرض این است که صلاة ضد ازاله است و می شود امر به ضدین ، پس لا امر لهذه الصلاه و امر که نداشت سبب بطلان است.

دو پاسخ به شیخ بهایی داده شده:

جواب اول:(پاسخ آخوند) ما در عبادت و قصد تقرب امر لازم نداریم ، ملاک محبوبیت کافی است و به این ترتیب تثبیت کرده این ثمره را و گفته آنی که ملاک را میبرد نهی است.( نهی مولا هست و سبب بطلان می شود.)

(این صلاة که ضد هست اگر نهی نبود ملاک و محبوبیت را داشت و محبوبیت ذاتی مجوز ورود به عبادت هست و در اینجا اگر گفتیم امر به شیء نهی از ضد نمی کند و این صلاة منهی عنه نشد معلوم می شود که به خودی خود مشکلی ندارد و می توان با این محبوبیت ذاتی درستی نماز را برمسند نشاند. و اگر نهی باشد ملاک نیست)

    1. آخوند می گویند انکار ثمره از سوی شیخ بهایی درست نیست. شمای شیخ بهایی می گویید که اگر امر به شیء نهی از ضد هم نکند باز این نماز باطل است. چون امر ندارد. این زیر سوال بردن ثمره هست.

    2. جواب آخوند این است که این ثمره کاملا صحیح است چون همه چیز گره به نهی از ضد خورده است. همه چیز به این گره خورده که آیا امر به شیء مقتضی نهی از ضد هست یا نیست.

    3. بزرگان صحت و بطلان را گره به همین اقتضاء زده اند، نه گره بداشتن و نداشتن امر . بزرگان گفته اند که اگر ازاله فوریت داشته باشد فهذه الصلاة باطلةٌ و اگر فوریت نداشته باشد فهذه الصلاة لیست بباطلة. چون وقتی فوریت ندارد ضد نیست، می تواند ساعت بعد نماز بخواند. و آمده اند در اینجا مبنا را زده اند، یعنی گفته اند ازاله فوریت ندارد ، اقتضاء را نزده اند ، معنایش این است که امر به شیء مقتضی نهی از ضد هست و اگر مقتضی نهی از ضد بود مبطل است. به این بیان:

الف. بزرگان گفته اند امر به شیء مقتضی نهی از ضد است و به این دلیل این نماز باطل است.

ب. به دلیل اینکه گفته اند اگر ازاله فوریت داشت این نماز باطل است و آمده اند مبنا را زده اند و گفته اند ازاله فوریت ندارد.

ج . سراغ اقتضاء نیامده اند چون اقتضاء نزد آنها مسلم است. ***(* مجدد گوش داده شود)

د. اگر قصه، قصه عدم الامر بود لازم نبود آن مبنا را بزنند می گفتند گرچه امر به شیء مقتضی نهی از ضد نباشد باز هم این نماز درست نیست، اینگونه بحث نکرده اند یعنی ملاک را بزرگان داشتن و نداشتن امر نگرفته اند. می تواند امر داشته باشد به شرطی که ملاک موجود باشد. پس نگویید صلاة امر دارد بلکه می تواند امر داشته باشد . می تواند صلاة آورده شود ولو امر نداشته باشد، چون ملاک محبوبیت(قبلا ثابت شده محبوبیت صلاة) هست بخاطر اینکه مقتضی نهی نیست، آخوند می گوید از اینجا می گوییم که ملاک هست یا ملاک نیست، اگر گفتیم که امر به شیء نهی از ضد نمی کند بنابراین ملاک هست چون مبغوضیت نیامده (محبوبیت صلاة که ثابت است باید یک چیزی بیاید جلوی این محبوبیت را بگیرد و آنی که جلویش را می گیرد نهی است. اگر گفتیم امر به شیء نهی از ضد نمی کند باید این نماز درست باشد و اشکالی هم ندارد ولو امری هم نداشته باشد زیرا در تقرب آنچه ما لازم داریم این است که بشود این فعل را منسوب به مولا کرد اگر ملاک هم داشته باشد این را می شود منسوب به مولا کرد اما اگر گفتیم امر به شیء نهی از ضد می کند معنایش این است که شارع به ما گفته ازل النجاسه و لا تصل پس دیگر صل محبوب نیست.

بنابراین تمام حرف ها گره به این موضوع خورده که آیا امر به شیء مقتضی نهی از ضد هست یا نیست.

(تا اینجا سه مطلب بیان شد:

یک. شیخ بهایی منکر ثمره شده و گفته است ولو امر به شیء نهی از ضد هم نکند این نماز درست نیست چون امر ندارد.

دو . آخوند گفته همه چیز گره به نهی خورده به این دلیل که با ملاک هم می شود عبادت را درست کرد. اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد باشد ملاک هم نیست، چون مبغوضیت است و مبغوضیت با محبوبیت قابل جمع نیست. و اگر امر به شیء نهی از ضد نکرده باشد ولو امر هم نباشد می توانیم این نماز را بر مسند بنشانیم.

سه. بزرگان مسئله را گره داده اند به این که آیا امر به شیء نهی از ضد می کند یا نه ، به دلیل اینکه در مسئله ازاله و صلاه گره داده اند به فوریت. مبنا را آنجا زده اند. می توانستند بگویند اصلا امر به شیء اقتضای نهی از ضد ندارد چه ازاله فوری باشد و چه ازاله فوری نباشد)

    1. مجردُ عدمِ الامر نماز را باطل نمی کند . توضیحش این است که ما در صلاة قصد قربت را می خواهیم . یکی از چیزهایی که قربت را بر مسند می نشاند امر است ولی این تنها نیست بلکه بودن ملاک هم می تواند مجوز و مصحح صلاة باشد به شرط اینکه عدم ملاک احراز شود. ملاک محبوبیت است، اگر امر به شیء نهی از ضد کرد محبوبیت ذاتی این صلاة می رود، آنچه که لازم داریم فعلیت است و اینجا بالفعل نیست.

(نظر شیخ بهایی فقط امر است نه ملاک. آخوند می گویند : امر نیست که همه کاره عبادت است بلکه ملاک (محبوبیت فعلیه) هم عبادت درست کن است و فرض هم این است که شارع هم امر به صلاة دارد و این جای تردید نیست که صلاة محبوب است، آنچه که هست این است که چیزی (نهی) بیاید و جلوی این محبوبیت را بگیرد. پس ثمره اینکه امر به شیء نهی از ضد کند این صلاة باطل است و اگر نکند این صلاة درست است با جواب شیخ بهایی حل نمی شود و حرف درست در حقیقت این ثمره است)

وعن البهائي رحمه‌الله إنّه أنكر الثمرة ، بدعوى إنّه لا يحتاج في استنتاج الفساد إلى النهي عن الضد ، بل يكفي عدم الأمر به ، لاحتياج العبادة إلى الأمر.

وفيه (نقد آخوند) : أنّه يكفي مجرد الرجحان والمحبوبية للمولى( اینکه شما می گویید امر عبادت لازم دارد خیر آنچه که عبادت لازم دارد رجحان و محبوبیت است. اگر امر به شیء نهی از ضد نکند چه دلیلی دارد که بگوییم این صلاة باطل است، نهی از ضد که نکرده، نگفته که نماز نخوان،آن محبوبیت ذاتی یوثر اثره) ، كي يصحّ أن يُتقرب به (به ضد) منه (من الله تعالی)، كما لا يخفى ، والضد بناءً على عدم حرمته يكون كذلك (اگر گفتیم امر به شیء نهی از ضد نمی کند این محبوبیت را دارد)، فإن المزاحمة على هذا لا يوجب إلّا ارتفاع الأمر المتعلق به فعلاً (این مزاحمت امر فعلی را می برد)، مع بقائه على ما هو عليه من ملاكه من المصلحة (اگر امر به شیء نهی از ضد نکند، این صلاة امر فعلی ندارد همانگونه که شمای شیخ بهایی گفتید اما چه کسی گفته که محبوبیت هم ندارد؟ چون شما می گویید امر به شیء نهی از ضد نمی کند، از کجا بفهمیم که محبوبیت ندارد؟ امر فعلی ندارد اما اینکه محبوبیتش هم رفته چگونه اثبات می کنید؟) ، كما هو مذهب العدلية (مذهب عدلیه این است که احکام تابع مصالح و مفاسد است ، اشاعره می گویند احکام تابع مصالح و مفاسد نیست ولی تابع یک چیزی که هست، بهرحال ملاکی دارد که با آن ملاک این امر برود و ملاکی نیست، کمااینکه مذهب عدلیه وغیرش می گویند دلیل می خواهد بگویید این نمازی که فعلا امر ندارد محبوبیت هم ندارد)، أو غيرها أيّ شيء كان ، كما هو مذهب الأشاعرة ، وعدم حدوث ما يوجب مبغوضيته وخروجه عن قابلية التقرب به كما حدث(چیزی پیدا نشده که با این ملاک محبوبیتش برود) ، بناءً على الاقتضاء(اگر گفتید امر به شی مقتضی نهی از ضد هست چنین مانعی آمده، فرض این است که امر فعلی از این صلاة رفته اگر یک مانعی مقابلش پیدا نمی شد آن محبوبیتش باقی بود و فرض این است که علی القول بالاقتضاء حدث و این مانع از محبوبیت فعلا پیدا شده پس هذه الصلاة امر ندارد اما محبوبیت دارد . و ثمره بحث اینجا ظاهر می شود. اگر گفتیم که امر به شی نهی از ضد خاص دارد یعنی این صلاة محبوبیت را ندارد فهذه الصلاة باطلةٌ چون امر که ندارد بر اساس مزاحمت ، محبوبیت هم ندارد ، پس این ثمره درمان درد است و نتیجه می دهد و جناب شیخ بهایی این ثمره را بر باد نده، این ثمره ثمره تاثیر گذار است).

بنابراین ثمره مسئله اینکه اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد باشد ، صلاتی که ضد ازاله هست این صلاه باطل می شود و اگر امر به شیء نهی از ضد نکند این نماز صحیح است نه اینکه چون امر ندارد ، امر ندارد ولی محبوبیت دارد مگر اینکه یک مانع بیاید . پس این ثمره ثمره برباد دادنی نیست.

جلسه بعد به نقد کلام آخوند می پردازیم . مصدر تقریرات امام و خویی . بعد می پردازیم به بحث ترتب.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo