< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده میسور/ ادله قاعده

اولین مدرک قاعده میسور« اذا امرتکم بشئ افاتوا به ما استطعتم» من در این روایت برای تبعیض گرفته شد به این معنی اگر به تکلیفی دارای اجزاء و شرایط مکلف شدید آن مقدار از آن را که می توانید را امتثال کنید مفهوم این سخن آن مقداری را که نمی‌توانید بجا بیاورید واجب نیست آن را بجا بیاورید. لکن مشکل این حدیث شان صدور روایت افراد است و اجزاء نیست سئوال از وجوب هر ساله حج شد پیامبر در پساخ فرمودند اگر جواب بدهم و آری بگویم هر سال بر شما واجب می شود توان اتیان را ندارید چرا پرسش های مشل زا می کنید.

حدیث دوم « المیسور لا یسقط بالمعسور» اشکال افراد را ندارد ولی مشکل دیگر که اساسی است، باید احراز شود که این میسور آن معسور است در برخی موارد حراز می شود این میسور آن معسور است مثلا وقوفین در حج رکن است مثلا رمی جمرات را نتواند انجام دهد می تواند نائب بگیرد. ولی در برخی موارد قطعا میسور آن معسور نیست مثلا وقوفین( وقوف اختیاری و اضطراری در عرفات و مشعر را نتواند درک کند) را درک نکند حج او بدون در وقوفین صحیح نیست. اما اگر شک کند میسور آن معسور است؟ دو صورت دارد

صورت اول- اهل بیت گفته اند میسور آن معسور است مانند اهل بیت گفته اند اگر نمی تواند ایستاده نماز بخواند نماز را نشسته یا خوابیده بخواند معنای این سخن نماز نشسته میسور آن معسور است.

صورت دوم- اهل بیت نگفته اند میسور آن معسور است، مثلا از ده ساعت روز را نصف یا دو ساعت را می تواند روزه بگیرد آیا روزه گرفتن چند ساعت از روز روزه است و میسور آن معسور است؟ فقها می گویند روزه یک روز یک جزء واحد است. یعنی مکلف به روزه گرفتن تا شب هستیم« اتموا الصیام الی اللیل» روزه و صیام یعنی نخوردن و نیاشامیدن تا شب است. اگر در مدت روز نتوانست چیزی نخورد و نیاشامد اتموا الصیام الی اللیل محقق نشده است. عرف در امور عرفی بکار می آید ولی در اینجا بکار نمی آید مثلا در بخت غذا می گوید برای تهییه آن موارد لازم با مقدار معین اضافه شود غذا بخت می شود اما اگر از مواد لازم فقط آب و نمک را تهییه کرده باشد عرف این مقدار مواد لازم برای بخت غذای معین را میسور آن معسور نمی داند. در موردی که عرف نمی تواند در آن دخالت کند و امر تعبدی مانند نماز، حج و روره است عرف تعبدیات نقش ندارد لذا اگر میسور بودن احراز شود قاعده تطبیق می شود اما احراز نشود نمی توان قاعده را تطبیق کرد.

جریان قاعده در مستحبات

قاعده در مستحبات جاری می شود چون در مستحبات احراز می شود میسور از جنس همان معسور است. قیود در مستحبات از باب مستحب فی مستحب است مانند تحت الحنک گذاشتن است. به این بیان یک مستحب عمامه گذاشتن است و مستحب تحت الحنک گذاشتن است که مستحب در مستحب می شود. البته تحت الحنک گذاشتن در هیچ روایتی وارد نشده است. آیت الله سبحانی می گوید به روایت ضعیف در این مورد دست پیدا کرده است که مراد از باب تاسامح در ادله سنن است، و عمده در آن اقوال علما است که از زمان شهید اول همه استحباب آن را قائل شده اند بنابراین تحت الحنک مستحب فی مستحب است. پس با این تحلیل غالب مستحاب چنین هستند مانند یازده رکعت نماز شب است مثلا نتواند یازده رکعت نماز شب را بخواند می تواند دو رکعت شفع و وتر را بخواند البته در این خصوص روایت وارد شده است.

دلیل سوم: نبوی «ما لا یدرک کله لایترک کله»

کل در حدیث به قطع و یقین کل و اجزا را در بر می گیرد و بعید نیست اجزاء را بیشتر شامل است

دلیل چهارم- اجماع

نمی توان منکر شد که قاعده در موارد عدیده جاری است لکن مشکل اجماع مدرکی بودن است. اجماع مصطلح عبارت از نفس اجتماع است که با یکی از راه ها دخولی، کشف و لطف قول معصوم کشف شود. قاعده لطف در باب اجماع چنین است اگر علما بر قولی خلاف اجماع کردند معصوم باید القاء خلاف کند تا به اجماع نرسند در موردی وقتی علما به اجماع رسیده معلوم می شود امام موافق است. و اجماع دخولی یا حس یقین کند امامدر بین اجماع کنندگان است این دو راه کشف عموما نظر فقها نیست. راه حدس نظر فقها در کشف قول معصوم است مثلا از توافق اعضای دفتر یک مرجع تقلید بر تایید یک نفر معلوم می شود آن شخص مورد تایید مرجع تقلید است؛ مثال شرعی جواز نماز با غسل جمعه که فقها از قرس سه و چهار تا زمان ما همه می گویند جایز نیست و فقط محقق خویی اجازه می دهد و می گوید احتیاطا نماز نخواند دلیل روایت صحیحه ای که اصحاب از آن اعراض کرده اند. مثال سوم وضوی با گلاب که فقط سید مرتضی قائل به آن است اطمینان حاصل می شود که نظر معصوم بر عدم جواز وضو با گلاب است و با غسل جمعه نمی توان نماز جمعه را بخواند. بنابراین اجماع نمی تواند دلیل قاعده میسور باشد ولی می توان فی الجمله وفاق علما را ثابت را کرد

دلیل پنجم- استصحاب

نماز یازده مثلا جزء دارد- اجزاء واجب نفسی ضمنی اند- ده را می تواند بیاورد، شک می کند با نتوانستن از اتیان یک جزء نماز باطل می شود یا باطل می شود؟ در این جا اقل و اکثر است نسبت به اقل یقین دارد و نسبت به اکثر شک می دهد که با برائت وجوب آن نفی می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo