< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده لاحرج/ مستند قاعده/ تنبیه اول: وجود تکالیف حرجی

دلیل اجماع بخاطر مدرکی بودن موید می باشد و دلیل شمرده نمی شود.

دلیل چهارم: عقل

مرحوم سید عبد الفطاح مراغی به عنوان دلیل عقل استناد کرده است. قبل از بیان کلام ایشان می گوییم، دو قاعده اند گاهی با هم خلط می شوند؛ یکی، قاعده تکلیف مالا یطاق و تکلیف محال است؛ دیگری، قاعده لاحرج است. تلکیف ما لایطاق آیه و روایت و اجماع لازم ندارد، بلکه دلیل عقل او را کافی است چون تکلیف مالایطاق خلاف عدل است. شخص عادل تکلیف ما لایطاق به دیگری نمی کند مثلا مولی بگوید به آسمان بپرد که با نجام ندادن معاقب کند، تنبیه و عقاب خلاف عدل است؛ دیگری تکلیف با زحمت است که حرج تکلیف لا زحمت است مثلا وضو گرفتن محال نیست ولی ضرر دارد، موجب بیماری پوستی می شود و گاه در شرایط سخت درمان و کم یابی دارو قرار می گیرد به چنین تکلیفی حرجی گفته می شود در شریعت تکلیف مالایطاق و حرجی نیست.

در علم کلام می گویند لطف بر خداوند واجب است – اللطف ما یقرب العبد الی الطاعه و یبعده عن المعصیه- در باب نبوت قاعده لطف را مطرح می شود، در استناد به این قاعده می گویند: به دلیل وجوب لطف بر خداوند ارسال رسل و در پی آن انزال کتب واجب است مرحوم مراغی از این قاعده در باب نفی حرج بهره برده است به این بیان اگر تکالیف حرجی از دین برداشته نشود و دین ایجاد بن بست کند موجب اعراض مردم از دین می شود و در کفر و الحاد می افتند لذا بر خداوند واجب است به گونه ای مردم را تکلیف کند که از دین فرار نشود و تکالیف حرجی چنین محذوری دارند.

در باب درجات ایمان کتاب اصول کافی امام صادق علیه السلام می فرماید مانند آن شخص نباشید فردی را مسلمان کرد و او را از اذان صبح تا اذان مغرب مشغول به انجام عبادات مختلف کرد موجب فراری شدن او از دین شد. امام صادق علیه السلام از این راه او را وارد دین کرد و از این راه او را از دین خارج کرد. بنابراین دین ایجاد بن بست نمی کند بلکه با قواعدی مانند لاحرج بن بست ها را بر می دارد.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَدْخَلَهُ فِي شَيْ‌ءٍ أَخْرَجَهُ مِنْهُ أَوْ قَالَ أَدْخَلَهُ مِنْ مِثْلِ ذِهْ وَ أَخْرَجَهُ مِنْ مِثْلِ هَذَا.[1]

اشکال مرحوم بجنوردی

قاعده لاحرج تکلیف مالا یطاق را بر می دارد و نیازی به قاعده لفط ندارد

استاد:

مرحوم مراغی دو چیز را با قاعده لطف بر می دارد یکی تکلیف مالا یطاق است که به دلیل عقل است و دیگر تکلیف حرجی است عقل می گوید به گونه نظام برنامه و زندگی باشد که سبب خروج از دین نشود بنابراین دلیل عقل ینیز می تواند حکم حرجی را بردارد. پس می توان با سیره عقلا اصل لاحرج را ثابت کرد ولی فروع حرج مثلا تا حد مقدار مشقت و حرج است و در ابواب مختلف عبادی و غیر عبادی با بیان شرع درست می شود. تفاوتی که با کلام مرحوم مراغی داریم این است که ایشان می خواهد همه چیز را با دلیل عقل ثابت کند ولی می گوییم اصل

قاعده را مانند قاعده لطف را از دلیل عقل استفاده می کنیم ولی فروع آن را از دلیل شرعی ثابت می کنیم.

بنابراین از جهت مستند جای شکی در قاعده لاحرج نیست و از بدیهیات فقه است.

تنبیهات

تنتبه اول: وجود تکالیف حرجی در فقه

مواردی در فقه است که حرج و حرج بیّن است. مانند روزه در روزهای بسیار گرم و طولانی؛ مانند کار در نانوایی و کوره های گرم دستور به وجوب روزه داده می شود. مثال دیگر تکلیف به انجام مناسک که در گذشته طی مسیر مشکلات فراوانی داشت و نیز تکلیف به جهاد که کشته شدن و مجروح شدن دارد، جنگ با شمشیر و نیزه و حرمت فرار از جنگ و مانند آن از موارد حرجی هستند.

عوائد الأيام في بيان قواعد الأحكام؛ ص: 187

أحدهما: أن نفيهما بعنوان العموم كيف يجتمع مع ما يشاهد من التكاليف الشاقة و الأحكام الصعبة التي لا يشك العرف في كونها عسرا أو صعبة ، بل حرجا و ضيقا؟! كالتكليف بالصيام في الأيام الحارة الطويلة، و بالحج، و الجهاد، و مقارعة السيف و السنان، و الأمر بالقرار في مقابلة الشجعان، و النهي عن الفرار من الميدان، و عدم المبالاة بلوم اللوّام في إجراء الأحكام، و التوضؤ بالمياه الباردة في ليالي الشتاء، سيما في الأسفار. و أشد منها الجهاد الأكبر مع أحزاب الشيطان، و المهاجرة عن الأوطان لتحصيل ما وجب من مسائل الحلال و الحرام، و ترك الرسوم و العادات المتداولة بين الأنام، المخالفة لما يرضى به الملك العلّام، إلى غير ذلك.

این موارد، تکالیف حرجی هستند در حالی که در شریعت تکلیف حرجی نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo