< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1402/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خارج قواعد فقهیه/ قاعده احسان/ تفاوت قاعده احسان با قاعده عدم ضمان امین

خلاصه جلسه گذشته

معنای قاعده احسان: کسی که خدمت کرده را مجازات و برخود نادرست با او نمی کنند. مثال قاعده احسان، گوسفند شخص رها شده، اگر کسی از او مراقبت نکنند تلف می شود شخصی برای مراقبت از تلف شده گوسفند گمشده را نزد خود نگه می دارد ولی تلف شد ضمانی بر این شخص نیست به دلیل قاعده احسان است.

قاعده دیگر عدم ضمان امین است به این معنی که امین ضامن ضامن نیست« لیس علی الامین الا الیمن» البته شرط عدم تعدی و تفریط؛ صاحب عناوین می گوید: من المسقطات للضمان قاعدة الاحسان؛ یعنی از مسقطات ضمان قاعده احسان است؛ ایشان قاعده احسان و قاعده امین را یکی دانسته اند در حالی که دو قاعده می باشند؛ نسبت بین آنها عام و خاص من وجه است یعنی قاعده عدم ضمان باشد ولی قاعده احسان نباشد مثلا

شخصی چیزی مانند طلا را ودیعه کرده نزد شخصی این شخص امین است اگر بدون افراط و تفریط تلف شود مثلا سارق آن را بدزد در این امین، ضمان نیست؛ بخاطر قاعده عدم ضمان است لذا محل جریان قاعده عدم ضمان امین است ولی محل جریات قاعده احسان نیست، بلکه محل جریان قاعده احسان در جایی که شخص به قصد خدمت کاری کرده باشد به عبارت دیگر در قاعده احسان، کار است ولی در قاعده عدم ضمان امین، کار نیست؛ گرچه گاهی هر دو هستند مثلا امینی که خانه در امانت او است و گلهای خانه را آبیاری می کند که احسان است لذا هر دو قاعده احسان و عدم ضمان او را در بر می گیرد« ما علی الامین ضمان» و « لیس علی المحسنین من سبیل». مرحوم فاضل لنکرانی و بجنوردی و مکارم شیرازی به این تفاوت اشاره نکرده اند؛ فقط آیت الله سبحانی در کتاب ایضاحات تفاوت را مطرح کرده اند.

دلیل قاعده احسان

همه کسانی که از قاعده احسان بحث کرده اند اول استدلال به قرآن سپس به عقل و بعد از آن به اجماع استدلال کرده اند

دلیل اول: آیات

سه آیه سوره توبه

لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَ لاَ عَلَى الْمَرْضَى وَ لاَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿91﴾ وَ لاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ ﴿92﴾ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿93﴾[1]

آیه اول سه گروه را از حضور در جبهه و جنگ تبوک معاف کرده است؛ آیات سوره توبه در مورد جنگ تبوک است. تبوک حدود پانصد کلیومتر با مدینه در روم شرقی فاصله داشت جنگ تبوک دارای ویژگی هایی بود؛ در فصل تابستان در مرداد ماه خرما پزان بود، اواخر عمر پیامبر و اوج تلاش منافقین در مدینه بود. امام علی که در همه جنگ ها شرکت می کرد پیامبر بخاطر نگرانی از شهر مدینه به امام علی فرمود در مدینه بماند منافقین از این سوژه استفاده کردند امام علی بعد از حرکت پیامبر خود را به پیامبر رساند در اینجا فرمود« انت بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» برخی افراد که بخاطر جسمی ضعیف و ناتوان و مریض بودند و یا لوازم جنگ مانند اسب و شمشیر را نداشتند آیه شریفه این سه گروه را از جنگ معاف کرده است این افراد در تفسیر مجمع البیان عبدالله ابن ام مکتوم که نابینا بود. عبارت مجمع البیان چنین است، سبیل یعنی عذاب اخروی نیست.

گروه دیگر که معاف شدند کسانی که مرکب برای جنگیدن ندارند. این گروه بخاطر نداشتن امکانات شرکت کردن را نداشتند گریه می کردند.

در آیه سوم کسانی که امکانات رفتن به جبهه را دارند ولی نمی روند را سرزنش می کنند سبیل در این آیه به معنای مواخذه است. از این جهت مانند زنان و کودکان می باشند یعنی بخاطر نرفتن به جبهه نرفتن صفت زنانه دارد

 

مجمع البيان في تفسير القرآن ج‌5 ص 91

 

قيل إن الآية الأولى نزلت في عبد الله بن زائدة و هو ابن أم مكتوم و كان ضرير البصر جاء إلى رسول الله ص فقال يا نبي الله إني شيخ ضرير خفيف الحال نحيف الجسم و ليس لي قائد فهل لي رخصة في التخلف عن الجهاد فسكت النبي ص فأنزل الله الآية؛ و الآية الثانية نزلت في البكائين. [2] [3]

 

«إِنَّمَا السَّبِيلُ» و الطريق بالعقاب و الحرج‌ «عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ» أي يطلبون الإذن منك يا محمد في المقام و هم مع ذلك أغنياء متمكنون من الجهاد في سبيل الله‌ «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ» من النساء و الصبيان و من لا حراك به‌ «وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ» قد تقدم بيانه.[4]

 


[3] . (مقرر) برای تکمیل بحث ادامه کلام مجمع البیان را در پاورقی اضافه می کنیم.و هم سبعة نفر منهم عبد الرحمن بن كعب و عتبة بن زيد و عمرو بن غنمة و هؤلاء من بني النجار و سالم بن عمير و هرم بن عبد الله و عبد الله بن عمرو بن عوف و عبد الله بن معقل من مزينة، جاءوا إلى رسول الله ص فقالوا يا رسول الله احملنا فإنه ليس لنا ما نخرج عليه فقال لا أجد ما أحملكم عليه‌. عن أبي حمزة الثمالي و قيل نزلت في سبعة نفر من قبائل شتى أتوا النبي ص فقالوا له احملنا على الخفاف و البغال عن محمد بن كعب و ابن إسحاق و قيل كانوا جماعة من مزينة عن مجاهد و قيل كانوا سبعة من فقراء الأنصار فلما بكوا حمل عثمان منهم رجلين و العباس بن عبد المطلب رجلين و يامين بن كعب النضري ثلاثة عن الواقدي قال و كان الناس بتبوك مع رسول الله ص ثلاثين ألفا منهم عشرة آلاف فارس.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo