< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده لاحرج/ تنبیه سوم: رخصت یا عزیمت بودن قاعده لاحرج

لاحرج در واجبات

قاعده لاحرج در همه واجبات جاری است به این معنی کسی که نمی تواند نماز را ایستاده بخواند نشسته بخواند و اگر نشسته نمی تواند نماز را بخواند اجازه دارد نماز را خوابیده بخواند؛ خواندن نماز برای این شخص حرج دارد. در باب وضو کسی که نمی تواند وضو یا غسل کند تیمم انجام بدهد. حرج در باب روزه جاری است مثلا دختر بچه ای که بخاطر ضعف نمی تواند روز بگیرد و تشنگی زیاد بر او عارض می شود روزه گرفتن از این دختر ساقط می شود. قاعده لاحرج می گوید به مقداری که بخاطر تشنگی آسیب نبیند جایز به این مقدار آب بخورد و روزه خود را ادامه بدهد این پاسخ به کسانی که در باب بلوغ سن بلوغ دختر را با استناد به روایتی که بزرگان از آن اعراض کرده می باشد. ولی در باب بلوغ پسر به روایت هیجده سال استناد نمی کنند پس در هر صورت اگر بخاطر تشنگی عطش به او آسیب برسد به مقداری که آسیب دیدن رفع شود آب بخورد و روزه را ادامه بدهد. مستند این حکم روایت است و استنباطی نیست

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي‌ عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ لَنَا فَتَيَاتٍ وَ شُبَّاناً لَا يَقْدِرُونَ عَلَى الصِّيَامِ مِنْ شِدَّةِ مَا يُصِيبُهُمْ مِنَ الْعَطَشِ- قَالَ فَلْيَشْرَبُوا بِقَدْرِ مَا تَرْوَى بِهِ نُفُوسُهُمْ وَ مَا يَحْذَرُونَ.[1]

سند روایت

در مورد اسماعیل بن مرار مدح و ذمی وارد نشده است. یونس، یونس بن عبدالرحمن است ثقه و از اجلّه ثقات است و در برابر جریان واقفیه ایستاد. مفضل بن عمر، عده ای او را ضعیف الحدیث و وابسطه به فرقه های انحرافی (خطابیه) می دانند در مقابل شیخ مفید می گوید: من شیوخ ابی عبدالله است. شیخ طوسی در کتاب الغیبه درباره او می گوید از نمایندگان مورد ستایش است. از سوی امام صادق علیه السلام به تبلیغ می رفت و حدیث توحید مفضل به او نسبت داده شده است. مفضل می گوید بعد از برگشت از تبلیغ محضر امام صادق علیه السلام رسید و امام از او سئوال می کند« کیف رایت مسارعة الناس الی هذا الامر؟ قلت: قلیل، امام به مفضل فرمود سراغ جوانان رفته است؟ او جواب نداد خیر امام علیه السلام فرمود: علیک بالاحداث همان که پذیرش آن ها نسبت به حق زیاد است.

نکته ای که در باب اصحاب ائمه با تتبع رسیده ام اینکه شاخص های اصحاب امام باقر و امام صادق علیه السلام امامان اصرار داشتند در مورد آنها سخنی زده شود که اگر کسی در مورد آنها سخنی نمی گفت خود امام در مورد اصحاب خود سخن می فرمودند مانند زراره، هشام بن حکم، یونس بن عبدالرحمن این افراد شاخص امام صادق هستند ولی امام در مورد زراره می فرمود لعن الله زراره در مجلس نیز فرزند زراره عبید بن زراره بود از امام صادق علیه السلام سئوال می کند چرا پدر او را لعن می کند امام علیه السلام در پاسخ می فرماید پدر تو احب الناس الیه احیائا و امواتا ولی این سخن در مورد او برای محافظت از پدر تو است. سخن اهل اختصاص به این سه نفر ندارد بلکه اصحاب دیگری نیز که شاخص اصحاب امامان چنین سخنی در مورد آنها گفته شده است. این مطلب در مورد مفضل نیز منطبق است در مجموع مفضل مورد تایید است

دلالت روایت

سئوال می کند دختر بچه ها و پسر بچه های جوان داریم ولی بخاطر تشنگی زیاد نمی توانند روزه بگیرند. امام علیه السلام پاسخ فرمودند « قَالَ فَلْيَشْرَبُوا بِقَدْرِ مَا تَرْوَى بِهِ نُفُوسُهُمْ وَ مَا يَحْذَرُونَ.»به مقداری آب بخورند که رفع عطش از آنها بشود.

بنابراین قاعده لاحرج در واجبات جاری است

لاحرج در محرمات

آیا می توان با استناد به قاعده لاحرج ترک را جایز کرد مثلا جوان بخاطر عزوبت و ازدواج نکردن چون همسر گیر او نمی آید آیا می تواند از راهای غیر شرعی مانند خود ارزیایی و زنا مرتکب شود؟ یک فقیه شیعه بخاطر قاعده لاحرج ارتکاب حرام را نداده است. مرحوم آشتیانی می گوید اگر اجازه بخاطر قاعده لاحرج داده شود فقیه جدید لازم می آید و اجازه اباحه گری داده می شود. امام صادق علیه می فرماید» احذروا علی شبابکم المرجئه» از خطر مرجئه بر حذر باشید آنها می گوید ایمان قلبی کفایت می کند حتی در عمل مرتکب گناه شود به بهشت می رود. اگر موضوع حکمی حرجی باشد قاعده آن را بر نمی داند مانند جهاد لذا در اینجا نیز بخاطر حرج در ازدواج کردن نمی توان ارتکاب گناه جایز است. مرحوم بجنوردی می گوید قاعده لاحرج امتنانی است و باز کردن گناه خلاف امتنان است لذا اگر باقاعده حرج زنا و خودارزایی اجازه شود امتنانی و لطف نیست بلکه خلاف امتنان است که فتوایی راه ارتکاب گناه را باز کند لذا با روح قاعده لاحرج در تنافی است. البته در باب اضطرار محدوده دارد مثلا اگر کسی از گرسنگی می میرد در این زمینه روایات تصریح دارند و چهارچوبه دارند. چهارچوبه سلیقه ای ندارد و مثلا بخاطر اضطرار اجازه آدم کشتن بدهد مثلا اگر کسی را شلاق بزنند و بخاطر آن حالش بد شود و زود خواهد مرد پس می تواند برای رهایی آدم بکشد به عبارت دیگر شخص مستبد و جباری دیگر را تهدید کند اگر دیگری را روزانه صد ضربه شلاق نزند او را خواهد کشت این حرج است ولی خلاف امتنان است در فقه می گوید کشته شود ولی کسی را نکشد بنابراین حرج و اضطرار چهارچوبه دارد

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo