< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع/مقدمه واجب/ ضد/ ترتب

امام علی: أشَدُّ الذُّنوبِ ما استَخَفَّ بهِ صاحِبُهُ. قصار477

بدترین گناهان گناهی است که مرتکب شونده اش آن را کوچک بشمارد.

شیطان خطوات دارد برای فریب بندگان خدا، یک خطوه اش نسیان الله است، وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ.

دومین گام تسویف است ، اکثر اهل النار المسوّفون (امروز و فردا میکنند، می گویند حالا حالاها هستیم. مانند عمر سعد که گفت حسین را می کشیم اگر بهشت و جهنم راست بود توبه می کنیم و اگر دروغ بود که به دنیا رسیدیم)

سومین گام تحقیر الذنوب است، این اشد الذنوب است، در باب گناهان کبیره و صغیره بحثی است که آیا گناه صغیره داریم یا نه! اینجا دو نگاه داریم یکی نگاه فقهی که در آن گناه کبیره و صغیره داریم لذا در بحث عدالت امام جماعت و قاضی فقها بحث کرده اند .اما در نگاه کلامی کل ذنبٍ کبیرةٌ . انسان نباید ببیند چه کرده باید ببیند چه کسی را معصیت کرده.

در بحث ترتب هستیم آخوند از منکرین ترتب بود. شاگرد آخوند (محقق حائری) خواست از راه دیگر بطلان ترتب را بیان کند، با مقدماتی که بیان شد:

ضدین در دو عرصه مشکل دارند، یکی در عرصه مکلَّف که نمی تواند جمع بین ضدین کند، و یکی در عرصه مکلِّف (آمر) که نمی تواند امر به ضدین کند.

حرف دوم این است که در باب ضدین امران یا مطلقین هستند و یا مطلق هست و مشروط.

اگر مطلقین باشند یعنی ازل النجاسه عن المسجد یعنی چه صلاة را بیاوری و چه نیاوری و من یک کار را بیشتر نمی توانم انجام دهم، عدلیه این را تکلیف به محال است (پس اگر مطلقین باشند این تکلیف به محال است).

و یا مطلق اند یا مشروط، احدهما مطلق است و دیگری مشروط.

می پرسیم شرط چیست؟ آیا شرط ترک خارجی است ؟ (در ترک خارجی فرض این است که تکلیف اهم ساقط شده و یک تکلیف در بین است) یا شرط تصور المولا عصیان العبد است؟

شرط ترک خارجی نیست. پس در واجبین مشروطین احدهما مطلق و ثانیهما مشروط، آن مشروط هم می شود مطلق چون مولا آن را هم تصور کرده و شرط موجود شده، پس این هم محال است ، در نتیجه با ترتب دردی درمان نمی شود.

پاسخ این است که مقدمات شما را قبول داریم (مشکل مکلَّف و مکلِّف را قبول داریم، بحث امرین مطلقین را قبول داریم. احدهما مطلق و مشروط را قبول داریم. قبول داریم اگر شرط ترک خارجی شد از بحث ترتب بیرون است، چون دیگر در اینجا یک امر بیشتر باقی نمانده).

می رویم سراغ شرطی که تصور المولا عصیان العبد. شما گفتید مشروط مطلق می شود و همان محذوری که در مطلقین هست در این احدهما مطلق و مشروط هست این مقدمه را قبول نداریم، به این علت که مولای ما هم تصور کرده اهم را، و هم تصور کرده مهم را مشروطاً .

اما تصویر ویژه (به گونه ای که اگر مکلف منصرف شد از اتیان المهم ، اتیان الاهم جایش می نشیند) پس ما در بحث ترتب همه مقدمات را قبول داریم اما مقدمه اخیر که گفتید اگر شرط تصور المولا باشد محذور، برگشت می کند و می شود مثل امرین مطلقین می گوییم در اهم و مهم مولا اینچنین تصور کرده، درست است که مهم بر عهده او هست اما تا آخر مهم است و اهم سرجای خودش باقی است، لذا اگر هم بشوند واجبین مطلقین در ترتب به گونه ای در نظر گرفته که قابل جمع هست، با این تصور که ان عصیت یا ان کان لک صارفٌ (از اتیان این مطلب پس بیاور، یعنی تا آخر این اگر هست و هیچگاه اجتماع الضدین نخواهد شد علی القول بالترتب)

(هذا تصور اول ترتب که من مامور به اهم هستم اگر اهم ترک شد من مامور به مهم هستم. (این تصویر آخوند و اشکال آخوند که این معنایش طلب الضدین است)

(حرف حائری: ما دو شق کردیم، عصیان خارجی یعنی نماز بخواند، ازل دارد و صل . ازاله نکرد و صلاه خواند با خواندن صلاه عصیان خارجی تحقق پیدا کرد اینجا یک تکلیف پیش روی من بیشتر نیست و آن امر به مهم است. (در اینجا اصلا تصور امر به ضدین نیست، امر به اهم می رود و امر به مهم جایگزینش می شود).

اما اگر شرط را تصور المولا گرفتیم یعنی مولا می گوید ازل النجاسه عن المسجد، اما اگر این ازاله را به هر دلیلی ترک کردیم فأت بالصلاة یا اگر صارف از ازاله پیدا شد (صارف از صلاة که پیدا نشده) فصلّ و هنوز مشغول به صلاه نشدم.

آقای حائری می گوید اینجا که امر به ضدین هست. یعنی من ازاله را ترک کردم و شارع هم این حالت من را تصور کرده و براساس آن تصورش برای هر دو حالتم نسخه پیچیده که آنجا که صارف نداری فات بالاهم و آنجا هم که اراده ترک کردی پیش روی تو دو تکلیف است (ازاله و صل)، آقای حائری می گوید پیش روی شما دو تکلیف است و تکلیف مشروط می شود مطلق، پس شد طلب اجتماع الضدین)

(این هم از تصویر دوم و دو نقد تصویر دوم که نقدشان هم بیان شد و تا الان ترتب بر مسند نشست به دلیل اینکه اگر در ترتب تصور بشود تصدیق بار می شود)

اوج تقریر ترتب تاریخش به این ترتیب است:

محقق ثانی ترتب را مطرح کرده، ثم میرزای شیرازی تحقیق و تبیین کرده ترتب را، ثم سید محمد اصفهانی (محقق فشارکی) تبیین کرده نظر استاد را، بعد نوبت به نائینی می رسد. ایشان با 5 مقدمه ترتب را بر مسند می نشاند.

می رویم سراغ تقریرات دیگر ترتب:

کتاب مرحوم نائینی فوائد الاصول، (شیخ محمدعلی کاظمی خراسانی) اولین دوره درس آقای نائینی بوده .

المقدمه الاولی:

یک. اشکالی نیست که آنی که در امر به ضدین مکلف را در تنگنای محال قرار میدهد و تکلیف به مالایطاقش می کند ایجاب الجمع بین الضدین است، اگر جمع بین ضدین واجب نبود مکلف به محذور محال نمی افتاد. (پس مشکل ایجاب جمع بین ضدین است.)

دو. ما باید منشاء ایجاب جمع بین ضدین را اسقاطش کنیم، نه آنچه که موجب جمع بین الضدین نیست، آنی که ما را به محذور می اندازد باید دید که چیست و آن را اسقاط کنیم نه آنچه که ما را به این محذور نمی اندازد.

سه. دو فرض در مورد منشاء ایجاب جمع بین الضدین هست که چه چیزی ما را به این مخمصه می کشاند. (آن دو فرض این است) یک فرض این است که نفس الخطابین ، اجتماعشان و فعلیتشان با وحدت زمان امتثالشان این موجب جمع بین الضدین است . نفس خطاب ازل ، نفس خطاب صل.

فرض دوم این است که ما بگوییم نفس الخطاب مشکل ساز نیست، مشکل ساز اطلاق کل من الخطابین است و الا صلّ با ازل هیچ مشکلی ندارد. این مشکل دارد: ازل چه صلاة را بیاوری و چه نیاوری (این اطلاق است) صل چه ازاله بکنی و چه نکنی. این چه و چه ها مشکل ساز است.

چهار. اگر محذور اصل الخطابین باشد در فرض عدم قدرت بر هر دو، تعارضا و تساقطا و هر دو خطاب از کار می افتد. اما اگر محذور اطلاق باشد می توان کاری کرد که هر دو خطاب از کار نیفتد (آن کار این است که) یک اطلاق را ابقاء کنیم و اطلاق دیگر را مقید کنیم. ازل النجاسه عن المسجد مطلق باشد (اهم است و قانون گذار اهم را می خواهد) اما آن دیگری را مشروطش کنیم یعنی بگوییم که و ان لم تَزُل عن النجاسه عن المسجد فصلّ ، اگر ازاله نجاست از مسجد نکردی پس نماز بخوان. و این مبنای ترتّب است.

در اینجا یک تعریضی میرزای نائینی به شیخ دارد. می گوید از عجایب این است که شیخ انصاری اینجا بحث ترتب را نپذیرفته اما در بحث تعادل و تراجیح پذیرفته .

فوائد الاصول ص 8 مطالعه شود

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo