< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد سید‌احمد خاتمی

1402/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قواعد فقهیه/ قاعده عدم ضمان امین/ مفردات

 

ضمان ثبوتا و اثبات

ضمان در دو مقام ثبوت و اثبات بحث می شود روایتی که ضمان را در باب امانت بحث می کند برای مقام ثبوت و برخی برای مقام اثبات است

 

امانت مالیکه، امانتی است که دیگران نزد انسان به امانت می گذارند؛ ولی امانت شرعیه آن است که شارع انسان را مسلط بر چیزی کرده باشد. امانت مالیکه مانند مستاجر که موجر خانه را دراخیتار او قرار داده است، عامل مضاربه در مضاربه درصدی از سود برای عامل و درصدی برای مالک می باشد- نمی توانند مقدار سود را معین کنند چون ربا می شود- در سود و زیان شریک هستند؛ اما اینکه بانک عقد مضاربه ای که با مشتری می بنند می گوید مشتری هیچ ضرری نخواهد داشت در صورتی درست است که زیان برای بانک و مشتری باشد لکن بانک زیان را تقبل می کند مشکلی در عقد مضاربه نخواهد بود ولی اگر بانک مشارک در سود داشته باشد و از ضرر به عهده او باشد صحیح نیست بلکه ضرر نیز بین آنها باشد و می تواند بعد از آن ضرر را تقبل کند عقد مضاربه صحیح است. عامل در مزارعه و مساقات امانت او مالکیه است. مستعیر و کسی که عاربه را می گیرد مثلا لباس عروسی را این لباس نزد او امانت مالکیه است که در صورت تعدی و تفریط کند ضامن است ولی تلف بدون تعدی و تفریط ضامن نیست. قصار و لباس شویی که گاهی در اثر شستن لباس کوتاه می شود، خیاط که پارجه را لباس می دوزد خیاط امین است امانت او مالکیه است به این معنی صاحب مال او را امین حساب کرده است.

امانت شرعیه

شارع مقدس او را امین قرار داده است مانند ید ملتقط یعنی کسی که چیزی را پیدا کرده است -کسی چیزی پیش او نگذاشته - بلکه شارع او را امین کرده است. ید اولیاء بر اموال مولیّ عیلهم که شارع اموال آنها را نزد ولیّ امانت گذاشته است این امانت شرعیه است. مولیّ علیهم گاه پدر یا جد یا حاکم است و نیز و ید مالک بر خمس و زکات امانت شرعی است. ید بر مجهول المالک نیز شرعیه است یعنی خداوند این مال را در دست او به امانت قرار داده است، مالی که بدون اطلاع مالک مال از دست او برده شده مثلا مال نزد سارق است از دست سارق می گیرد این مال نزد او امانت شرعیه است.

امانت در مقابل غصب و خیانت

این تعبیر از ابداع های آیت الله مکارم شیرازیدر القواعد الفقیه است. آیت الله مکارم شیرازی می گوید امانتی که در قاعده ضمان امین بحث بر دو قسم است یکی در مقابل غصب است به این بیان امین یعنی غاصب نیست. غاصب همیشه سارق نیست بکله کسی که تصرف بدون اذن می کند که گاهی سارق و گاهی سارق نیست بلکه غاصب است. مستاجر، وکیل، عامل مضاربه، مستعیر امین است یعنی غاصب نیست. البته امین بودن به معنای ثقه بودن نیست بلکه غیر غاصب بودن است. دلیل بر این معنی روایت است

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع أُتِيَ بِصَاحِبِ حَمَّامٍ- وُضِعَتْ عِنْدَهُ الثِّيَابُ فَضَاعَتْ فَلَمْ يُضَمِّنْهُ- وَ قَالَ إِنَّمَا هُوَ أَمِينٌ.[1]

سند روایت

احمد بن محمد بن عیسی است. محمد بن یحیی العطار است. غیاث بن ابراهیم بتری است، کتابی دانشته که مورد اطمینان بوده است و ثقه بودن او از این جهت است، بتریه طایفه ای از زیدیه اند. روایت موثقه است.

دلالت روایت

نزد امام علی علیه السلام یک حمامی(صاحب حمام) را می آورند که لباس یک مشتری در حمام گم شدند امام علی علیه السلام حمامی را ضامن حساب نکردند، فرمودند او امین است به معنی غاصب نبودن است.

معنای دوم: در مقابل خیانت

وقتی گفته می شود امین است یعنی ثقه است و خائن نیست به قول و اخبار او می توان اعتماد کرد. مثلا اگر بگویند در حفظ مال کوتاهی نکرده است ولی تلف شد سخن او پذیرفته می شود روایات باب برخی ناظر به امانت معنای اول است و برخی ناظر یه معنای دوم است

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يُضَمِّنُ الْقَصَّارَ وَ الصَّائِغَ احْتِيَاطاً لِلنَّاسِ وَ كَانَ أَبِي يَتَطَوَّلُ عَلَيْهِ إِذَا كَانَ مَأْمُوناً.[2]

سند روایت

حلبی عبیدالله بن علی حلبی است ثقه است.

امام علی احتیاطا برای رعایت حقوق مردم، قصار و رنگ ریز را ضامن می کرد؛ یعنی می گفت ضامن هستند تا رعایت بیشتری بکنند. ولی پدرم امام باقر در حق قصار و صائغ لطف می کرد اگر قابل اعتماد و ثقه باشد او را ضامن نمی کرد. در این روایت امین به معنای دوم یعنی ثقه است

الأمانة في هذه الأبواب يطلق على معنيين:

الأول ما يكون في مقابل الغصب فالأمين هو الذي ليس بغاصب، و على هذا المعنى المستأجر و الوكيل و العامل في المضاربة و المستعير و نظائرهم أمناء، و ان لم يكونوا ثقاة لأن المفروض أنهم أخذوا المال من مالكها برضاه فليسوا بغاصبين.

الثاني: ما يكون في مقابل الخيانة، و بعبارة أخرى يكون فيها معنى الوثاقة، فالأمين هو الذي يثق الإنسان بقوله و اخباره، فلو شهد مثلا ان المال تلف بغير تفريط منه يعتمد على كلامه.

و روايات الباب بعضها ناظرة إلى المعنى الأول، و بعضها الى المعنى الثاني، و لا بد في كل مقام من التمسك بالقرائن الحالية أو المقالية.[3]

واژه ضمان در عدم ضمان امین

به معنی است اگر کالا از بین رفت و مثلی بود باید مثل آن و اگر قیمی بود باید قیمت آن را باید بدهد به عبارت دیگر اگر ید او ید امانی باشد ضامن نیست نه مثل و نه قیمت را ضامن نمی شود و اگر ید او عدوانی –غیر امانی- ضامن مثل یا ضامن قیمت است.

واژه تعدی و تفریط

فقیهی که به معنای این دو پرداخته است مرحوم بجنوردی است نکته ای ایشان و دیگران گفته ند تعدی و تفریط در هیج روایتی نیامده است و فقط در کلمات فقها آمده است


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo