< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده قرعه/ اماره یا اصل بودن قرعه

در شبهات حکمیه جای قرعه نیست بلکه در شبهات موضوعیه است و روایاتی که قرعه در مورد آن وارد شده شبهات موضوعیه است.

اماره یا اصل بودن قرعه

اماره دلیل وقاع نما است ولی اصل دلیل حیرت زدا است. آیا قرعه اماره است یا اصل است؟ از روایات استفاده می شود، قرعه واقع نمایی دارد؛ لکن به شرطها و شروطها، از جمله شروطدر جایی که هیچ اماره و اصلی نباشد. مورد اماره جهل است واقع نمایی ندارد هیچ از فقهای عامه و خاصه نمی گوید قرعه واقع نمایی دارد. در موارد خاص اماره است ولی به طور کلی قرعه اماره نیست؛ بنابراین اماره بودن قرعه ملازم با اماره بودن آن در همه جا نیست بلکه در صورتی که شبهه حکمیه نباشد و مجهول باشد اماره در این صورت اماره است. گفته شد اماره در شبهه حکمیه جاری نمی شود فقط در مورد داستان نذر عبد المطلب شبهه آن مطرح شد که توجیه برای آن ارایه شد. پس در موردی که خبر واحد- اماره علمی- باشد دیگر جهل نیست و حتی اگر مجرای اصل باشد دیگر جهل نیست لذا مورد جریان قرعه نیست.

روایات دال بر اماره بودن قرعه

روایت اول:

وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً ع إِلَى الْيَمَنِ- فَقَالَ لَهُ حِينَ قَدِمَ حَدِّثْنِي بِأَعْجَبِ مَا وَرَدَ عَلَيْكَ- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَتَانِي قَوْمٌ قَدْ تَبَايَعُوا جَارِيَةً- فَوَطِئَهَا جَمِيعُهُمْ فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ- فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاحْتَجُّوا فِيهِ كُلُّهُمْ يَدَّعِيهِ- فَأَسْهَمْتُ بَيْنَهُمْ فَجَعَلْتُهُ لِلَّذِي خَرَجَ سَهْمُهُ- وَ ضَمَّنْتُهُ نَصِيبَهُمْ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ تَنَازَعُوا ثُمَّ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ.[1]

سند روایت

عنه یعنی حسین بن سعید است. عبد الرحمن بن ابی نجران، کان ثقة ثقة معتمدا علی ما یرویه. عاصم بن حمید حناط است که از قیس روایت نقل می کند و قضاوت های امام علی را نقل می کند. روایت مرسله است.

دلالت روایت

در گذشته این روایت را بررسی کردیم و محل شاهد« فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ تَنَازَعُوا ثُمَّ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ.» قرعه تفویض الامر الی الله است. در این تفویض سهم محق خارج می شود. روایت صریح است چون حق به معنای واقع است یعنی کسانی که سراغ قرعه می روند حق را می ببیند مانند کسی که سراغ خبر واحد یا قول لغوی حق را پیدا می کند. قرعه در موارد ویژه حق را مشخص می کند.«خرج سهم المحق» صریح در واقع نمایی است.

روایت دوم:

وسائل الشيعة؛ ج‌27، ص: 257

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: قَالَ الطَّيَّارُ لِزُرَارَةَ مَا تَقُولُ فِي الْمُسَاهَمَةِ- أَ لَيْسَ حَقّاً فَقَالَ زُرَارَةُ بَلَى هِيَ حَقٌّ فَقَالَ الطَّيَّارُ- أَ لَيْسَ قَدْ وَرَدَ أَنَّهُ يَخْرُجُ سَهْمُ الْمُحِقِّ قَالَ بَلَى- قَالَ فَتَعَالَ حَتَّى أَدَّعِيَ أَنَا وَ أَنْتَ شَيْئاً- ثُمَّ نُسَاهِمَ عَلَيْهِ وَ نَنْظُرَ هَكَذَا هُوَ- فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ إِنَّمَا جَاءَ الْحَدِيثُ- بِأَنَّهُ لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ- ثُمَّ‌ اقْتَرَعُوا إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ- فَأَمَّا عَلَى التَّجَارِبِ فَلَمْ يُوضَعْ عَلَى التَّجَارِبِ- فَقَالَ الطَّيَّارُ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَا جَمِيعاً مُدَّعِيَيْنِ- ادَّعَيَا مَا لَيْسَ لَهُمَا- مِنْ أَيْنَ يَخْرُجُ سَهْمُ أَحَدِهِمَا فَقَالَ زُرَارَةُ- إِذَا كَانَ كَذَلِكَ جُعِلَ مَعَهُ سَهْمٌ مُبِيحٌ- فَإِنْ كَانَا ادَّعَيَا مَا لَيْسَ لَهُمَا خَرَجَ سَهْمُ الْمُبِيحِ[2]

سند روایت

حسین بن سعید از ابن ابی عمیر از جمیل بن دراج روایت می کند روایت صحیحه است

دلالت روایت

طیار، حمزة بن طیار و از قهرمانان مناظره است به زراره گفت: آیا قرعه حق است؟ زراره پاسخ داد بله حق است. طیار به گفت به صورت تجربی ادعایی کنیم و قرعه بیندازیم آیا چنین خواهد بود اما زراره گفت این نحوه قرعه نیست چون قرعه تفویض الامر الی الله است. طیار اگر هر دو مدعی چیزی که برای خود نیست، باشند چگونه قرعه انداخته می شود زراره گفت یکی از قرعه ها را خالی می نویسند. یعنی قرعه دو بنام دو نفر نمی اندازند بلکه قرعه سوم خالی اضافه می شود که اگر آنچه ادعا می کنند برای آنها نیست قرعه پوچ در خواهد آمد. زراره بر اساس مبانی می گوید قرعه واقع و حق را نشان می دهد.

روایت سوم: روایت عیاشی

الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثِ يُونُسَ ع قَالَ- فَسَاهَمَهُمْ فَوَقَعَتِ السِّهَامُ عَلَيْهِ فَجَرَتِ السُّنَّةُ- أَنَّ السِّهَامَ إِذَا كَانَتْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَنَّهَا لَا تُخْطِئُ- فَأَلْقَى نَفْسَهُ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ.[3]

سند روایت

روایت از تفسیر عیاشی سمرقندی نقل می شود. برای حضرت یونس قرعه انداختند ولی هر سه بار نام او خارج شد. سنت چنین بود اگر در سه مرتبه یک قرعه خارج شود قرعه به خطا نمی رود. روایت دال بر اصل بودن قرعه یعنی ملاک کشف از واقع نیست بلکه چون اعدل است و کاری به واقع نمایی ندارد.

محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی معاصر کلینی بود، اول سنی بود سپس شیعه شده است. کتابخانه بزرگی داشت بعد از شیعه شدن آن را کتابخانه شیعه قرار داد. تفسیر او مسند بود و شخصی تفسیر او را استنساخ کرده و سند از آن حذف شده اما اصل کتاب گم شده است. مراد از واقع در داستان حضرت یونس تنبیه او بود.

در سه روایات دیگر استفاده می شود ملاک قرعه کشف از واقع ندارد بلکه چون اعدل است. در باب ارث ابواب میراث الغرقی باب 4 حدیث4« و ای قضیة اعدل من قضیة یجار علیها السهام یقول الله تعالی فساهم فکان من المدحضین» امام می فرماید« ای قضیه اعدل» پس ملاک واقع نمایی نیست بلکه ملاک قرعه با عدالت مرتبط است.

ما ورد في رواية ابن مسكان عن الصادق عليه السّلام: «و أي قضية أعدل من قضية يجال عليها بالسهام يقول اللّه فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ»[4]

برخی گفته اند اشکال ندارد قرعه از جهتی اصل و از جهتی اماره باشد. از جهت واقع نمایی اماره است و از جهت رفع حیرت اصل است ولی این نمی شود این دو باشند اصل و اماره مانند دو هوو هستند لذا باید یکی باشد

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo