< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

78/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 18 /

* و عن النّبى(صلى الله عليه وآله) انّه قال: النَظْرة سهمٌ مسموم من سهام ابليس، فمن تركها خوفاً من اللّه أعطاه ايماناً يجدُ حلاوته فى قلبه[1] .

انسان بعضى از لذّات را كه ترك مى كند در جانش احساس شيرينى مى كند كه هزاران بار از لذّت آن گناه بالاتر است، مخصوصاً در مسئله نگاه. اين تعبير يا منحصر به همين جاست و يا اگر در جاى ديگر هم باشد كم است.

جواب: تضافر جانشين صحّت سند است ولى دلالتش همان مشكل قبلى را دارد چون روايت منصرف است به جائى كه نگاه با لذّت باشد.

* روايتى كه احمد حنبل نقل مى كند:

*... أتتد (پيامبر) امرأة شابّة من خثعم (زنى زيبا از طائفه بنى خثعم در حجة الوداع خدمت پيامبر رسيده و از او سؤال كرد در حالى كه «فضل بن عباس» برادر «عبداللّه بن عباس» پشت سر پيامبر سوار شتر بود) ولوى عنق الفضل (پيامبر صورت «فضل بن عباس» را برگرداند) فقال له العباس ما لك لوّيت عنق ابن عمك؟ قال: رأيت شاباً و شابّة فخفت الشّيطان عليهما.[2]

اين روايت در مورد نظر به وجه است و برگرداندن صورت «فضل» نشان مى دهد كه به وجه و كفّين نمى شود نگاه كرد.

جواب: مشكل سند اين روايت روشن است، چون از طرق عامّه است و امّا از نظر دلالت هم روايت با صراحت «خفتُ» دارد كه دلالت بر خوف فتنه مى كند; و ما هم گفتيم آنجائى كه خوف فتنه است مستثنى است.

البتّه روايات منحصر به اين شش روايت نيست و چون متضافر هستند ولو اسناد بسيارى از آنها اشكال دارد، از نظر سند مى پذيريم ولى از نظر دلالت مشكل دارند.

سلّمنا، كه اين روايات دلالت بر حرمت نظر دارد، در مورد قول اوّل هم آيات و روايات دلالت بر جواز نظر داشت، اگر تعارضى بين اين دو دسته از آيات و روايات واقع شود نسبت بين اين دو طايفه عموم و خصوص من وجه است چون اين روايات منظور از «النّظرة» داشت كه عام است ولى روايات قبلى صريح در استثناء وجه و كفّين بود و اگر خوب دقّت شود در خيلى از اين روايات كارى به زن اجنبى هم ندارد پس «النّظره» مطلق است و نظر به اجنبى ندارد، و لذا مى توان تشكيك كرد كه منظور از «النظرة» نگاه به امور دنيوى يا جاسوسى و تجسّس در كار ديگران است.

نتيجه: اگر تعارضى هم باشد تعارض به عموم و خصوص من وجه است و دسته اوّل مقدم است و اگر تباين هم باشد قول اوّل مقدم است چون قول اوّل موافق كتاب اللّه و موافق مشهور است.

بقى هنا شىءٌ:

گاهى براى اثبات قول اوّل و دوّم به دلايل عقلى يا به تعبير ما اعتبارات ظنّيه استدلال كرده اند. براى قول اوّل به قاعده عسر و حرج استدلال شده به اين بيان كه اگر زنان صورت خود را بپوشانند هم براى آنها و هم براى مردان مشكل است (يوجب العسر والحرج).

جواب: به اين دليل نمى توان تكيه كرد چون ادلّه عسر و حرج نوعى نيست، بلكه شخصى است، به اين بيان كه مثلا فرض كنيد روزه در گرماى تابستان براى بعضى ها و يا براى غالب مردم عسر و حرج داشته باشد امّا عدّه اى هستند كه مشكلى ندارند و مى توانند روزه بگيرند، آيا عسر و حرج نوعى است كه كه حتّى آنكه مى تواند روزه بگيرد برايش افطار جايز باشد و يا اينكه عسر و حرج شخصى است و آنهائى كه مى توانند روزه بگيرند افطار نمى كنند؟

ظاهراً عسر و حرج شخصى است و ظاهر الفاظ عسر و حرج هم عسر و حرج شخصى را مى رساند.

البتّه اين دليل مى تواند مؤيّد باشد ولى دليل مستقلى نيست.

و امّا براى قول دوّم هم دليل ديگرى عنوان مى كنند، و آن اينكه عمده زيبائى زن در صورت اوست و اگر صورت او بيرون باشد خوف فتنه هست، پس واجب است بپوشاند.

جواب: اين اجتهاد در مقابل نص است چون خود قرآن وجه و كفّين را استثنا مى كند.

دليل قول سوّم (التفصيل بين النظرة الاولى والثانية والثالثة).

روايات:

اين قول اضعف اقوال است ولى در عين حال دو فقيه بزرگ به اين قول تمايل دارند، يكى محقق در شرايع و ديگرى علاّمه در بسيارى از كتب خودش. اين قول از آيات دليلى ندارند ولى به رواياتى از طرق عامّه و خاصّه استدلال كرده اند. اين احاديث غالباً سندى ندارند ولى متضافر هستند.

* قال: و قال الصادق(عليه السلام): اوّل نظرة لك (مباح است) و الثانية عليك و لا لك و الثالثة فيها الهلاك.[3]

در اين روايت ندارد كه نگاه به چه چيزى مراد است منتهى در اين باب عنوان كرده اند كه ما را به نگاه زن نامحرم مى كشاند.

اين روايت عموميت دارد و صورت و دستها را شامل مى شود.

جواب: دلالت حديث بعيد است، چون نگاه اوّل منصرف است به نگاه بى اختيار و بدون قصد تلذّذ نگاه دوّم منصرف به قصد لذّت و نگاه سوّم منصرف به خوف فتنه است.

*... عن أبى الطُفيل، عن على ابن أبيطالب(عليه السلام): انّ رسول اللّه(صلى الله عليه وآله)قال له: يا على لك كنزٌ فى الجنّة و انت ذو قرنيها (تو ذوالقرنين آن گنج هستى) فلا تتّبع النظرة النظرة (نگاههاى پشت سرهم به چيزى نكن) فانّ لك الاولى و ليست لك الاخيرة.[4]

اسم أبى الطفيل «عامر بن وائله» و از كسانى است كه پنج معصوم را درك كرده و وفات او در سال صد و ده بوده است. در مورد او توثيق صريحى نيامده ولى تعبيرى هست كه «كان من خواص أميرالمؤمنين» كه تعبير ساده اى نيست ولذا بعضى او را از ثقات مى دانند.

جواب: همان مشكلى كه در دلالت حديث سابق بود در اينجا هم هست كه نگاه اوّل بى اختيار و نگاه دوّم اختيارى و از روى شهوة است.

نكته: غالب روايات «نظرة» خطاب به على(عليه السلام) و از رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) است، چون افراد عادى نگويند يك بار نگاه كرديم دوباره هم نگاه مى كنيم، عيبى ندارد و آلوده گناه نمى شويم، ولى وقتى پيامبر به على(عليه السلام)كه اولّ شخص عالم است سفارش مى كند، ديگران حساب كار خودشان را مى كنند كه اين نگاه ها خطرناك است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo