< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1402/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خارج قواعد فقهیه/ قاعده حرمت اهانت به مقداسات دینی/

روایت چهارم: لزوم رعایت حرمت مکه

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ رُوِيَ أَنَّ مَعَدَّ بْنَ عَدْنَانَ خَافَ أَنْ يَدْرُسَ الْحَرَمُ فَوَضَعَ أَنْصَابَهُ وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ وَضَعَهَا ثُمَّ غَلَبَتْ جُرْهُمُ عَلَى وِلَايَةِ الْبَيْتِ فَكَانَ يَلِي مِنْهُمْ كَابِرٌ عَنْ كَابِرٍ حَتَّى بَغَتْ جُرْهُمُ بِمَكَّةَ وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَهَا وَ أَكَلُوا مَالَ الْكَعْبَةِ وَ ظَلَمُوا مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ وَ عَتَوْا وَ بَغَوْا وَ كَانَتْ مَكَّةُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ لَا يُظْلَمُ وَ لَا يُبْغَى فِيهَا وَ لَا يَسْتَحِلُّ حُرْمَتَهَا مَلِكٌ إِلَّا هَلَكَ مَكَانَهُ وَ كَانَتْ تُسَمَّى بَكَّةَ لِأَنَّهَا تَبُكُّ أَعْنَاقَ الْبَاقِينَ إِذَا بَغَوْا فِيهَا وَ تُسَمَّى بَسَّاسَةَ كَانُوا إِذَا ظَلَمُوا فِيهَا بَسَّتْهُمْ وَ أَهْلَكَتْهُمْ وَ تُسَمَّى أُمَّ رُحْمٍ كَانُوا إِذَا لَزِمُوهَا رُحِمُوا فَلَمَّا بَغَتْ جُرْهُمُ وَ اسْتَحَلُّوا فِيهَا بَعَثَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الرُّعَافَ وَ النَّمْلَ وَ أَفْنَاهُمْ وَ غَلَبَتْ خُزَاعَةُ وَ اجْتَمَعَتْ لِيُجْلُوا مَنْ بَقِيَ مِنْ جُرْهُمَ عَنِ الْحَرَمِ إِلَى إِنْ قَالَ فَهَزَمَتْ خُزَاعَةُ جُرْهُمَ وَ خَرَجَ مَنْ بَقِيَ مِنْ جُرْهُمَ إِلَى أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ جُهَيْنَةَ فَجَاءَهُمْ سَيْلٌ أَتِيٌّ فَذَهَبَ بِهِمْ وَ وُلِّيَتْ خُزَاعَةُ الْبَيْتَ الْحَدِيثَ.[1]

سند روایت

اصل روایت در کتاب کافی نقل شده است. روایت مرسل است.

دلالت روایت

از روایت استفاده می شود کسی حرمت کعبه را رعایت نکند گرفتار عقاب الهی می شود. معد بن عنان در مکه همه کاره بود، از مندرس شدن نشانه های مکه ترسید لذا برای مکه حدود گذاشت و اولین شخصی که برای مکه نشانه گذاشت؛ بعد از آن قبیله جهرم- قبیله ای از یمن داماد های اسماعیل – بر ولایت بیت و مکه پیروز شدند. این قبیله معصیت کردند و محلد شده خداوند آنها را بخاطر کفر از بین برد. قببله ای بعد از قبیله ای از آنها حکومت می کردند تا اینکه جرهم در مکه حکومت کردند و حرمت مکه را شکستند« وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَهَا» چیزهای که برای کعبه را خوردند ستم کردند و هر کس داخل مکه می شد به او ظلم می کردند. در زمان جاهلیت هیچ قدرتمندی حرمت مکه را رعایت نمی کرد و ظلم می کرد و بدین خاطر به هلاکت می رسیدند و بخاطر کردن ظلمی که ظالمان می گردند کعبه گردن آنها را می زد. در مورد بکه که اسم دیگر مکه است احتمال دارد چون در طواف به هم تنه می زدند و مزاحم همدیگر می شدند لذا بکه گفته می شود. احتمال دیگر چون گردن جابران در آن زده می شد در این روایت اشاره به آن شده است. احتمال دارد همه شهر، مکه است و جایی که در آن کعبه است بکه گفته می شود. در هر صورت بکه را به معنای گردن زدن ظالمان است. به مکه بساسه نیز گفته می شود چون کسانی که در آنجا ظلم و ستم می کردند از بین می رفتند و ام رحم گفته می شود چون کسی که خود را به کعبه می چسباند حریم داشت. اما وقتی جرهم حریم کعبه را شکستند خداوند رعاف یعنی خون یا خون دماغ بر آنها غلبه کرد. مرحوم فیض زعاف است یعنی الموت و القتل سریع بر آنها غلبه کرد که کنایه از طاعون است. علامه مجلسی زعاق گفته است به معنی آب تلخ و غلیظ شد که نمی توانستند به آن لب بزنند. «نمل» با جرحات در پهلو مجازات کرد.«قال الخليل:« النمل: قروح تخرج في الجنب». وقال الفيروزآبادي:« النملة: قروح في الجنب كالنمل، وبثرة تخرج في الجسد بالتهاب واحتراق، ويرم مكانها يسيراً، ويدبّ إلى موضع آخر، كالنملة». راجع: ترتيب كتاب العين، ج 3، ص 1843؛ القاموس المحيط، ج 2، ص 1406( نمل) هذا، واحتمل في الوافي والمرآة أن يكون المراد به الحيوان المعروف.»

بعد از بین رفتن جرهم خزاعه بر مکه مسلط شدند و باقی مانده قبیله جرهم را بیرون کردند.

اولا روایت سند ندارد مرسل است.ثانیا، روایت از امام معصوم ع نیست و مشخص نیست از چه کسی نقل شده است از حیث استناد ضعیف است. ثالثا، حرمت از دلالت روایت استفاده می شود آری از این نقل استفاده می شود این مکان با دیگر مکان متفاوت است و استفاده می شود کسی که حریم این مکان را رعایت نکند اثر وضعی آن از بین رفتن است. پس فی الجمله قداست مکه و بالاتر عبارت از اثر وضعی حرمت شکستن ثابت می شود اما حرمت تکلیفی اثبات نمی شود. در مواردی اثر وضعی است اما اثر تکلیفی ندارد.رابعا برای حرمت مکه نیازی به این روایت ضعیف نداریم بلکه روایات معتبر دیگری داریم

روایت پنجم:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع رَأَى قَاصّاً فِي الْمَسْجِدِ فَضَرَبَهُ بِالدِّرَّةِ وَ طَرَدَه‌[2]

امام علی علیه السلام قصه سرا را در مسجد دید این جریان که قصاص یا قصه سرایان از زمان معاویه ترویج و حمایت می شد امام علی یکی از این افراد که قصه های باطل می گفتند امام علی در دوره حکومت دید در مسجد قصه می گوید با تازیانه او را زد و بیرون کرد.

وجه دلالت: چون حرمت مسجد با قصه سرایی را شکسته لذا امام علی او را تادیب کرد. مرحوم مجلسی می گوید از این روایت استفاده می شود امام ع می تواند در مکروهات افراد را تادیب کند و احتمال دارد داستان های دروغ می گفت و افسانه سرایی و دروغ گفتن در مسجد حرام است.[3]

 


[3] . (مقرر) احتمال دارد بخاطر قصاص و قصه سرایی او را تنبیه کرده است و از این اهانت استفاده نمی شود پس اصلا روایت دلالتی ندارد تا نیاز به توجیه مرحوم مجلسی بشود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo