< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/ضد /ثمرات/ترتب

 

امام علی : الْحِلْمُ وَ الْأَنَاةُ تَوْأَمَانِ يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ. قصار 460

بردباری و ترک شتاب فرزندان دوقلویی هستند که از همت بلند بوجود می آیند، عجله کردن بخصوص در برخورد ها شیوه خردورزانه نیست. هدهد به سلیمان گفت من از سرزمین سبأ خبرهایی دارم سلیمان گفت ما راستی آزمایی می کنیم(یعنی بلافاصله سلیمان اقدام نکرد) حجرات آیه 6: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ،یعنی عجله نکنید و ابتدا تحقیق کنید که خبر راست است یا خبر دروغ است آنگاه اقدام مناسب را برگزینید.

کسی که همت بلند دارد هم بردباری دارد و از عجله نابجا بدور است، اما در کاری که همه جوانبش روشن است و حُسنش معلوم است روشن است بايد سارعوا الی مغفرة من ربکم … و استبقوا الخیرات باشيم. این عجله عجله بجاست و عجله نابجا برای جایی است که مطلب روشن نباشد.

ثمرة البحث فی بحث ضد این شد: که اگر امر به شیء را مقتضی نهی از ضد دیدیم، ضد عبادی مبطل است ، اگر امر به شیء را مقتضی نهی از ضد ندیدیم، ضد عبادی مبطل نیست.

شیخ بهایی گفته بودند که این ثمره شما درست نیست، اگر شما امر به شیء را مقتضی نهی از ضد هم نبینید این ضد عبادی باطل هست. این ضد عبادی مجوز انجام ندارد، چون امر ندارد لکن برای تبیین دقیق مسئله باید در دو بخش بحث کرد:

یک بخش آنجا که تزاحم باشد بین واجبانِ مضیّقان، مثلا آخر وقت ظهرین باشد و همچنین آخر وقت کسوف شمس باشد، نمی توانیم هر دو واجب را انجام داد، اهم در اینجا طبق روايات صلاة یومیه است، حال اگر کسی یومیه را نخواند و مشغول خواندن صلاة آیات شد. هل صلاة الکسوف حینئذٍ صحیحةٌ ام باطلةٌ؟

براساس نظر مشهور اگر گفتیم امر به شیء مقتضی نهی از ضد است صلاة الکسوف باطلةٌ. به این دلیل باطل است که منهی عنه است و نهی از عبادت مفسدش است، به دلیل این که عبادت مقرب است و نهی مبعّد است (جمع بین مقرّب و مبعّد نشاید).

اما اگر بگوییم امر به شیء مقتضی نهی از ضد نیست، این صلاة آیاتی که خواندیم صلاةٌ صحیحةٌ.

اینجا شیخ بهایی وارد میدان می شود و می گوید علی ای حال (چه امر به شیء مقتضی نهی از ضد باشد و چه نباشد) این صلاة باطل است به دلیل اینکه اگر امر به شيء مقتضي نهي از ضد باشد به همان دلیلی که شما گفتید که نهی در عبادت مفسدٌ للعمل، و اگر امر به شیء مقتضی نباشد باز این صلاة آیات صحیح نیست لعدم الامر بها، به این دلیل امر ندارد لانه لا یعقل الامر بالضدین معاً ، شارع نمی تواند بگوید که هم نماز را بخوان و هم ضدش را بگیر.

آخوند نظریه مشهور را کنار زد، (نظر شیخ بهایی نظریه مشهور فقهاست) که عبادت یحتاج الی الامر، آخوند گفت عبادت لا یحتاج الی الامر بلکه احتیاج به ملاک دارد، امر هم راهنمایی می کند به اینکه ملاک هست، فقهای قدما هم روی این ملاک نظر داده اند ، لذاست که می گویند آیا ازاله فوری هست یا فوری نیست، بنابراین آنها پذیرفته اند که امر به شیأ مقتضی نهی از ضد هست و اگر مقتضی نهی از ضد نباشد كه باطل نیست؛ همين كه از آن بحث صرف نظر كرده اند و گفته اند كه ازاله فوريت ندارد معلوم میشود که می گویند اگر ازاله فوریت داشته باشد نه اینکه صلاة امر ندارد بلکه صلاه ملاک محبوبیت را ندارد و وقتی ملاک محبوبیت را نداشت لا تکون عبادةً.

محقق خویی گفته اند: اگر شما بحث را ببرید روی ملاک این مسئله مطلقا ثمره ندارد، حتی آن صورتی را که گفته اید اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد باشد بدیهی گرفتید که این نماز باطل است. نه . اگر بحث را روی ملاک بردید حتی بطلان آن صورت هم روشن نیست.

در اینجا سه صورت هست:

    1. (صورت اول) اگر گفتیم که ملاک کافی است و احراز ملاک هم کردیم (ملاک محبوبیت) این نماز صحیح است حتی علی القول بالاقتضاء . (اگر قصه ملاک را مطرح کردید حتی علی القول بالاقتضاء هم این نماز صحیح است)

ان قلت:چگونه می گویید صحیح است درحالی که به آن نهی خورده؟

قلت: از شما دو سوال می پرسیم :

یک. کدام نهی به آن خورده، نهی غیری یا نهی نفسی؟ نهی غیری خورده.

دو. نهی غیری مفسدٌ للعمل ام النهی النفسی؟ نهی نفسی. پس نهی غیری مفسد عمل نیست. فایده اینجا این است که محبوبیت ذاتی یوثر اثره، فالملاک فی صلاة الکسوف موجودةٌ . اگر مفسد بود ملاك را احراز نمی کنیم، این کدام محبوبیت است (آيا محبوبیتی که نهی به آن خورده اسمش محبوبیت است؟)

نتیجه می گیریم که اگر ملاک عبادت را امر ندیدید ، و ملاک عبادت را محبوبیت دیدید در اینجا نمی توانیم مبغوضیت صلاة کسوف را احراز کنیم چون این نهی، نهی غیری است و نهی غیری لا یکون مفسداً للعمل.

(این یک صورت که ملاک را محبوبیت بگیریم و احراز هم بکنیم ملاک را در این صورت حتی اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد هم باشد ، این مفسد عمل نیست، چون ملاک که هست و احرازش هم کرده ایم)

(پس اگر ملاک را محبوبیت قرار دادیم اصلا این مسئله در دو صورتش ثمره نخواهد داشت، چه در جانب اینکه امر به شیء مقتضی نهی از ضد باشد یا نباشد).

    1. (صورت دوم): اینکه بگوییم ملاک(محبوبیت)کافی نیست و امر لازم داریم.

(در صورتی که امر را هم لازم بدانیم) باز هم صلاة الکسوف باطل است چون فرض این است که امر نداریم، چون اگر هم صلاة يوميه امر داشته باشد و هم اين صلاة آيات می شود امر به ضدین، فهذه الصلاة فاسدةٌ گرچه امر به شیء مقتضی نهی از ضد نباشد چون صورت دوم این است که امر لازم داریم.

    1. (صورت سوم): اینکه بگوییم ملاک (محبوبیت) کافی است لکن احراز نکرده ایم و باید احرازش کنیم.

صورت سوم این است که بگوییم ملاک کافی است اما احراز باید کرد و ما احراز نکردیم.

پس آقای آخوند اگر شما بحث را از حوزه امر بیرون بیاورید و ببرید در حوزه ملاک این مسئله در دوسویش بی ثمر می شود؛ اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد باشد این عبادت باطل نمی شود ، چون ملاک که محبوبیت باشد کافی است و اگر شما باز ملاک را مطرح کنید و بگویید احراز نکردیم اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد هم نباشد ، فصلاة الکسوف هذه باطلةٌ ، چون احراز نکردیم.

بعد ایشان یک فافهمی دارند: فافهم. (مطالعه شود . از جاهای مهمی هست و شرحی ندارد. وجه فافهم پیدا شود.

غایة المأمول فی علم الاصول آقاي جواهري ج 1 ص 437)

قد ذكروا ثمرتين لبحث الضدّ:

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo