< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده لاحرج/ مستند قاعده

اصر به معنی الامر الثقیل و بار سنگین است. بار سنگینی که بر قبل از ما حمل شده چیست؟ این امر ثقیل در روایت زیر بیان شده است

روایات

روایت اول: روایت داود بن فرقد

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ‌ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ بَنُو إِسْرَائِيلَ إِذَا أَصَابَ أَحَدَهُمْ قَطْرَةُ بَوْلٍ قَرَضُوا لُحُومَهُمْ بِالْمَقَارِيضِ وَ قَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ بِأَوْسَعِ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ جَعَلَ لَكُمُ الْمَاءَ طَهُوراً فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ.[1]

سند روایت

سند شیخ طوسی به محمد بن احمد بن یحیی درست است ولی با اینکه وثاقت دارد از ضعاف زیاد روایت کرده اند. علمای رجال هم افراد ضعیفی که احمد بن محمد بن یحیی از آنها روایت کرده را مشخص کرده اند. یعقوب بن یزید کاتب است او و پدرش ثقه هستند از کتاب منتصر عباسی بود، او از نفوذی های امامان در دستگاه جور بود. کاتب شدن در دستگاه جور به معنی دسترسی به اطلاعات محرمانه است پس یک نفوذی برای امام علیه السلام بود. ابن ابی عمیر از مشایخ ثقات است. داود بن فرقد از اصحاب امام صادق علیه السلام و ثقه است بسیار حاضر جواب بوده است. به امام صادق علیه السلام گفت کنار قبر پیامبر نماز می خوانده، گفت شنیدم مردی از پشت سر می گوید« و الله ارکسهم بما کسبوا اتریدون ان تهدوا بما اضل الله» با خواندن این آیه به من کنایه می زد. گفت در حال نماز بلافاصله در جواب او این آیه را خواندیم« و انّ الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم و ان اطعطموهم فانکم لمشکرون»، البته واضح است که تلاوت قرآن در حال نماز مبطل نیست چون ذکر است. روای نقل می کند،«فضحک ابو عبدالله علیه السلام فقال اصبت الجواب قبل الکلام باذن الله». امام صادق علیه السلام در ادامه فرمودند: ما احد اجهل منهم ان فی المرجئة فتیا و علماً و فی الخوارج فتیا و علما» برخی از آنها اهل فتوا و علم هستند. فما احد اجهل منهم آدم های جاهل و نادانی هستند. درباره داود بن فرقد دوبار ثقة ثقة گفته شده است.

دلالت روایت

روایت بیان می کند مراد از اصر چیست. یکی از بنی اسرائیل اگر قطره بولی بر بدن او اصابت می کرد باید با قیچی گوشت خود را می بردند. پیامبر عرض کرد خدایا این امر را از امت من بردار« وَ قَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ بِأَوْسَعِ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ جَعَلَ لَكُمُ الْمَاءَ طَهُوراً فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ» خداوند برای شما وسعت ایجاد کرد لذا آب را برای شما طهور قرار داد که با آن تطهیر کنید. روایت از جهت سند معتبر است ولی از جهت دلالت آیا می توان آن را پذیرفت؟ تکلیف شاق در امم سابق بوده است ولی آیا تکلیف ما لایطاق بوده است؟ چگونه توجیه می شود؟ مرحوم فاضل در قاعده لاحرج می گوید که در امم سابقه سابقه تکلیف مالایطاق نبوده است. در این مساله در پاورقی کتاب خود تامل کرده است. آیه شریفه می گوید « لا تحمل علینا اصرا» که به معنای تکلیف شاق است ولی در « لا تحمل علینا ما لا طاقتنا له» به این معنی نیست که در امت های گذشته تکلیف مالایطاق بوده است. پس در امم سابقه تکلیف شاق بوده است ولی تکلیف مالایطاق نبوده است.

بنابراین مجموعه ایات لاحرج خوانده شد و آیه 78 سوره حج( ما جعل علیکم فی الدین من حرج) بهتر از دیگر آیات دلالت دارد.

هیجده روایت نقل شده و صریح ترین روایات را نقل می کنیم

روایت دوم:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِي فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِي مَرَارَةً فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ قَالَ يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ﴿ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ﴾ امْسَحْ عَلَيْهِ.[2]

سند روایت

اسناد شیخ طوسی به احمد بن محمد درست است. ابن محبوب، حسن بن محبوب سراد یا زاد است و ثقه است. حسن بن علی بن رباط ثقه است. این شخص همان عبد الاعلی بن اعین و برادر زراره است مرد بزرگ و مورد توجه است. شیخ طوسی درباره او می گوید: به امام صادق علیه السلام ان الناس یعیبون علیّ بالکلام و انا اکلم الناس امام صادق علیه السلام فرمود: اما مثلک یقع ثم یطیر فنعم اما یقع ثم لا یطیر فلا، ملامت می کنند چرا اهل مناظره هستی و من با اهل سنت مناظره می کنم امام علیه السلام امثال تو که توان مناظره را دارند مناظره کنند ولی کسی که توان ندارد مناظره نکند. ابوخالد کابلی می گوید وارد مسجد پیامبر شده مومن الطاق را دیدم گرم بحث و مناظره است در گوش او گفتم« ان اباعبدالله نهانا عن الکلام» مومن طاق به او گفت، امام صادق فرمودن که به من بگویی یا این سخن را به تو گفته است. نزد امام صادق برگشت و سخن حضرت را یادآور شد و گفت مومن الطاق در حال مناظره است امام علیه السلام در جواب فرمود: ان مومن الطاق بکلم فیطیر انت ان قصوک لاتطیر، یعنی مومن طاق از عهده بر می آید. کسانی مانند عبدالاعلی آسام توان مناظره دارند. پس سند روایت درست و قابل توجه است.

دلالت روایت

گفت زمین خوردم ناخن پایم شکست آن را با پارچه ای بستم تکلیف وضو را چکار کنم امام فرمود این و نمونه آن از کتاب خداوند فهمیده می شود و آیه شریفه« ما جعل علیکم فی الدین من حرج» امسح علیه و برآن مسح کند بنابراین از جهت سند و دلالت روشن است و به خوبی دلالت می کند در دین تکلیف حرجی قرار داده نشده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo