< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده لاحرج/فرق عسر و حرج

حرج به معنای ضیق و تنگنایی که راه خروج ندارد ولی عسر تنگنایی است که راه خروج دارد. ﴿يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر﴾؛ فرق های زیاد دیگری گفته شده است. فرق قابل قبول آنکه عسر و یسر، و عسر و حرج مانند فقیر و مسکین هستند یعنی «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا» یعنی اگر دوتا با هم بیاییند دو معنی دارند و اگر یکی آمد شامل دیگری می شود. فرق آنها برخی فقیر را اسوء حالاً از مسکین می دانند، گویا ستون فقراتش شکسته شده است. برخی مسکین را از فقیر اسوء حالاً می دانند فقر او به حدی است که او را زمین گیر کرده است، خداوند می فرماید« انما الصدقات للفقراء و المساکین» هردو با هم آمده اند به دو معنی می باشند. ولی آیه« و اما السفینة کانت لمساکین یعملون فی البحر» گفته اند شامل دو معنی می شود. گفته اند در اینجا رحج به معنای مشکلی که بر بدن بکار می رود ولی حرج مشکلی که بر نفس وارد می شود. به عبارت دیگر حرج فشار روحی ولی فشار بدنی عسر است در صورتی با هم ذکر شود دو معنی خواهند داشت اما اگر جدا ذکر شوند عسر به معنی حرج و نیز حرج به معنای عسر می باشد. فرق دو واژه فقیر و مسکین این است که برخی فقیر را اسوء حالا از مسکین می دانند، گویا ستون فقرات او شکسته شده است و برخی مسکین را اسوء حالا از فقیر می دانند یعنی فقر او را زمین گیر کرده است. اگر واژه فقیر تنها بیاید مانند« انما الصدقات للفقراء الذین احسروا فی سبیل الله»، و « اما السفیة کانت لمساکین یعملون فی البحر» شامل مسکین می شود. در آیه شریفه حرج به معنای مشکلی که بر بدن عارض می شود. حرج مشکلی بر نفس وارد می شود و فشار روحی است و فشار بدنی را عسر می گویند.

مدرک قاعده

آیایه ها

آیه اول: مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ

صریح ترین آیه در باب قاعده لاحرج آخرین آیه سوره حج است خداوند می فرماید: ﴿وَ جَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاَكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ﴾[1]

مراد از جاهدوا و حق جهاده

جهاد هر گونه تلاش در راه خدا است، گاهی در شکل نظامی است در قرآن از آن تعبیربه قتال می شود« الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین اکفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت»، گاهی در عرصه سیاسی است« و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا»، و گاه جهاد اقتصادی اقتصادی است« و استوی علی سوقه» و گاه جهاد تبین است« الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله» بنابراین «جاهدوا» در آیه شریفه معنای عامی دارد شامل قتال و غیر آن می شود. امام علیه السلام« حق جهاده» را به اخلاص تفسیر کرده است؛ یعنی مخلصانه در راه خداوند جهاد داشته باشید. « هُوَ اجْتَبَاكُمْ» یعنی خداوند شما را انتخاب کرده که مسلمان باشید.

اشکال: حق جهاده واژه جاهدوا را تقیید می کند و به معنای اخلاص نیست

پاسخ: جهاد بدون اخلاص هیچ ارزشی ندارد. در اعلام الوری باعلام الهدی نقل شده است که مسلمانی جنگاوری می کند به پیامبر گفتند فلانی در جنگ معرکه می کند و دشمنان را مانند برگ بر زمین سرنگون می کند. پیامبر در پاسخ فرمودند لا خیر فیه، اصحاب تعجب کردند. وقتی مجروح شد به پیامبر گفتند این شخص یخاطر جنگاوری مجروح شد پیامبر جواب دادند لاخیر فیه، از پاسخ پیامبر بیشتر تعجب کردند. برای بار سوم خدمت پیامبر رسیدن و گفتند یا رسول الله این شخص در آستانه شهادت است پیامبر برای بار سوم فرمودند لاخیر فیه، پیامبر به یاران خود فرمود از او سئوال کنید چرا به جهاد آمده است؟ به او گفتند خوشا به سعادت توفیق شهادت نسیب تو شد و به دیدار خداوند می روی او گفت خداوند را قبول ندارد. به او گفتند پس چرا به جهاد رفته است در جواب گفت در کوچه های مدینه قدم می زند چند زن وقتی او را دیدند گفتند جوان بی غریت را ببینید مسلمانان به جهاد رفته اند و او در خیابان قدم می زند بخاطر اینکه به آن زنها بفهماند ترسو نیست به جهاد آمده است. بنابراین روح جهاد و هجرت فی سبیل الله است. یکی از مهاجرین را مهاجر ام قیس می گفتند چون بخاطر یک زن که عاشق او بود مهاجرت کرد. البته دفاع مقید نیست ولی جهاد عبادتی مانند نماز است نیاز به قصد قربت دارد.

تکالیفی که برای مسلمانان گفته شده مانند« یا الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و افعلوا الخیر» کارهای سخت به معنای حرج نیست آری زحمت دارد، تکلیف از ریشه کلفت است اما حرج ندارند. « ما جعل علیکم فی الدین من حرج» خداوند هیچ تکلیفی که حرجی باشد را وضع نکرده است فقها از « ما جعل» استفاده کرده اند هر تکلیف حرجی مجعول خداوند نیست. اگر ایستاده نتواند نماز بخواند نشسته بخواند و اگر نشسته نتواند نماز بخواند خوابیده بخواند.

«ملة ابیکم ابراهیم»،حضرت ابراهیم در میان اعراب جاهلی دارای جایگاه بوده است چون خودشان را از نسل او می دانستند. توحیدی که پیامبر به آن دعوت می کرد توحیدی است که حضرت ابراهیم به آن دعوت می کرد.

«هو سماکم المسلمین مقبل و فی هذا» ظاهر ضمیر هو به حضرت به ابراهیم بر می گردد ولی به خداوند متعال بر می گردد. یعنی خداوند قبل از آمدن حضرت ابراهیم نام شما مسلمان گذاشته است

« لیکون شهیدا علیکم»، پیامبر گواه بر اعمال امت باشد. مراد از « تکونوا شهداء علی الناس» افراد فاسق و گناه کار نیست بلکه اهل بیت هستند شاهد بر خلق هستند« نحن شهداء الله علی خلقه»

« فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاَكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ»، او مولای شما است. خوب مولا و خوب یاری است.

این آیه اولین آیه مربوط به قاعده لاحرج است و برخی می گویند تنهاترین آیه است به دلیل« ما جعل علیکم» است. آیه صریح است در اینکه خداوند هیچ حکم حرجی را قرار نداده است و در سرتاسر فقه مانند نماز و حج و صوم و جاهای دیگر دلیل قاعده لاحرج است. شخصی نذر کرده پیاده به حج برود ولی نتوانست همه میسر را پیاده برود امام علیه السلام فرمودند سواره برود و به آیه شریفه «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» استناد کردند. زراره می گوید از اسب بر زمین افتاد ناخنش شکست و با پارچه ای او را بست از امام سئوال کردند برای مسح چکار کند امام علیه السلام فرموند یعرف هذا و اشباهه من کتاب الله ماجعل علیکم فی الدین من حرج امسح علیه. یعنی روی پارچه مسح کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo