درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
96/08/08
بسم الله الرحمن الرحیم
استثناء اول: ارتکاز1
مناقشه: خطا را حساب احتمالات نفی نمیکند2
استثناء دوم: استمرار بر خلاف طبع2
مناقشه: ممکن است از باب تقلید از سلیقهی شخصیِ ائمه بوده3
تقریر اول3
تقریر دوم3
موضوع: سیره (سیره متشرعه / محدودهی دلالت یک سیره)
خلاصه مباحث گذشته:
در بحث از سیرهی متشرعه، به محدودهی دلالت یک سیره رسیدیم؛ گفتیم که سیرهی متشرعه حداکثر بر جواز دلالت میکند. مرحوم آقای صدر دو مورد را استثناکردهاند که در این دو مورد، بیش از جواز فهمیده میشود، بررسی این دو استثناء بحث امروز ماست.
استثناء اول: ارتکاز
مورد اول، در جایی است که علاوه بر سیره، یک ارتکازی هم در کنار سیره هست؛ که مثلاً اصحاب اگر روزهی ماه رمضان را میگرفتهاند، این ارتکاز را هم داشتهاند که واجب است. پس اگر در کنار سیره، یک ارتکازی شکل بگیرد، از آن ارتکاز میتوانیم استفاده کنیم که واجب است یا مستحب.
چرا این ارتکاز باعث کشف وجه سیره مبنی بر وجوب یا استحباب میشود؟ مرحوم آقای صدر فرموده: منشأ این ارتکاز، یا غفلت بوده یا نظر شرع، طبق حساب احتمالات نمیشود «غفلت» باشد و این همه افراد معاً غفلت کردهباشند، پس منشأش شرع بوده. مثلاً کسی که در یک بازی هر بار شش بیاورد، اطرافیان میفهمند که دارد تقلب میکند؛ مثلاً تاسش طوری است که هر وجهاش شش است.
پس ارتکاز را از شرع اخذکردهاند.
مناقشه: خطا را حساب احتمالات نفی نمیکند
مرحوم آقای صدر فرمودند: «در منشأ این ارتکاز، دو احتمال هست: غفلت یا نظر شرع.»، ما عرض میکنیم سه احتمال هست: احتمال خطا هم هست، و احتمال خطا را هم حساب احتمالات نفی نمیکند.
مثلاً این که «حضرت هر روز دستش را قبل از غذا میشسته»، ممکن است از باب «استحباب» نبوده بلکه به خاطر «نظافت» بوده ولی چون عرب آن زمان به نظافت اهمیت نمیداده، هیچکس چنین احتمالی نداده و تنها حدسی که اصحاب زدهاند، همین بوده که مستحب است و امر مولوی دارد. حساب احتمالات، این خطا را نفی نمیکند.
یا مثلاً تا چند قرن قبل، همهی علما هزاران سال اعتقاد داشتند که خورشید به دور زمین میچرخد، این اعتقادشان به خاطر غفلت نبوده، به خاطر خطا بوده. حساب احتمالات، احتمال این خطا را نفی نمیکند.
یا مثلاً همه تا دیروز معتقد بودند که اجسام رنگ دارد، امروز ثابت شده که اجسام رنگ ندارند، بلکه فقط نور رنگ دارد و هر جسمی، طیفی از نور را بازتاب میکند که باعث میشود آن سطح، آن رنگی به نظر میرسد.
یا مثلاً میلیاردها نفر معتقدند که اعتقادات شیعیان باطل است، آیا حساب احتمالات این خطا را نفی میکند؟! یا ادیانی مثل یهودیت به بیست میلیون هم نمیرسد، اما نمیتوان با حساب احتمالات آنها را قانع کنیم؛ چون خطا حساب احتمالات «خطا» را نفی نمیکند.
در «امور حسی» حساب «احتمالات» خطا را نفی میکند، اما در حدسیات یا اموری که شبیه حدس است، حساب احتمالات خطا را نفی نمیکند. برخی حدسیات، خیلی شبیه حس است؛ ممکن است وجه شستن دست را هم از حضرت پرسیده باشند.
اشکال: آیا امام وظیفه ندارد با ارتکاز مقابله کند؟! از همین عدم مقابلهی ائمه میتوانیم صحت این ارتکاز پی ببریم.
پاسخ: این را بعدا خواهیم گفت. الآن در صدد این هستیم که بگوییم: از مجرد این ارتکاز نمیتوانیم وجه سیره را کشف کنیم.
استثناء دوم: استمرار بر خلاف طبع
استثناء دومی که مرحوم آقای صدر فرمودهاند، این است که اصحاب ائمه بر امری خلاف طبعشان استمرار داشتهاند؛ چون این امر خلاف طبع است، پس وجهی ورای جواز اثبات میشود؛ چنین امری مطلوب شارع است، اعم از وجوب یا استحباب. مثلاً میفهمیم که صحابه کثیراً غسل جمعه میکردهاند، غسل کار زحمتداری است خصوصاً در آن زمان. اینطور نیست که فقط بفهمیم غسل جمعه جایز است، بلکه میفهمیم که این غسل، یا واجب است یا مستحب است.
اگر موافق طبع باشد، نمیتوان بیش از جواز را اثبات کرد؛ اگر مثلاً میدانستهایم که صحابه شب شام میخوردهاند، چون مطابق طبع است، بیش از جواز از آن فهمیده نمیشود.
مناقشه: ممکن است از باب تقلید از سلیقهی شخصیِ ائمه بوده
تقریر اول
این وجه را هم قبول نکردیم؛ اگرچه این عمل بر خلاف طبع است، ولی ممکن است به خاطر «عادت» این امر خلاف طبع را استمرارمیدادهاند؛ مثلاً مسواکزدن موافق طبع نیست، ولی چون از بچگی ما را بر این کار عادت دادهاند، ما این عمل را استمراراً انجام میدهیم.
ممکن است اولاً پیامبر یا ائمه به خاطر علاقهی شخصیشان استمرار بر عطرزدن یا مسواکزدن خضابکردن داشتهاند، و ثانیاً اصحاب هم چون ائمه را دوست داشتهاند از آنها تقلیدکردهاند و درنتیجه این کارهای بر خلاف طبع برایشان به صورت «عادت» درآمدهباشد، بنابراین از این التزامشان نمیتوانیم کشف کنیم که مسواکزدن در شریعت مستحب است؛ چون اولاً ما انسانها اینطوری هستیم که سعی میکنیم کارهای پیشوایمان را تقلیدکنیم، و ثانیاً طبع انسان اینطوری است که وقتی کاری را تکرارکند، برایش عادت میشود.
اولاً ممکن است این استمرار بر خلاف طبع، به خاطر عادت باشد
سؤال: آیا از استمرار سیرهی ائمه استحباب کشف نمیشود؟
پاسخ: بحث ما در سیرهی اصحاب است، نه سیرهی ائمه.
تقریر دوم[1]
این که اصحاب ائمه، بر عملی بر خلاف طبعشان استمرار داشتهاند، دلیل نمیشود بر این که آن عملْ مطلوب شارع به نحو وجوب یا استحباب باشد؛ چون ممکن است آن استمرار به خاطر «عادت» باشد، نه به خاطر «مطلوبیت شرعی». درواقع شهیدصدر فرمود که: تنها علتی که ممکن است باعث بشود اصحاب بر عملی برخلاف طبعشان استمرار داشتهباشند، این است که این عمل را از شارع گرفتهاند. اشکال ما این است که یک احتمال دیگر هم هست؛ که از روی «عادت» بر کاری بر خلاف طبعشان استمرار داشتهاند، إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.
إن قلت: اصحابِ یک شخصیت و پیشوا، طبعاً سعی دارند از پیشوای خود تقلیدکنند. این طبع، قویتر از طبع راحتطلبی در ترک اقتداست و درنتیجه طبیعی است که اصحاب، به سیرهی پیشوای خود عادت کنند. پس در مانحنفیه، این عادت اصحاب، کشف از سیرهی ائمه میکند و ثابت میکند که ائمه استمرار بر این سیره داشتهاند. و آن کاری که ائمه بر آن استمرار داشتهباشند، یا واجب است یا مستحب.
قلت: اولاً بحث ما، سیرهی متشرعه است، نه سیرهی ائمه. ثانیاً استمرار ائمه بر یک کار، دلیل بر وجوب یا استحباب آن کار نیست، بلکه ممکن است آن کار، علاقهی شخصیشان باشد (مثل این که فلان غذا را دوست دارند)، یا ممکن است یک امر مستحسن عقلی باشد و اگر هم شارع به آن امرکرده ارشادی بودهاست؛ چرا که لازم نیست شارع به هر کار خوبی امر مولوی و از جایگاه مولا بما هو مولا امرکند، ممکن است شارع به بعضی کارهای خوب، امرکند از جایگاه مرشد و ناصح، نه از جایگاه مولا. لذا از سیرهی مستمرهی ائمه هم نمیشود مطلوبیت مولوی استفاده کرد.