< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 5 /

ماه شعبان ماه آمادگى، توبه و خودسازى براى حضور در ضيافتخانه خداوند در ماه مبارك رمضان است كه هم بايد خود آماده شويم و هم مردمى را كه مسئوليّت آنها بر دوش ماست، آماده كنيم تا حدّاكثر بهره گيرى از ماه رمضان را داشته باشند.

«حديث اخلاقى: فضيلت عالم »

متن حديث:

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): يجئ الرجل يوم القيامة و له من الحسنات كالسحاب الركام أو كالجبال الرواسى فيقول: ياربّ أنّى لى هذا و لم أعملها؟ فيقول: هذا علمك الذى علّمته للنّاس يعمل به من بعدك[1] .

ترجمه حديث:

روز قيامت كسى را به محشر مى آوردند در حالى كه اعمال نيكى مانند ابرهاى متراكم و كوههاى سر به فلك كشيده را براى فرد مى بيند پس مى پرسد خداوندا اين اعمال براى من نيست و من هرگز اين كارها را نكرده ام، در پاسخ او مى گويند اينها علومى هستند كه به مردم آموختى و بعد از حيات تو به آن عمل كرده اند (و خداوند تو را در اعمال صالح آنها شريك كرده و اين اعمال پسنديده زاييده آن علم است).

شرح حديث:

يكى از اصول كه در فرهنگ اسلامى اين است كه اگر كسى كار خيرى را بنيانگذارى كند در اجر آن شريك است «من سنّ سنّة حسنة ...»، «الدال على الخير كفاعل الخير» بنابراين عمل مستند به هر دو است هم مباشر و هم مسبّب و از اينجا روشن مى شود كه خداوند نعمت بزرگى به ما داده كه با استفاده از آن مى توانيم نامه اعمال خود را پر از خيرات كنيم كه اگر از آن استفاده نكنيم مغبون مى شويم.

ماه مبارك رمضان فرصت خوبى است كه علوم اهل بيت(عليهم السلام) در مناطق مختلف به خصوص در مناطق محروم تبليغ و منتشر شود.

در اين روايت اعمال كسانى كه اين وظيفه را بر عهده دارند به دو چيز تشبيه شده است:

1ـ سحاب ركام

2 ـ جبال رواسى

ابرها در واقع بخارهايى است كه در فضا پراكنده است كه بعد از بلند شدن از سطح درياها متراكم مى شوند; قرآن در اين زمينه مى فرمايد:

﴿ألم تر أنّ الله يزجى (حركت بى صدا)سحاباً ثمّ يؤلّف بينه ثم يجعله ركاماً (متراكم) فترى الودق (دانه هاى باران) يخرج من خلاله﴾.[2]

اين ابر ركام بسيار با بركت است و دانه هاى حيات بخش باران از آن نازل مى شود و زمين مرده را زنده مى كند، عالم و دانشمند هم به همين منزله است كه كلام او دلهاى مرده را زنده مى كند.

همچنين مانند كوههاى سر به آسمان كشيده فوايد فراوانى دارد. يكى ازفوايد كوهها جلوگيرى از طوفانها است، عالم ربّانى هم مثل كوه سر به فلك كشيده، جلوى طوفان فساد و شبهات فرهنگى را مى گيرد. فايده ديگر كوهها اين است كه منبع آب است كه برفها در آن ها ذخيره مى شود و در طول سال آب شده و جارى مى گردد; عالم ربّانى هم همين گونه است كه علم دانش از او جارى است.

روز قيامت هم اعمال آنها مانند كوه است كه اين اعمال بالتسبيب است نه بالمباشره. يكى از فوايد تبليغ جوانان اين است كه آنان بعد از ما هستند و اعمال خير آنها به ما هم مى رسد كه بايد خدا را بر اين نعمت شاكر باشيم.

با توجّه به اين كه در آستانه ماه رمضان قرار داريم، نكاتى لازم به ذكر است:

1 ـ اساس منابر بايد قرآن و احاديث اهل بيت(عليهم السلام) باشد چرا كه در قرآن همه چيز آمده است. اخيراً معمول شده بعضى از خطبا كرامات و خوابهاى بزرگان را نقل مى كنند، در حالى كه بايد سراغ منابع اصلى رفت چرا كه خواب حجّت نيست، بايد زحمت كشيد و مطالعه كرد. باز گو كردن مسائل سياسى خوب است ولى بايد به اندازه و به جا باشد.

خوشبختانه تفاسير مختلف به رشته تحرير در آمده و احاديث به خوبى جمع آورى شده و قابل دسترسى است.

2 ـ بعضى، شبهاتى را در ذهن افراد تحصيل كرده و جوان ايجاد كرده اند كه بايد با آنها آشنا بود و پاسخ داد، به عنوان مثال از جمله شبهات اين است كه اسلام با زن عادلانه برخورد نكرده و سهم ارث زن نصف مرد است; جواب آن روشن است چون تمام نفقات برعهده مرد است و در واقع بهره زنان دو برابر مردان است.

بايد توجّه داشت كه در موقع پاسخ گويى به شبهه نبايد به آن خيلى بال و پر داد كه جايگزين پاسخ شود.

3 ـ سوء استفاده زيادى از الفاظ زيبا مثل كلمه دموكراسى، آزادى تمدن، حقوق بشر، رفع تبعيضات نژادى، رفع تبعيضات زنان شده كه تجربه نشان داده اين ها الفاظى توخالى هستند كه دشمنان با استفاده از آن به مقاصد خود مى رسند. در حكومت اسلامى بايد اين الفاظ به خوبى تشريح شود تا موضع اسلام در اين امور روشن گردد.

از جمله الفاظى كه از آن سوء استفاده فراوانى مى شود، واژه حقوق بشر است. آيا اين حقوق بشر است كه صهيونيستها با فلسطينيها چنين برخورد كنند و آتش از زمين و آسمان بر سر زنان و كودكان ببارند و بعضى از كشورها هم از آنان دفاع كرده و مذاكرات دوستانه دارند و وقتى از علّت آن سؤال مى شود مى گويند حق با شماست ولى منافع ما با آنها گره خورده است!! واى بر وابستگى، واى به حال ملّتى كه فقير و وابسته باشد.

4 ـ به جوانان خيلى اهميّت دهيم، چرا كه مايه نجات هر كشورى هستند و بايد به آنان توجّه كرد و با منطق و استدلال با آنها برخورد نمود.

5 ـ از امورى كه در تبليغ بسيار حائز اهميّت است خلوص نيّت در كار است چرا كه هر چه براى خداست رشد مى يابد «ما كان لله ينمو»سعى كنيد در تبليغ، نيّت ها خالص و براى خدا باشد.

6 ـ نابسامانيهايى در عزادارى ها و مجالس دعا و جشنهاى معصومين(عليهم السلام) پيدا شده كه بايد اصلاح شود، اين حركات مناسب اين مجالس نيست. در يك دعاى كميل يك ربع دعا و يك ساعت عزادارى است، نبايد به گونه اى عمل شود كه صورت دعا محو شود. در حسينيّه ها و مساجد كف نزنند و مدّاحها به آهنگهاى لهو و لعب نخوانند. گاهى هم از اين طرف افراط مى شود و به همه مدّاحها حمله مى شود، در حالى كه بعضى خيلى مخلصند و بعضى ديگر هم با تذكّر اصلاح مى شوند.

7 ـ محبّت و احترام به كوچك و بزرگ بسيار مؤثّر و برخورد خوب و مناسب در هر كارى باعث زينت آن كار است:

«ما وضع الرفق على شىء إلاّ زانه[3] ، برخورد خوب هر چيزى را زينت مى بخشد».

بعضى با برخورد خوب، آراى زيادى را به دست مى آورند. برخورد خوب براى يك فرد روحانى شرط اوّل است، حتّى در مقابل خشونتها.

8 ـ در مجالس به حضرت بقيّة الله (عج) توجّه داشته باشيم و براى تعجيل فرج آن حضرت دعا كنيم.

* * *

بحث در مسئله پنجم از مسائل نفقات در اين بود كه در عذرهايى كه براى زوجه پيدا مى شود (عذر شرعى مثل ايّام عادت و عقلى مثل بيمارى) و در نتيجه زوجه تمكين نمى كند، آيا نفقه ساقط مى شود؟ ظاهر كلمات اصحاب اين است كه اين عذرها مانع نمى شود

ادلّه عدم سقوط نققه:

چهار دليل نفقه ساقط نمى شود:

1 ـ دليل مرحوم محقّق در شرايع:

با وجود اين عذرها ممكن است دخول امكان نداشته باشد ولى تمتّعات ديگر هست، بنابراين نفقه نبايد قطع شود (الاستمتاع بما دون الوطى).

قلنا: شما در جايى كه مرأه بگويد من در همه جا تمكين مى كنم، جز در وطى اين را براى نفقه كافى نمى دانيد و مى گوييد تمكين لازم است پس در ما نحن فيه هم تمتّعات ديگر كافى نخواهد بود.

2 ـ دليلى كه مرحوم صاحب جواهر آن را نقل كرده و به آن اشكال مى كند:

اگر در اين ايّام نفقه قطع شود ضرر عظيم بر زن است و لاضرر جلوى آن را مى گيرد بنابراين بايد نفقه بدهد حتّى بايد پول درمان را هم در حال بيمارى بدهد.

إن قلت: آيا لاضرر فقط نفى احكام ضررى مى كند يا اثبات حكم هم مى كند؟ بعضى معتقدند كه فقط احكام ضررى را بر مى دارد ولى ما در اينجا نياز به اثبات حكم داريم كه ضرر را برچيند.

قلنا: در باب لاضرر در قواعد الفقهيه نوشته ايم كه لاضرر هم اثبات مى كند و هم نفى و من العجب، حديث اساسى لاضرر حديث «سمرة بن جندب» است كه در آن اثبات حكم شده چون پيامبر(صلى الله عليه وآله)بر او اذن گرفتن را واجب كرد تا ضرر ازصاحب باغ برداشته شود پس حديث سمرة اثبات حكم كرده است، در مانحن فيه هم اثبات حكم مى كند.

3 ـ سيره مستمّره متشرّعه:

تا به حال شنيده نشده است كه مرد متديّنى نفقه زوجه را به جهت بيمارى و ايّام عادت قطع كند و اگر كسى قطع كند عرف آن را قبيح مى شمرد.

4 ـ از قبيل شرط مبنى عليه العقد:

اين دليل از بعضى جهات عمده است به اين بيان كه زوج وقتى ازدواج مى كند همه اين شرايط را مى دانسته و با همه اين شرايط حاضر شده كه ازدواج كند و نفقه دهد و اينها در واقع از قبيل شرايط مبنىّ عليه العقد است.

جمع بندى: از اين چهار دليل، دليل اوّل اشكال داشت و سه دليل ديگر خوب بود و ثابت مى كرد كه نفقه لازم است.


[3] بحار الانوار، ج72، ص55.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo