< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

78/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 19 /

 

سؤال: نگاه به وجه و كفّين اشكالى ندارد در حالى كه پيامبر از نگاه كردن به وجه و كفّين مرد اجنبى نهى كردند اين نهى ناظر به چيست؟

جواب: احتمالاً مرد نابينا بيش از وجه كفّين از بدنش آشكار بود، چرا كه در صدر اسلام كسانى بودند كه يك شلوار يا لنگ داشتند و برهنه بودند و شايد «ابن ام مكتوم» چنين حالتى داشته است. يكى از شواهد اين مسئله داستان «سوادة بن قياس» است كه وقتى در روزهاى آخر، پيامبر از مردم پرسيد اگر كسى حقى دارد از من بگيرد سواده برخاست و با بيان داستانى كه شلاق پيامبر اشتباهاً به جاى اصابت كردن به شتر بر بدن او كه برهنه بوده فرود آمده تقاضاى قصاص كرد، اين نشان مى دهد كه بعضى در آن زمان پيراهن نداشتند و ظاهراً شواهد تاريخى بيشترى هم مى توان پيدا كرد كه در صدر اوّل كه وضع معيشت سخت بود وضعيّت اعراب چنين بوده است. در باب صلوة، در لباس مصلّى هم رواياتى در مورد نماز برهنه ها داريم كه چگونه نماز بخوانند امروزه براى ما نامفهوم است كه مگر مى شود كه عدّه اى برهنه باشند. اينها نشان مى دهند كه مسئله لباس در گذشته به اين سادگى كه امروزه مى گوئيم نبوده است. به هر حال احتمالاً «ابن ام مكتوم» در شرايطى بوده بيش از وجه و كفّين آن مشاهده مى شده است و لذا نهى تحريمى بوده است.

* محمد بن على بن الحسين (صدوق) فى عقاب الأعمال بسند تقدّم فى عيادة المريض قال: قال النّبى(صلى الله عليه وآله): اشتدّ غضبُ اللّه على امرأة ذات بعل مَلاَت عينها من غير زوجها او غير ذى محرم منها، (چون كلمه غير ذى محرم دارد معلوم مى شود كه مختص به ذات بعل نيست و عام است) فانّها ان فعلت ذلك أحبط اللّه عزّ و جلّ كلّ عمل عملته...[1]

عبارت «بسند تقدّم فى عيادة المريض» در خيلى از جاها آمده است كه ظاهراً اشاره است به حديثى كه در وسايل[2] آمده و سندى طولانى دارد كه بيش از ده نفر در اين سند هستند و سند مشتمل بر افراد مجهول است، علاوه بر آن سند به ابوهريره مى رسد كه از نظر ما معلوم الحال است و از نظر اهل سنّت هم كتابى در نقد احاديث او نوشته شده است. همچنين ابن عباس هم در سند محلّ كلام است كه از ياران على(عليه السلام)بود ولى مشكلاتى داشت و اگر بخواهيم به عنوان ثقه روى آن حساب كنيم مشكل دارد، پس اين سند مشكل دارد.

«ملأت عينها» يعنى چه؟ آيا معنى اش نظر به شهوت است، كه از بحث ما خارج است، ولى بعيد است كه معنايش چنين باشد بلكه نظر بى اختيار است كه در اين صورت شاهد بحث ما مى شود پس احتمال اوّل بعيد است چون روايت مى گويد: «او غير ذى محرم منها» در حالى كه نگاه شهوت آلود به زوج جايز است ولى به ذى محرم نمى تواند از روى شهوت نگاه كند.

علماء از مجموع اين احاديث چنين استفاده مى كنند كه: نگاه كردن زن به مرد، تنها در وجه و كفّين استثنا است و بقيّه حرام است و به سادگى از آن گذشته اند در حالى كه مسئله مهمّى است و محلّ ابتلاست.

سيره:

پوشاندن چند قسمت از بدن مردان چه در زمان گذشته و چه در زمان ما به مقتضاى سيره واجب نيست:

1- وجه و كفّين.

2- قدمين، لباس بلند هم در مورد مردان جارى نيست.

3- مقدارى از ساقها، وقتى دستور كوتاه كردن لباس آمد با كوتاه كردن لباس ها مقدارى از ساق پا هم على القاعده پيدا بود.

4- سر و موهاى سر، اگر عدّه اى عمّامه مى گذاشتند، عدّه اى هم نمى گذاشتند و سرها احتمالاً برهنه بود مخصوصاً موها، كه در بعضى از روايات در توصيف چهره حضرت رضا(عليه السلام)كه گيسوان ايشان نمايان بوده است و در مورد پيامبر آمده است كه موهاى ايشان تا گوش مباركشان بلند بوده است.

5- گردن و مقدارى كمى از سينه كه پيراهن نمى پوشاند.

6- اعضاى وضو، وضو گرفتن مردان در ملاء عام معمول بود و پيغمبر هم گاهى در ملأ عام وضو مى گرفت و آستين ها را بالا مى زدند. در طواف هم كه سرها و پاها باز بوده و دستها ظاهر مى شده است پس به حسب سيره اين شش مورد را مى توان استثنا كرد.

حال اگر بگوئيد مردان غير از وجه و كفّين همه اينها را بپوشانند خلاف سيره است، بنابراين با دقّت در سيره مى فهميم وجوب ستر اين موارد منتفى است و مى گوئيم ملازمه عرفيّه، دلالت بر جواز نظر بدون شهوت مى كند.

ان قلت: اين چه ملازمه اى است كه به مردان مى گوييد ستر واجب نيست و به زنان مى گوييد نگاه كردن حرام است و حال آنكه مى توانستيد به جهت عسر و حرج به مردان بگوئيد كه ستر واجب نيست و به زنها هم به مقتضاى «يغضضن من ابصارهنّ» بگوئيد كه چشم خود را بپوشند.

قلنا: اگر مى گوئيد ملازمه عقلى نيست اين درست است ولى ما معتقديم كه ملازمه عرفيّه هست كما اينكه خود آقايان با آيه ﴿الاّ ما ظهر منها﴾ استدلال كردند بر جواز نظر به وجه و كفّين در حالى كه ﴿الاّ ما ظهر منها﴾ دستور حجاب زن را مى دهد و در مورد نگاه نيست ولى ملازمه عرفى هست اينجا هم همين است.

سئوال: آيا با پيراهن هاى آستين كوتاه مردان مى توانند در كوچه و بازار ظاهر شوند؟ آيا پيراهنهاى آستين كوتاه در دانشگاه حرام است كه دختران و پسران در آنجا با هم هستند؟

جواب: دليلى بر حرمت نداريم مگر در جائى كه پيراهن آستين كوتاه منشأ مفاسد خاصى شود كه در آنجا مى گوئيم حرام است.

جمع بندى: در باب نظر زن به مرد استثنا منحصر به وجه و كفّين نيست بلكه غير وجه و كفّين را هم مى شود استثنا كرد در صورتى كه مفسده خاصى نباشد.

در مورد سينه زنانى كه با تن برهنه در ملأ عام ظاهر مى شوند و چشم زنان به آنها مى افتد برخى مى گويند كه زنها نبايد نگاه كنند زيرا دليلى بر حجاب مردها ما عدا العورة نداريم.

قلنا: در اينجا مسئله اعانت بر اثم جارى است و ادلّه اعانت شامل است و لو عدّه اى مى گويند شامل نيست، حتّى مى گويند كه انگور را براى ساخت شراب بفروشد اشكال ندارد و اعانت نيست، ولى ما اينها را اعانت مى دانيم و تمام عرفها اين را كمك براى ساخت شراب مى دانند. در اينجا هم نگاه زنان به بدن عريان مردان قطعاً حرام است (حتّى در لباسهاى ورزش اگر در غير عكس باشد جايز نيست و اگر نگاه به عين باشد حرام است و پخش زنده با پخش غير زنده فرقى نمى كند و از مصاديق تصوير است) و از مصاديق اعانت است و در غير از موارد خاصّه جايز نيست.

«مسئله مستحدثه»

يكى از مسائل مستحدثه در عصر ما، تصويرهاى تلويزيونى است، نگاه كردن زنان به صحنه هاى ورزش جوانان از تلويزيون كه لباس كامل ندارند مخصوصاً بعضى از ورزشها مثل كشتى كه قسمت عمده بدن برهنه است چه حكمى دارد؟ همچنين نگاه كردن مردان به فيلمهائى كه زنان سر برهنه در آنها هست چگونه است؟ آيا بين پخش مستقيم و غير مستقيم فرق است؟ و آيا فرقى بين تلويزيونهاى مداربسته و غير آن وجود دارد؟

اين مسئله چون در زمان سابق نبوده، روايتى هم در اين زمينه نداريم پس بايد با توجّه به اصول كلّيه به آن پاسخ دهيم.

يكى از نكاتى كه در مسائل مستحدثه نبايد فراموش كرد اين است كه بايد موضوع مسئله دقيقاً تحليل شود، در اينجا هم بايد ببينيم كار تلويزيون چيست؟ در كتابهائى كه در اين باره وجود دارد اجمالاً گفته شده است كه دوربين هائى كه عكس بردارى مى كنند، تصاوير را تبديل به امواج كرده و اين امواج روى آنتن مى رود و به تلويزيون منتقل شده و در آنجا تبديل به نقاط سياه و سفيد يا رنگى مى شود و اين نقطه ها در كنار هم تصوير كلّى را ايجاد مى كند. مطابق اين بيان هميشه آنچه كه در تلويزيون ديده مى شود عكس است نه واقع خارجى، حتّى مثل آينه هم نيست كه تصوير در آن نمايان مى شود، پس نه نگاه مستقيم است و نه نگاه در آينه بلكه يك نوع عكس بردارى متحرّك است. در پخش مستقيم هم همين گونه است، پس صحنه خارجى را نمى بينيم، بلكه عكس تبديل شده را مى بينيم و شاهدش اين است كه اين عكسها را تغيير داده و مونتاژ مى كنند بنابراين ماهيت تلويزيون همان ماهيت عكس است.

حال كه موضوع ثابت شد بحث در اين است كه آيا نگاه كردن به عكسهاى ثابت و متحرّك جايز است يا نه؟ آيا ﴿قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم﴾ و ﴿قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ﴾ اين موارد را شامل مى شود؟

ممكن است گفته شود اين ادلّه براى نگاه مستقيم است، حتّى نگاه در آينه و يا نگاه به عكس در آب صاف را هم با الغاء خصوصيّت درست مى كنيم امّا ما نحن فيه را نمى توان با الغاء خصوصيّت مشمول آيه و روايات دانست و شمول آنها در اين مورد مشكوك است، نتيجه اين مى شود كه ادلّه شامل اينجا نيست. اگر بتوانيم الغاء خصوصيّت قطعيّه عرفيّه كنيم خوب است يعنى يقين كنيم كه همان ملاك حرمتِ نگاه مستقيم در نگاه به اين فيلمها هم هست ولى اگر يقين حاصل نشد مى گوييم نگاه كردن حلال است ولى يك استثناء مهمّ به آن مى زنيم و مى گوئيم هر كجا باعث مفسده شود و يا باعث خوف فتنه و تلذّذ باشد حرام است ولذا عكسهاى مستهجن را حرام مى دانيم. بعضى ها مى گويند كه ما فيلمهاى مستهجن را مى بينيم و نظر حرامى نداريم، ولى بايد گفت خوف الفتنه دارد و آنهائى كه از آن فيلمها در مورد همسر خودشان استفاده مى كنند نه در حرام، اينها هم وسوسه شيطان است. زن ومردى كه به آن صحنه ها نگاه مى كنند چشمشان، چشم ديگرى مى شود، اين زن چشمش دنبال غير شوهر و آن مرد هم چشمش دنبال غير زنش مى رود، و مفاسد عجيبى دارد و كسانى كه به اين چيزها معتاد شوند كم كم مردانگى خود را از دست داده و دچار ناراحتى هائى مى شوند.


[2] وسائل، ج2، ح9، باب10 از ابواب احتضار.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo