< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده قرعه/ اماره یا اصل بودن قرعه

از مجموع روایات استفاده می شود که قرعه اماره است و اصل نیست. خصوصیت اماره جنبه واقع نمایی است گرچه در موارد به واقع نمی رساند مانند خبر واحد بما هو هو واقع نما است گرچه خطا می کند شارع با مصلحت سلوکیه و دیگر راه خطای آن را جبران می کند. امر گاهی واقع دارد ولی برای ما مجهول است و گاه امری واقع ندارد مانند گوسفند موطوئه واقع دارد ولی بر ما مجهول است پس تنها واقع نما نیست بلکه گاهی حیرت زدایی می کند و مواری مانند تنازع چه بسا واقع نداشته باشد در این امر تنها حیرت زدایی است ولی در قسم اول قرعه گاهی واقع نمایی و حیرت زادایی می کند که معلوم می شود گوسفند موطوئه کدام است. مانند روایت زیر دال بر این مطلب است

وسائل الشيعة؛ ج‌26، ص: 312

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: ذُكِرَ أَنَّ ابْنَ أَبِي لَيْلَى وَ ابْنَ شُبْرُمَةَ دَخَلَا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ- فَأَتَيَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ع فَقَالَ لَهُمَا- بِمَا تَقْضِيَانِ فَقَالا بِكِتَابِ اللَّهِ وَ السُّنَّةِ- قَالَ فَمَا لَمْ تَجِدَاهُ فِي الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ- قَالا نَجْتَهِدُ رَأْيَنَا- قَالَ رَأْيُكُمَا أَنْتُمَا- فَمَا تَقُولَانِ فِي امْرَأَةٍ وَ جَارِيَتِهَا- كَانَتَا تُرْضِعَانِ صَبِيَّيْنِ فِي بَيْتٍ- فَسَقَطَ عَلَيْهِمَا فَمَاتَتَا وَ سَلِمَ الصَّبِيَّانِ- قَالا الْقَافَةَ قَالَ الْقَافَةُ يَتَجَهَّمُ مِنْهُ لَهُمَا- قَالا فَأَخْبِرْنَا قَالَ لَا- قَالَ ابْنُ دَاوُدَ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ- قَدْ بَلَغَنِي أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ- مَا مِنْ قَوْمٍ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ أَلْقَوْا سِهَامَهُمْ إِلَّا خَرَجَ السَّهْمُ الْأَصْوَبُ فَسَكَتَ.

سند روایت

ضمیر در «عنه» به علی بن حسن بن فضال است کوفی و فطحی است و از اصحاب امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است. از او زیاد تجلیل شده است؛ فقیه، ثقه، عارف به حدیث بوده ولی فطحی بوده است. محمد بن ولید بجلی خزاز از اصحاب امام جواد علیه السلام ثقة عین نقی الحدیث. عباس بن هلال شامی است و مجهول است. در ملاذ الاخیار می گوید این حدیث مجهول است.

دلالت روایت

امام رضا داستانی را نقل می کند ابن ابی لیلا که متوفای 148 به شدت طرفدار قیاس و اجتهاد به رای بود است و ابن شبرمه از منصور قاضی بود و متوفای 144 بر امام باقر علیه السلام وارد مسجد شدند امام باقر علیه السلام به آنها فرمود با چه چیزی قضاوت می کنند و مساله ای را مطرح کردند. امام فرمودند« قَدْ بَلَغَنِي أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ- مَا مِنْ قَوْمٍ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ أَلْقَوْا سِهَامَهُمْ إِلَّا خَرَجَ السَّهْمُ الْأَصْوَبُ فَسَكَتَ»، در قرعه سهم مطابق با واقع خارج می شود. این روایات گوایای این مطلب است که اهل بیت قرعه را تنها حیرت زدا نمی دیدند بلکه واقع نما می دیدند.

روایات دال بر اصل بودن

روایت اول:

وسائل الشيعة؛ ج‌26، ص: 294

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ مَوْلُودٍ- لَيْسَ بِذَكَرٍ وَ لَا بِأُنْثَى- لَيْسَ لَهُ إِلَّا دُبُرٌ كَيْفَ يُوَرَّثُ فَقَالَ- يَجْلِسُ الْإِمَامُ وَ يَجْلِسُ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ- فَيَدْعُونَ اللَّهَ- وَ يُجِيلُ السِّهَامَ عَلَيْهِ عَلَى أَيِّ مِيرَاثٍ يُوَرِّثُهُ- ثُمَّ قَالَ وَ أَيُّ قَضِيَّةٍ أَعْدَلُ- مِنْ قَضِيَّةٍ يُجَالُ عَلَيْهَا بِالسِّهَامِ- يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى ﴿فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِين﴾

سند روایت

شیخ طوسی به سند خود از علی بن حسن بن فضال نقل می کند و سند شیخ طوسی صحیح است. ایوب بن نوح ثقه است. صفوان بن یحیی اضافه بر ثقه بودن از مشایخ ثقات است خیلی اهل ورع بوده است. شتری را کرایه کرده بود شخصی از او درخواست کرد نامه ای را با خود ببرد برای بردن نامه از صاحب شتر اجازه گرفت. و در سیاست یک لحظه از امام رضا جدا نشد با اینکه جریان واقفیه جریان گسترده بود. عبدالله بن مسکان از اصحاب اجماع است

دلالت روایت

می گوید نزد امام صادق علیه السلام بودم و از ایشان درباره مولودی که معلوم نیست پسر را دختر است آلت تناسلی نداشت و تنها دُبر داشت. درباره ارث او سئوال شد امام فرمود امام ع جلوس می کند و تعدادی از مردم نزد او می نشیندند اول دعا می خوانند بعد از آن برگه های قرعه که به صورت تیر بودند را می اندازند که چگونه ارث می برد. امام فرمود کدام قضیه عادلتر از قضیه ای که با قرعه حق را با آن معلوم می کنند امام ع در روایت روی عدالت تاکید کرده است و بر صواب بودن تاکید نکرده است.

اگر ما باشیم و روایات محروم بجنوردی اماره بودن را نیز تقویت می کند و نگاه اهل بیت اماره بودن قرعه است با توجه این نکته که جای قرعه را باید دانست به عبارت دیگر اگر هیچ اماره ای نباشد چون چه بسا خبر واحد یا اجماع منقول را اصل عملی باشد نمی توان به قرعه رجوع کرد. یعنی اگر اصل استصحاب یا برائت مثلا جریان داشت باشد دیگر مجهول و ملتبس و معزل نخواهد بود بنابراین اماره بودن قرعه با لحاظ این خصوصیات است.

امور هم دو نوع است گاهی واقع مجهول دارد ولی تنازع بر سر این و اقع مجهول است و گاه واقعی ندارد نکته دیگر امام علیه السلام باید قرعه را بیندازد.

بنابراین از مجموع روایات استفاده می شود قرعه اماره است منتهی قرعه بجا و دانسته شود در شبهه حکمیه قرعه جاری نمی شود و محل آن نیست. لذا اگر قرعه بجا باشد حکم شرعی می شود.پس قرعه در امر مجهولی که وقاعی داشته باشد و شبهه حکمیه نباشد.

مسئول قرعه انداختن امام ع یا غیره او

در اینکه مسئولیت قرعه انداختن را چه کسی به عهده دارد سه نظریه گفته شده است.

قول اول: هر کس می تواند قرعه بیندازد، مثلا در مورد گوسفند موطوئه صاحب آنها قرعه را می اندازند به همان کیفیتی که امام ع گفتند اول گوسفندان را دو قسم می کند وقرعه در کدام افتاد دوباره به دو قسم می کنند با به دو گوسفند برسد در آخر بین آنها قرعه می اندازد.

قول دوم: امام ع یا نائب او؛ هر کس نمی تواند قرعه را خارج کند بلکه باید امام ع یا نایب خاص یا نایب عام باشد

قول سوم: فقط امام ع؛ غیر از امام معصوم علیه السلام کسی حق قرعه گرفتن ندارد.

نتیجه نظریه سوم تعطیل قرعه در عصر غیبت است. استدلال این نظریه به روایت زیر است

وسائل الشيعة؛ ج‌27، ص: 259

وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: الْقُرْعَةُ لَا تَكُونُ إِلَّا لِلْإِمَامِ.

سند روایت

ضمیر به حسین بن سعید بر می گردد. حماد بن عیسی است و حسین بن سعید روایات زیادی از او نقل کرده است. روایت را مرسله حماد نام گذاشتند ولی این مرسله بخاطر اصحاب اجماع بودن حجت می شود

دلالت روایت

استاد: در فرهنگ اهل بیت فقط امام معصوم نیست بلکه هر رهبر است، منتهی در عرف شیعه انصراف به امام معصوم دارد. در کتاب الحج از اسماعیل بن علی روایت است که از سوی منصور امام الحاج شد امام صادق بخاطر حادثه ای برایش افتاد از استر به زمین افتاد اسماعیل کاروان را متوقف کرد اما امام صادق فرمود«سر فان الامام لایقف» در این روایت امام علیه السلام به منصوب خلیفه عباسی « امام» می گوید پس مراد امام معصوم نیست.

محقق نراقی می گوید: امام ع یا نائب او انجام می دهد.

در جایی که نزاع است قرعه امام ع یا نایب الامام باید قرعه را بگیرد اما نزاع نباشد هر کس می تواند قرعه را بگیرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo