< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خارج قواعد فقهیه/ قاعده قرعه/مستند قاعده

 

دلیل عقل

یکی از ادله قرعه دلیل عقل است، مراد از عقل در استدلال برای قرعه سیره عقلاء است. مثلا سیره عقلا در حج تعداد هشت هزار سهمیه داده شده و تعداد هشتصد نفر ثبت نام کرده اند اگر امکان داشته باشد به ترتیب ثبت نام اعزام بشود و اگر ممکن نباشد راه حل نزد عقلاء، قرعه است. اجماع چون مدرکی و به استناد روایات است کارایی ندارد. بنابراین مدرک فقط آیات و روایات است. اگر دلیل فقط آیات می بود نمی توانستیم جواز قرعه را را اثبات کینم زیرا حتی در شرایع سابقه در مقام بیان حکم نبوده است بلکه داستان بوده که نقل شده است اما اگر معصوم به آن استدلال کرده باشد به آن عمل می کنیم چون مفسر واقعی قران اهل بیت هستند ولی دیگر استدلال به کتاب نخواهد بود بلکه استدلال به سنت است.

طایفه دوم: روایات خاصه

روایاتی مانند باب 13 رویات2و 17و 18و 20 و روایت میراث الغرقی و المهدوم علیهم باب 4 حدیث 4 از روایات عامه هستند [1]

منها: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ سَيَابَةَ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ قَالَ أَوَّلُ مَمْلُوكٍ أَمْلِكُهُ فَهُوَ حُرٌّ فَوَرِثَ ثَلَاثَةً- قَالَ يُقْرَعُ بَيْنَهُمْ فَمَنْ أَصَابَهُ الْقُرْعَةُ أُعْتِقَ- قَالَ وَ الْقُرْعَةُ سُنَّةٌ.[2]

منها: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: سَأَلَ بَعْضُ‌ أَصْحَابِنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَسْأَلَةٍ- فَقَالَ هَذِهِ تُخْرَجُ فِي الْقُرْعَةِ- ثُمَّ قَالَ فَأَيُّ قَضِيَّةٍ أَعْدَلُ مِنَ الْقُرْعَةِ- إِذَا فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أَ لَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ ﴿فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ﴾[3]

منها: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي النِّهَايَةِ قَالَ رُوِيَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع وَ عَنْ غَيْرِهِ مِنْ آبَائِهِ وَ أَبْنَائِهِ ع مِنْ قَوْلِهِمْ كُلُّ مَجْهُولٍ فَفِيهِ الْقُرْعَةُ- فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ الْقُرْعَةَ تُخْطِئُ وَ تُصِيبُ- فَقَالَ كُلُّ مَا حَكَمَ اللَّهُ بِهِ فَلَيْسَ بِمُخْطِئٍ.[4]

منها: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: ذُكِرَ أَنَّ ابْنَ أَبِي لَيْلَى وَ ابْنَ شُبْرُمَةَ‌ دَخَلَا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ- فَأَتَيَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ع فَقَالَ لَهُمَا- بِمَا تَقْضِيَانِ فَقَالا بِكِتَابِ اللَّهِ وَ السُّنَّةِ- قَالَ فَمَا لَمْ تَجِدَاهُ فِي الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ- قَالا نَجْتَهِدُ رَأْيَنَا- قَالَ رَأْيُكُمَا أَنْتُمَا- فَمَا تَقُولَانِ فِي امْرَأَةٍ وَ جَارِيَتِهَا- كَانَتَا تُرْضِعَانِ صَبِيَّيْنِ فِي بَيْتٍ- فَسَقَطَ عَلَيْهِمَا فَمَاتَتَا وَ سَلِمَ الصَّبِيَّانِ- قَالا الْقَافَةَ قَالَ الْقَافَةُ يَتَجَهَّمُ مِنْهُ لَهُمَا- قَالا فَأَخْبِرْنَا قَالَ لَا- قَالَ ابْنُ دَاوُدَ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ- قَدْ بَلَغَنِي أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ- مَا مِنْ قَوْمٍ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ أَلْقَوْا سِهَامَهُمْ إِلَّا خَرَجَ السَّهْمُ الْأَصْوَبُ فَسَكَتَ.[5]

منها: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ مَوْلُودٍ- لَيْسَ بِذَكَرٍ وَ لَا بِأُنْثَى- لَيْسَ لَهُ إِلَّا دُبُرٌ كَيْفَ يُوَرَّثُ فَقَالَ- يَجْلِسُ الْإِمَامُ وَ يَجْلِسُ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ- فَيَدْعُونَ اللَّهَ- وَ يُجِيلُ السِّهَامَ عَلَيْهِ عَلَى أَيِّ مِيرَاثٍ يُوَرِّثُهُ- ثُمَّ قَالَ وَ أَيُّ قَضِيَّةٍ أَعْدَلُ- مِنْ قَضِيَّةٍ يُجَالُ عَلَيْهَا بِالسِّهَامِ- يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى ﴿فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِين﴾[6]

دوازده روایت عامه در مقام نقل شده است.

طایفه دوم: روایات خاصه

ده روایت نقل شده اند

قسم اول روایاتی است که امام علی علیه السلام در جایی که مبهم بوده است با قرعه مشکل را حل کرده اند.

روایت اول: روایت ابو یزید العطار

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِي يَزِيدَ الْعَطَّارِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ- فَجَاءَ رَجُلٌ بِشُهُودٍ أَنَّ هَذِهِ الْمَرْأَةَ امْرَأَةُ فُلَانٍ وَ جَاءَ آخَرَانِ فَشَهِدَا أَنَّهَا امْرَأَةُ فُلَانٍ فَاعْتَدَلَ الشُّهُودُ وَ عُدِّلُوا فَقَالَ يُقْرَعُ بَيْنَهُمْ فَمَنْ خَرَجَ سَهْمُهُ فَهُوَ الْمُحِقُّ وَ هُوَ أَوْلَى بِهَا.

سند روایت

با مراجعه به حدیث قبل عنه مشخص می شود که مراد کلینی از علی بن ابراهیم و او از پدرش ابراهیم بن هاشم نقل می کند. ابناء فضال همه فطحی اند مگر حسن بن علی بن فضال که در آخر عمر خود از فطحی گری برگشت. انحراف آنها در انتخاب رهبر است و چیزی بر مذهب جعفری شیعه اضافه نکرده اند این جریان هفتاد روز طول نکشید چون عبد الله بن افطح هفتاد روز زنده نماند و امام صادق علیه السلام او را منحرف معرفی کرد لذا این جریان ادامه نیافت از جمله افرادی که طرفدار او مانند خاندان فضال هستند ولی هنگام تلقین حسن بن علی بن فضال بعد از امام صادق ، امام کاظم را امام خود گفت مقلن از پرسید پس عبدالله افطح را چرا نگفت او در جواب گفت هرچه در کتاب ها جستجو کردم خبری از عبدالله ندیدم؛ پس بن فضال ثقه است. داود بن ابی یزید عطار کوفی و از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام است نجاشی او ثقه دانسته است. عن بعض رجاله روایت را مرسل می کند و اگر مرسل بناسد او را موثق می دانستیم اما اگر از قرائن و شواهد دریافتیم که مضمون درست است به آن عمل می کند و قرائن و شواهد موجود است

دلالت روایت

مردی همسری داشت مرد دیگری با چند شاهد گفت این زن همسر شخص دیگری است و چند نفر دیگر شهادت همسر نفر سوم است و همه شاهدان عادل اند و عدالت آنها محرز شد. امام علیه السلام قرعه انداخته می شود کدام همسر او است و به او داده می شود.

حکم زن با مردی که زندگی می کرد وطی وطی به شبهه می شود لذا فرزندان آنها زنا زاده نمی شوند. قول زن در اینجا حجیت ندارد چون اگر حجیت می داشت امام علیه السلام از زن سئوال می کرد. امام علیه السلام در مساله فروج که مساله مهمی است با قرعه آن را حل می کنند؛ می فرمایند«یقرع بینهم»

روایت دوم:

وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: إِنَّ رَجُلَيْنِ اخْتَصَمَا إِلَى عَلِيٍّ ع فِي دَابَّةٍ- فَزَعَمَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنَّهَا نُتِجَتْ عَلَى مِذْوَدِهِ - وَ أَقَامَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بَيِّنَةً سَوَاءً فِي الْعَدَدِ- فَأَقْرَعَ بَيْنَهُمَا سَهْمَيْنِ- فَعَلَّمَ السَّهْمَيْنِ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بِعَلَامَةٍ- ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ- وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ- عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ- أَيُّهُمَا كَانَ صَاحِبَ الدَّابَّةِ وَ هُوَ أَوْلَى بِهَا- فَأَسْأَلُكَ (أَنْ يُقْرَعَ وَ) يُخْرَجَ سَهْمُهُ- فَخَرَجَ سَهْمُ أَحَدِهِمَا فَقَضَى لَهُ بِهَا.[7]

سند روایت

سند روایت قبل از حسین بن سعید است لذا عنه به حسین بن سعید اهوازی است. مراد از حسن بن سعید از است. چون زرعه هر چه روایت نقل کرده از حسن بن سعید و روایات حسین بن سعید از زرعه به نقل از برادر بزرگش حسن است. زرعه محمد بن زرعه حزرمی است، واقفی المذهب است. سَماعه بن مهران است واقفی البته واقفی در زمان حیات امام کاظم است ولی ثقه است.

دلالت روایت

دو نفر در مورد حیوانی نزد امام علی علیه السلام نزاع کردند و هر دو ادعا کردند حیوان در آغول یا طولیه انها بوده است لذا دابه و شتر برای او است هرکدام بینه برابر اقامه کردند امام علی السلام دو تیر چوب آورد و برای هریک روی هر سهم نشان قرار داد بعد از آن دعا خواند از خداوند خواست حق به حقدار برسد و نام صاحب حیوان از قرعه بیرون بیاید و قرعه انداختند.

استفاده می شود قرعه برای حل مشکل یک امر پذیرفته شده نزد اهل بیت بوده است.

 


[1] (مقرر) استاد فقط آدرس روایات را بیان کردند ولی متن روایات را در متن درس اضافه می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo