< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / فصل فى القسم و النشوز و الشقاق /

حديث اخلاقى: شرايط آمر به معروف و ناهى از منكر

قال الصادق(عليه السلام): إنّما يأمر بالمعروف و ينهى عن المنكر من كانت فيه ثلاث خصال: عالم بما يأمر عالم بما ينهى عادل فيما يأمر عادل فيما ينهى رفيق بما يأمر رفيق بما ينهى.[1]

ترجمه حديث:

كسى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كند بايد داراى اين سه صفت باشد: آنچه را كه به آن امر مى كند و يا از آن نهى مى كند بداند در امر به معروف و نهى از منكر عادل باشد در امر به معروف و نهى از منكر مدارا كند.

شرح حديث:

مطابق اين روايت كسى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كند بايد داراى داراى سه ويژگى باشد:

1ـ عالم به معروف و منكر:

كسى كه مى خواهد امر به معروف و نهى از منكر كند بايد معروف و منكر را بشناسد. بسيارند كسانى كه فكر مى كنند امر به معروف مى كنند در حالى كه امر به منكر مى كنند، چون مسئله را نمى دانند و يا گمان مى كنند كه نهى از منكر مى كنند در حالى نهى از معروف مى كنند.

آيا علم به معروف و منكر شرط تكليف است يا شرط واجب؟ به عنوان مثال استطاعت شرط وجوب حجّ است ولى وضو شرط نماز واجب است تا استطاعت نيايد وجوب حج نمى آيد، ولى نماز واجب است و وضو شرط آن است نه شرط وجوب، به عبارت ديگر آيا اين علم مانند استطاعت شرط وجوب است يا مثل وضو شرط واجب است؟ بعيد نيست كه از قبيل شرط واجب باشد چون امر به معروف و نهى از منكر واجب است و مقدّمه آن (علم به معروف و منكر) هم واجب است اگر چه اكثراً آن را از قبيل شرط وجوب مى دانند. اگر در محيط اطراف ما منكرات زيادى انجام شود نمى توانيم بگوييم چون من نمى دانم امر به معروف و نهى از منكر از من ساقط است.

2ـ عدالت:

در چيزى كه امر و نهى مى كند عدالت داشته باشد، يعنى بين افراد فرق نگذارد به طورى كه اگر يك شخص بيگانه كارى انجام دهد آن را منكر بداند ولى اگر فرزند خودش انجام دهد، منكر نداند. بالاتر از اين بين خود و ديگران عدالت داشته باشد و اگر ديگران را نهى از منكر مى كند، اوّل خود را نهى از منكر كند. اين خصلت هم به عنوان شرط واجب است نه شرط وجوب. بالاتر از اين تعابير، تعبيرى است كه على(عليه السلام)فرمود:

إنّى والله لا أحثّكم على طاعة الله إلاّ و اسبقكم اليها و لا أنهاكم من معصية الله إلاّ أنتهي قبلكم عنها;[2] اگر من شما را به چيزى امر مى كنم قبل از شما خودم انجام مى دهمو اگر از چيزى نهى مى كنم اوّل خود آن را ترك مى كنم.

3ـ مدارا:

«رفيق» از ماده رفق به معنى مدارا است. بسيارند كسانى كه در امر به معروف و نهى از منكر با خشونت ،بى ادبى، اهانت، تهمت و... اين كار را انجام مى دهند، و افراد را به لجبازى وادار مى كنند، در حالى كه اگر با ادب و برخورد نيكو و بدون تحقير و توهين باشد همه آن را مى پذيرند.

در امر به معروف و نهى از منكر بايد اين سه اصل را مطابق كلام امام صادق(عليه السلام) مدّ نظر قرار دهيم. متأسّفانه در زمان ما اين دو فرضيه كمرنگ شده كه عواملى دارد و مهمترين عامل آن نفوذ فرهنگ مادّى غرب است، چرا كه آنها معتقدند اگر مزاحم ديگرى نباشى هر كارى انجام دهى، آزاد هستى، مثل آزادى جنسى، فحشا، قمار، شرب مسكر و... به طورى كه بعضى از دولتهاى غربى يكى از منابع مهمّ درآمدشان، مالياتى است كه از مراكز فحشا مى گيرند.

ما نبايد در فرهنگ غرب ذوب شويم چرا كه علاوه بر زندگى مادّى به زندگى معنوى معتقد هستيم و چيزهايى است كه اگر چه در زندگى مادّى بطور مستقيم تأثير ندارد ولى در زندگى معنوى مؤثّر است. در اسلام «به شما چه مربوط» نداريم. كسانى كه در يك جامعه زندگى مى كنند، مانند افرادى هستند كه سوار يك كشتى شده اند و كسى نمى تواند جاى خودش را سوراخ كند، چون سرنوشت همه آنها به هم گره خورده است. عجيب است آنها به زندگى اجتماعى قائلند ولى مسئوليّتها را فردى مى دانند، در حالى كه اين تناقض است (زندگى اجتماعى و مسئوليّت فردى) اگر به زندگى اجتماعى قائلند بايد به مسئوليتهاى اجتماعى هم قائل باشند. اسلام با آن بينش عميق و وسيع مى گويد در جامعه همه مسئولند.

مراحل امر به معروف و نهى از منكر:

امر به معروف و نهى از منكر داراى دو مرحله است:

مرحله اوّل: برخورد قلبى و زبانى

گفتن و نصيحت كردن به عهده همه است البتّه فقط ناراحتى از دل كافى نيست بلكه بيزارى قلبى را بايد در عمل نشان داد.

مرحله دوّم: برخورد عملى (يدى) كه وظيفه دولت است. در جامعه اسلامى بايد امر به معروف و نهى از منكر زنده و پر رنگ شود; زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر كم رنگ شود گناه و فساد پر رنگ مى شود. يكى از اصول قانون اساسى اصل امر به معروف و نهى از منكر است كه مسكوت مانده و اميدواريم مجلس هفتم براى اين امر فكرى كند. بعضى فكر مى كنند كه امر به معروف و نهى از منكر درگيرى ايجاد مى كند ولى اگر با برخورد صحيح و مؤدّبانه باشد درگيرى ندارد. اگر امر به معروف و نهى از منكر ترك شود جوانان آلوده مى شوند و جوانان آلوده نمى توانند از مملكت و اسلام دفاع كنند و دشمن هم همين را مى خواهد، همان گونه كه در اندلس كردند. صدا و سيما هم بايد آموزش دهد تا اين فرهنگ فاسد را كه فكر مى كنند امر به معروف و نهى از منكر مخالف آزاديهاست، از بين برود.

* * *

بحث در حقوق زن بر مرد و حقوق مرد بر زن بود و بيان شد كه در كتب فقهى كمتر سراغ اين بحثها رفته اند چون خيلى محلّ ابتلا نبوده چرا كه زندگى ها ساده تر بوده و مردم با هم جوشش بيشترى داشتند و رسانه هاى فاسد هم نبوده است، ولى اين روزها زياد به اين بحثها نياز است چون نيمى ازجامعه ما زنها هستند و اگر ما درست حقوق آنها را تبيين نكنيم ديگران آنها را مى ربايند، پس بايد كارى كنيم زنها در اسلامِ خودشان محكم بمانند و فريب سمپاشى هاى ديگران را نخورند كه مى گويند اسلام دين مردانه است.

براى نشان دادن حقوق زن در اسلام ما به عنوان مقدّمه سراغ آيات قرآن رفتيم و گفتيم كه بهترين دليل بر اين كه اسلام به حقوق زن احترام مى گذارد آيات قرآن است. دو نمونه از آيات بيان شد اكنون دو نمونه ديگر را نيز بر مى شمريم.

﴿إنّ المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنانت و القانتين و القانتات (قتوت به معنى عبادت)و الصادقين و الصادقات و الصابرين والصابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدّقين و المتصدّقات و الصائمين و الصائمات و الحافظين فروجهم و الحافظات و الذاكرين الله كثيراً و الذاكرت اعدّالله لهم مغفرة و أجراً عظيماً﴾.[3]

از جمله آياتى كه در آن زنان و مردان در مقامات معنوى الهى دوش به دوش هم قرار داده شده اند، آيه فوق است كه ده صفت را ذكر كرده و مى فرمايد زن و مرد هر دو در اين صفات در پيشگاه خدا برابرند.

همه اينها مربوط به احترام به موقعيّت انسانى زن است، پس اسلام موقعيّت زن و مرد را در نزد خدا يكسان مى داند، اگر چه ممكن است از نظر توانايى ها، تفاوتهايى بين زن و مرد باشد ولى از نظر اسلام حقوق زن و مرد از همين موقعيّت انسانى نشأت مى گيرد.

﴿و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة إنّ فى ذلك لآيات لقوم يتفكرون﴾.[4]

از بهترين شواهد در مورد احترام به حقوق زن تعبير به زوجيّت در مرد زن و مرد است كه به معنى همسر و همتراز است، يعنى زوج و زوجه همتراز هستند چون زوج يعنى چيزى در كنار چيزى به عنوان عِدل آن باشد.

در آيه نكاتى قابل توجّه است:

اوّلا:تعبير «أزواجا» به معنى همسانى است،

ثانياً:«من أنفسكم» يعنى از خود شما و از جنس شما يعنى زن از جنس مرد است،

ثالثاً: زن و مرد در كنار يكديگر آرامش آفرينند و اگر با هم نباشند آرامش نيست،

رابعاً:بين زوج و زوجه رياست و حاكميّت نيست بلكه مودّت و رحمت است. در تفسير نمونه سه تفاوت بين مودّت و رحمت آمده كه يك تفاوت مهم آن اين است كه مودّت بين اثنينى است ولى رحمت ممكن است يك طرفه باشد پس به اين معنى است كه هميشه نبايد منتظر باشيد كه محبّت طرفينى باشد، بلكه اگر يك طرفه هم باشد اشكالى ندارد، يعنى اگر يكى از طرفين نامهربانى مى كند طرف مقابل مهربانى كند، خامساً; در آخر آيه مى فرمايد اينها نشانه عظمت خداست.

اگر اين آيه را بشكافيم معلوم مى شود كه زن برده و آلت دست نيست.

تا اينجا بعضى از آيات را در زمينه حقوق زن مطرح كرديم كه بايد روايات را هم در كنار اين آيات بررسى كنيم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo