< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 6 /

«حديث اخلاقى: انتخاب دوست»

در روايات اسلامى در مورد انتخاب دوست درس هاى زيادى وجود دارد كه اگر به آن عمل شود بسيارى از مشكلات جامعه به خصوص مشكلات جوانان حل خواهد شد.

متن حديث:

قال الصادق(عليه السلام): لاينبغى للمرأ المسلم أن يؤاخى الفاجر فإنّه يزّين له فعله و يحبّ أن يكون مثله و لا يعينه على أمر دنياه و لا أمر معاده و مدخله إليه و مخرجه من عنده شين عليه.[1]

ترجمه حديث:

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: سزاوار نيست انسان با ايمان با فاسق رفاقت كند، چرا كه كارهاى بد انسان را زينت مى كند (و يا كارهاى بد خود را خوب جلوه مى دهد) و دوست دارد كه انسان مثل او باشد و انسان را در مسائل دنيوى و اخروى يارى نمى كند و آمد و رفت او نزد انسان عيب به حساب مى آيد.

شرح حديث:

مسئله دوستى از مسائل لابدّ منه است وبه دو دليل انسان بايد در زندگى براى خود دوستانى انتخاب كند:

1 ـ انسان داراى روح اجتماعى است و افراد منزوى به انحراف كشيده مى شوند.

2 ـ مشكلات زندگى زياد است و انسان يك تنه در مقابل مشكلات نمى تواند بايستد و نياز به دوستانى دارد كه يكديگر را كمك كنند.

بنابراين هم جنبه روانى و روحى در زندگى شخصى و هم جنبه زندگى اجتماعى دارد ولى به همان اندازه كه دوستان خوب، مايه بركت اند دوستان بد آفت هستند.

در احاديث اسلامى شرايط زيادى براى دوست ذكر شده، از جمله اين كه: دوستان داراى ظاهر و باطن يكسان انتخاب كنيد. دوستانى را انتخاب كنيد كه عيب شما را بگويند، ترسو نباشند، شما را در مشكلات تنها نگذارند، ظاهر و باطنشان يكى باشد و شرايط بسيار ديگرى كه روايات ذكر شده است.

در اين حديث به يكى از صفات دوست اشاره شده و آن اين كه دوست آلوده به گناه نباشد اگر چه ظاهراً انسان خوش اخلاق و خوش برخوردى باشد. چنين دوستى چهار مشكل ايجاد مى كند.

1 ـ عمل بد خود را در نظر تو خوب جلوه مى دهد، مثلا رشوه مى گيرد و آن را توجيه مى كند و فلسفه هاى دروغين مى آورد تا عملش را خوب جلوه دهد.

2 ـ تلاش مى كند تا تو را همرنگ خود كند.

3 ـ نه در امر دنيا و نه در امر آخرت معاون خوبى نيست; در امر آخرت به درد نمى خورد، چون خود مشكل دارد و گناهكار است و در امر دنيا هم به درد نمى خورد، چون معمولا وفادار نيستند و فقط در خوشى ها با انسان هستند.

4 ـ باعث بدنامى مى شود يعنى وقتى مردم ببينند چنين فردى با انسان رفت و آمد دارد براى او بدنامى است.

اين مسئله براى همه مهمّ ولى براى جوانان مهمتر است، چون سرنوشت آنان با دوستان رقم مى خورد و غالب انسانهاى آلوده به وسيله دوستان بد گرفتار شده اند. انسان در زندگى نبايد وسواس داشته باشد، ولى در انتخاب دوست وسواس لازم است چرا كه بسيارى از شياطين براى رسيدن به اهدافشان به لباس دوست در مى آيند و وقتى به هدف خود رسيدند، ماهيّت خود را نشان مى دهند.

گاهى باكسى هم سفر مى شويم و يا خريد و فروش مى كنيم در اين موارد حمل بر صحّت مى كنيم ولى وقتى دوستى است كه مى خواهيم زندگى خود را با آنها گره بزنيم، بايد وسواس به خرج دهيم.

بايد جوانان را نصيحت كرد، بسيارند كسانى كه در باغ سبز نشان مى دهند و در ظاهر براى انسان مى ميرند ولى در باطن چيزى جز اهداف خود را دنبال نمى كنند، پس همه بايد مواظب دوستان خود باشند.

يك راه براى شناخت انسانها دوستان آنها است:

إذا خفى أمر الرجل فلم تعرفوه فانظروا إلى خلطائه و فإنّ المرأ على دين خليله و جليسه.

يكى از ياران على(عليه السلام) گويا در مقابل معاويه مى گويد: من ديدم اطرافيان على(عليه السلام) صحابه معروف پيامبر و اهل نماز شب و عبادت و اطرافيان تو همه باقيماندهاى جاهليّت هستند و از اينجا تو را شناختم.

اميدواريم كه اين احاديث براى ما و افرادى كه تحت تعليم ما هستند، مفيد و سودمند واقع شود.

* * *

بحث در مسئله ششم از مسائل نفقات به نفقه در عدّه منقطعه در صورتى كه زن حامل است رسيد.

صورت هفتم: نفقه عدّه متعه حائل:

در متعه در زمان زوجيت نفقه نيست، پس به طريق اولى در زمان عدّه نفقه ندارد.

صورت هشتم: نفقه عدّه متعه حامل:

عقد متعه داراى عدّه است حال وقتى در زمان عدّه زن حامله باشد (زمان عدّه تا زمان وضع حمل است) آيا مانند مطلّقات بائنات عدّه نفقه دارد.

اين مسئله را غالباً متعرّض نشده اند، ولى مرحوم امام در تحرير الوسيله متعرّض آن شده و مى فرمايد:

ولا تلحق بها (ذات العدّه طلاق بائن) المنقطعة الحامل الموهوبة أو المنقضية مدّتها.

مرحوم آقاى سبزوارى نه تنها متعرّض اين مسئله شده، ادّعاى اجماع هم كرده است. ايشان بعد از نقل عبارتى شبيه عبارت امام، مى فرمايد:

للأصل (اصل برائت از نفقه است) بعد اختصاص الدليل بخصوص الدائمة مضافاً إلى الإجماع.[2]

مسئله اى را كه غالباً متعرّض آن نشده اند ادّعاى اجماع مى كند. تصوّر ما اين است كه چون اجماعى است كه زوجه منقطعه در حال زوجيّت نفقه ندارد، چه حامل باشد و چه حائل از اينجا ايشان استفاده كرده اند كه به طريق اولى بعد از جدايى هم نفقه ندارد و اگر غير از اين باشد ادّعاى اجماع بعيد و عجيب است.

مرحوم شهيد ثانى[3] كلامى دارد كه اسمى از نكاح منقطع نياورده ولى دلايل، اطلاقات و عمومات كلام ايشان شامل ما نحن فيه مى شود:

و ألحق بعضهم الباينة بغير الطلاق إذا كانت حاملا بالمطّلقة (شامل منقطعه مى شود چرا كه منقطعه بائنه و به غير طلاق است پس هم متوّفى عنها زوجها و هم منقطعه را شامل است) نظراً إلى دعواى أنّ وجوب النفقة على المطلّقة الحامل لأجل الحمل (فرقى نمى كند كه كداميك از اقسام باشد) من حيث كونه ولداً للمنفق (در منقطعه هم، ولد براى زوج است پس بايد خرجش را بدهد ولى اين دليل را شهيد ثانى نمى پسندد و آن را قياس مى داند) لا لأجلها (مادر) و هذه العلّة موجودة فى الحامل منه غير المطلّقة وبذلك أفتى الشيخ فى المبسوط حتّى فى الحامل من نكاح فاسد (ولد از نكاح فاسد ولد شبهه است و بايد زوج نفقه بدهد، وقتى در نكاح فاسد نفقه داشت در منقطع هم بايد بگوييد نفقه دارد) كنكاح الشغار (نكاح شقار باطل است به اين صورت كه خواهرش را به تزويج ديگرى در مى آورد تا او هم در مقابل خواهرش را به تزويج اين شخص در آورد) محتجّاً (دليل دوّم) بعموم الأخبار.

در ادامه شهيد ثانى مى فرمايد ما عموم اخبار نداريم و فقط يك خبر داريم كه اسم متوّفى عنها زوجها در آن نيست كه عام است و شامل همه موارد مى شود.

* ... عن محمد بن قيس، عن أبى جعفر(عليه السلام): الحامل أجلها أن تضع حملها و عليه نفقتها بالمعروف حتّى تضع حملها.[4]

اين روايت منقطعه را شامل است چون تعبير مطّلقه و عقد دائم ندارد به خصوص كه شمولش نسبت به متوفّى عنها زوجها خيلى بعيد است، چون تعبير «عليه» دارد كه در مورد ميّت استفاده نمى شود بلكه «على ماله» مى گويند.

نتيجه: ما دو دليل از لابلاى كلام شهيد براى شمول عقد منقطع پيدا كرديم كه يكى قياس مستنبط العلّة و ديگرى روايت بود، البتّه مى توان گفت قياس مستنبط العّلة نيست بلكه منصوص العلّة است به اين بيان كه اگر ما مفهوم وصف را حجّت بدانيم، از آيه 6 سوره طلاق اين مطلب استخراج مى شود چون آيه مى گويد: ﴿إن كنّ أولات حمل ...﴾

اولات حمل وصف و مشعر به عليّت است و اگر قائل به حجيّت مفهوم وصف باشيم، مفهوم موافق آن به اين معنى است كه اگر اولات حمل باشد، لأجل حملها انفقوا عليهن پس از خود آيه استفاده عموم علّت مى شود و روايت هم اطلاق دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo