< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خارج قواعد فقهیه/ قاعده قرعه/مستند قاعده

 

داستان حضرت مریم و حضرت یونس نمی تواند به عنوان دلیل بر ای قاعده قرعه مطرح شود ولی به عنوان موید مورد پذیرش است چون در روایات، فراوان به خصوص داستان حضرت یونس به عنوان موید ذکر شده است.

روایات باب قرعه بر دو طایفه هستند

طایفه اول- روایات عامه

این طایفه می گوید قرعه مشکل را حل می کند و با قرعه می توان گره را باز کرد این طایفه حدود دوازده قرعه است

طایفه دوم- موارد خاص

حدود بیست و پنج روایت در باب ارث و مانند آن وارد شده است

یکی از روایات عام و مهم ترین روایت باب قرعه است روایت محمد بن حکیم است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: سَأَلْتُ‌ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ شَيْ‌ءٍ- فَقَالَ لِي كُلُّ مَجْهُولٍ فَفِيهِ الْقُرْعَةُ- قُلْتُ لَهُ إِنَّ الْقُرْعَةَ تُخْطِئُ وَ تُصِيبُ- قَالَ كُلُّ مَا حَكَمَ اللَّهُ بِهِ فَلَيْسَ بِمُخْطِئٍ.[1]

محمد بن حکیم توثیق خاص ندارد؛ البته چهره برجسته در مناظرات کلامی بوده است و مناظره های خود را به امام کاظم علیه السلام گزارش می داد امام نیز مناظره او را می پسندیدند برخی این را دلیل بر وثاقت او می دانند. آیت الله فاضل لنکرانی از راه دیگر او را تصحیح کرده است، می گوید چون اصحاب اجماع از او روایت نقل کرده اند دلیل بر وثاقت دارد. – در باره اصحاب اجماع سه قول گفته شده است، قول اول، اصحاب اجماع که هیجده یا بیست و یک نفر اجماع بر صحت آنها است ولی پاسخ به این قول این است افراد دیگری نیز بر توثیق آنها اجماع صورت گرفته است ولی نام آنها ذکر نشده است پس اصحاب اجماع بودن به معنای توثیق بر انها نیست. قول دوم، اگر شخصی که از اصحاب اجماع است از شخصی روایت نقل کند، توثیق عام شمرده شود مانند اینکه نجاشی درباره آن ثقة گفته است ولی پاسخ آن اصحاب اجماع از افرادی نقل کرده اند که تصریح به ضعف آنها شده است. قول سوم، اگر روایتی اصحاب اجماع بودند آن روایت معتبر می شود و حکم به توثیق کسی که از اصحاب اجماع است از او روایت کرده او ثقه باشد چون مثلا زراره اهل فن است روایت غیر معتبر خواه ناقل معتبر با غیر معتبر باشد را نقل نمی کند- اشکال به آیت الله فاضل ممکن است یک نفر از اصحاب اجماع از محمد حکیم روایت کرده است ولی دلیل بر توثیق او نمی شود بنابراین مشکل توثیق او همچنان باقی است

روایت دوم: مرسله عاصم بن حُمید

وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً ع إِلَى الْيَمَنِ- فَقَالَ لَهُ حِينَ قَدِمَ حَدِّثْنِي بِأَعْجَبِ مَا وَرَدَ عَلَيْكَ- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَتَانِي قَوْمٌ قَدْ تَبَايَعُوا جَارِيَةً- فَوَطِئَهَا جَمِيعُهُمْ فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ- فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاحْتَجُّوا فِيهِ كُلُّهُمْ يَدَّعِيهِ- فَأَسْهَمْتُ بَيْنَهُمْ فَجَعَلْتُهُ لِلَّذِي خَرَجَ سَهْمُهُ- وَ ضَمَّنْتُهُ نَصِيبَهُمْ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ تَنَازَعُوا- ثُمَّ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ.[2]

سند روایت

عنه یعنی عن حسین بن سعید اهوازی است او و برادر بزرگتش حسن بن سعید اهوازی ثقه هستند. عبد الرحمن بن ابی نجران ثقه است. عاصم بن حمید حناط است ثقه، فراوان قضاوت های امام علی علیه السلام محمد بن قیس را نقل می کند. « عن بعض اصحابنا» روایت را مرسله می کند ،ولی امام راحل در کتاب رسائل( ج 1 ص 339 )از این روایت به صحیحه تعبیر کرده است با این که روایت مرسله است، به روایت شیخ طوسی روایت مرسل است اما روایت شیخ صدوق روایت –که روایت 6 باب است- مسند است« عن ابی ابصیر» است که نفر به نام ابو بصیر داریم هردو ثقه اند «وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع»، ولی در توجیه کلام امام راحل طبق روایت شیخ طوسی روایت نیز صحیح است چون به احتمال زیاد« بعض اصحابنا» به قرینه روایات دیگر محمد بن قیس است و سند محمد بن قیس صحیح است.

دلالت روایت

پیامبر صلی لله علیه و آله امام علی را به یمن فرستاد- امام در زمان جنگ با کفار در جنگ شرکت می کردو اگر جنگ نبود به ماموریت می رفت- وقتی امام علی از یمن برگشت پیامبر به او فرمود به عجیب ترین حادثه ای که در این ماموریت دیدی تعریف بکن. امام علی فرمود تعدادی یک کنیز را خریده بودند و همه انها با او آمیزش کرده بودند از جهت ادبی« فوطئوها جمیعا» درست است. در عقد صیغه و دائم نمی شود همه آمیزش کنند بلکه عده دارد البته باشرایط خاص کنیز؛ فرزندی را به دنیا آورد همه ادعا می کردند فرزند آنها بوده است- چون فکر می کردند آمیزش آنها درست بوده لذا زنا نبود بلکه وطی به شبهه است- امام علی می فرماید بین آنها قرعه انداختم بچه را به کسی که قرعه به نام او افتاد دادم و مبلغ آن را به دیگران دادم یعنی کسی که قرعه به نام او افتاد هزینه را به دیگران بدهد. پیامبر فرمود هیچ قومی نیستند که در امری تنازع کنند و امر خود را به خداوند واگذار کنند حق برای آنها مشخص می شود پیامبر یا این بیان کارامام علی را تایید کرد. پیامبر اصل قرعه را مورد تایید قرار داده اند.

ولی پیامبر می فرماید« لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ تَنَازَعُوا» قرعه محدود است در صورتی که تنازع باشد. در روایت محمد بن حکیم تعبیر«شئ» دارد تنازع ندارد. اگر از روایت حمید بن عاصم الغاء خصوصیت کنیم که باید الغاء یقینی باشد. پس با این روایت نمی توان در غیر تنازع قرعه را ثابت کرد.

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: قَالَ الطَّيَّارُ لِزُرَارَةَ مَا تَقُولُ فِي الْمُسَاهَمَةِ أَ لَيْسَ حَقّاً فَقَالَ زُرَارَةُ بَلَى هِيَ حَقٌّ فَقَالَ الطَّيَّارُ أَ لَيْسَ قَدْ وَرَدَ أَنَّهُ يَخْرُجُ سَهْمُ الْمُحِقِّ قَالَ بَلَى قَالَ فَتَعَالَ حَتَّى أَدَّعِيَ أَنَا وَ أَنْتَ شَيْئاً ثُمَّ نُسَاهِمَ عَلَيْهِ وَ نَنْظُرَ هَكَذَا هُوَ فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ إِنَّمَا جَاءَ الْحَدِيثُ بِأَنَّهُ لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ- ثُمَّ‌ اقْتَرَعُوا إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ- فَأَمَّا عَلَى التَّجَارِبِ فَلَمْ يُوضَعْ عَلَى التَّجَارِبِ فَقَالَ الطَّيَّارُ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَا جَمِيعاً مُدَّعِيَيْنِ ادَّعَيَا مَا لَيْسَ لَهُمَا مِنْ أَيْنَ يَخْرُجُ سَهْمُ أَحَدِهِمَا فَقَالَ زُرَارَةُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ جُعِلَ مَعَهُ سَهْمٌ مُبِيحٌ فَإِنْ كَانَا ادَّعَيَا مَا لَيْسَ لَهُمَا خَرَجَ سَهْمُ الْمُبِيحِ[3]

سند روایت

این روایت روایت معصوم نیست بلکه روایت دورچهره شاخص روایی است. آدرس اصلی روایت در تهذیب است («تهذيب الأحكام؛ ج‌6، ص: 238» سند روایت در نهذیب : الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ) حسین بن سعید کوفی است به اهواز رفته و از آنجا به قم مهاجرت کرد و در قم از دینا رفت. جلالت ابن بی عمیر روشن است. جمیل بن دراج است. طیار، لقب محمد بن عبدالله طیار است از اصحاب امام باقر است ولی به پسر او نیز طیار –حمزه بن محمد بن عبدالله- گفته می شود توثیق خاص ندارد گرچه می توان با شواهد و قرائن توثیق او را بدست آورد. در بین شاگرادان امام باقر و امام صادق اعلم از زراره نیست

دلالت روایت

از اینکه سئوال از حق بودن یا حق نبودن زراره می کند معلوم می شود در آن زمان قرعه مطرح بوده و به عنوان یک راه پیداش حق بوده است. زراره در جواب گفت قرعه حق است. طیار گفت آیا سهم محق از قرعه خارج می شود؟ زراره گفت بله سهم محق از قرعه خارج می شود. طیار به زراره می گوید ادعایی داشته باشیم با قرعه حق خارج کنیم. کدام ادعا صحیح است؟ زراره به طیار گفت اگر بخواهی قرعه را تجربه بکنی شاید سهم محق در نمی آید و اگر خدایی «نیت خدایی داشته باشد» بخواهی قرعه بیندازیم حق را خارج می کند. نیت تاثیر دارد. بنابراین «فوض الامر الی الله» موضوعیت دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo