< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع/مقدمه واجب/ ضد/ ترتب

امام علی: و سئل عن التوحيد و العدل ، فقال [ع ] : التوحيد الا تتوهمه، و العدل الا تتهمه.

امام علی : سئل مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام عن التوحید: قصار 470

از امام در مورد توحید پرسیدند. امام پاسخ داد توحید آن است که خدا را در وهم و اندیشه ات نیاوری ، ذات خداوند در اندیشه هیچ کسی نمی گنجد ، و عدل هم آن است که او را متهم نسازی(نعمت هایش را مطابق عدل و حکمت بدانی) . این حقیقتی است که ذات مقدسش در وهم نیاید. نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی… (سنایی غزنوی)

حقیقت این است که خُطَب توحیدی نهج البلاغه درس گرفتنی هستند. توحید ناب همین است که در کلام امام است.

در بحث ترتب آنچه مهم است تصور ترتّب است. اگر ترتب تصور شد، تصدیق هم می شود. آخوند در پی زدن تصور ترتب هست. به این بیان که ترتب همراه با طلب الضدین است، در مرتبه طلب اهم طلب الضدینی نیست، اما در مرتبه طلب المهم طلب الاهم هست و این می شود طلب الضدین و طلب الضدین را مولای حکیم تصور نمی کند تا چه رسد که به آن امر کند.

عبارت آخوند: قلت : ما هو ملاك استحالة طلب الضدين في عرض واحد ، آت في طلبهما كذلك (آنچه ملاک استحاله طلب ضدین فی ارضٍ واحدٍ هست در اینجا(در طلب الضدین به نحو ترتب) هم می آید) ، فإنّه (ضمیر شان) وأنّ لم يكن في مرتبة طلب الأهم اجتماع طلبهما (درمرتبه طلب اهم اجتماع طلبهما نیست) ، إلّا إنّه كان في مرتبة الأمر بغيره اجتماعهما (وقتی که امر به صلاة هست امر به ازاله نرفته. دو تا امر متضاد هستند)، بداهة فعلية الأمر بالأهم في هذه المرتبة (در مرتبه مهم امر به اهم هست)، وعدم سقوطه بعد بمجرد المعصية فيما بعد ما لم يعص (فرض این است که من هنوز مشغول به نماز نشدم (اگر مشغول نماز بشوم عصیان تحقق پیدا کرده و رفته و فقط امر به مهم می ماند) در اینجا هم اهم هست و هم مهم یعنی امر به اهم فعلیت دارد و شارع بنحو شرط متاخر امر به صل را هم دارد اگر در آینده امر به اهم را عصیان کردی امر به مهم را بیاور یعنی امر به مهم فعلیت دارد به شرط اینکه امر به اهم عصیان شود بنابراین آخوند می گوید اینجا هر دو هست (هم امر به اهم و هم امر مهم به نحو شرط متاخر ) أو العزم عليها ، مع فعلية الأمر بغيره (امر به غیر هم فعلیت دارد) أيضاً ، لتحقق ما هو شرط فعليته فرضاً.(جان کلام این است که ترتب ممتنع است چون مستلزم محال (طلب ضدین ) است. طلب ضدینی که موجب طلب جمع بینهماست. این محال است. همانگونه که اجتماع نفس ضدین محال است طلب ضدین هم محال است. لتحقق ما هو شرط فعلیته. به جهت تحقق آنچه شرط فعلیتش هست (عصیان امر به مهم یا عزم بر عصیان) . این از اشکال اساسی آخوند.)

(شرط متاخر؟ مثلا به مستحاضه می گویند روزه ات صحیح است به شرط این که شب غسل بیاید. پس درشرط متاخر الان تکلیف واجب است و اگر آن شرط ضمیمه شد.)

نکته: بحث ترتب زیر مجموعه امر به شیءنهی از ضد نیست بلکه زیرمجموعه تزاحم است و از حوزه تعارض بیرون است.

نکته: آیا با عصیان امر ساقط می شود یا نمی شود ؟ این بحث مبنایی است، آنها که می گویند القضاء بامرٍ جدیدٍ معنای حرفشان این است که امر ساقط شده و اگر می گویند نیست یعنی امر قبلی را همچنان می طلبد.

نکته: آنچه مهم است و آنچه سد راه است جمع بین الضدین است نه طلب الضدین. چه اشکالی دارد که ما به کسی بگوییم ازل النجاسه عن المسجد ساعت 12 و ساعت یک هم صل. پس آنچه مشکل است جمع بین ضدین است نه طلب ضدین. فهنا دعویان:

الدعوی الاولی : اینکه در عرصه طلب ضدین منعی در کار نیست. آنچه مشکل ساز است طلب جمع بین ضدین است.

سوال یک: کجا هست که طلب جمع بین ضدین است؟ و کجا هست که طلب ضدین است؟

پاسخ: اگر هر دو امر مطلق باشند طلب جمع بین ضدین و محال است ، اینکه بگوید ازل النجاسه عن المسجد ، در همان زمان هم نماز ظهر بخوان (این در صورتی است که امرین مطلقین باشند) مولای حکیم طلب جمع بین ضدین را تصور نمی کند تا چه رسد که امر به طلب این دو ضد کند.

سوال دو: کجا طلب ضدین هست اما طلب جمع بین ضدین نیست؟

پاسخ: آنجا که یک امر مطلق است و یک امر مشروط است طلب جمع بین ضدین نیست بلکه طلب ضدین است . مثل همینجا

الف: ازل النجاسه عن المسجد

ب. نمی گوید در همان حال صل بلکه می گوید اگر ازاله نکردی صل.فرض این است که هر دو متضاد هستند و از شما هم هر دو را خواسته.

(متضادان: امران وجودیان لا یجتمعان و لکن یرتفعان) ازاله و صلاة باهم جمع نمی شوند اما اینجا می تواند مولا طلب ضدین را داشته باشد. و هر دو را بخواهد.

پس اولین نکته ای که به آخوند بیان می کنیم این است که :

شمای آخوند می گویید : ما هو ملاك استحالة طلب الضدين في عرض واحد ، آت في طلبهما كذلك …

ملاک استحاله طلب الضدین در اینجا هست ، منتهی آنی که محال است طلب الضدین است یا طلب الجمع بین الضدین است؟ آنچه که محال است طلب جمع بین الضدین است و اینجا این جمع نیست. به دیگر عبارت در اهم (ازل النجاسه عن المسجد) امر به مهم نیست، ازل (چه نماز بخوانی و چه نماز نخوانی) اما در مرتبه امر به مهم طلب امر به اهم هست اما طلب جمعش نیست، یعنی اگر عصیان کردی فقط نماز بخوان، منتهی آیا ازاله را هم داری یا نداری باقی مانده یا نمانده همان بحث مبنایی است که آیا عصیان سبب سقوط امر به اهم می شود یا سبب سقوط نمی شود؟

آخوند 4 اشکال مطرح کرده و به خودشان جواب داده اند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo