< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 9 و مسئله 10 / هل تملك الزوجة النفقة؟

«حديث اخلاقى: بهترين فضايل اخلاقى»

يازدهم ذى قعده مطابق مشهور مصادف است با ميلاد مبارك امام رضا(عليه السلام); به همين مناسبت حديثى از آن بزرگوار نقل مى كنيم:

متن حديث:

قال الرضا(عليه السلام): أجلّ الخلايق و أكرمها اصطناع المعروف و اغاثة الملهوف و تحقيق أمل الآمل و تصديق مخيّلة الراجى و الاستكثار من الأصدقاء.[1]

ترجمه حديث:

امام رضا(عليه السلام) مى فرمايد: بهترين و گرامى ترين فضايل اخلاقى پنج چيز است: انجام كار خوب، كمك به گرفتاران، برآوردن آرزوى آرزومندان، برآوردن آنچه در مخيّله اميدواران مى گذرد و دوستان فراوان.

شرح حديث:

امام در اين بيان كوتاه بهترين فضايل اخلاقى را اين پنج مورد مى داند. خلايق گاهى جمع خلق و گاهى جمع خليقة است. در اينجا خلايق مع خليفه و به معنى صفات است آن پنج صفت عبارتنداز:

1 ـ اصطناع المعروف:

معروف معنى وسيعى دارد و هر كار خوب اجتماعى، سياسى، فرهنگى، مادّى و معنوى و ... در واژه معروف جمع است يعنى كارى كه خدا، پيامبر، معصومين(عليهم السلام) و عقل مى پسندد، معروف است.

2 ـ اغاثة الملهوف:

«ملهوف» به معنى شخص گرفتار و غمگين است. به داد گرفتاران رسيدن و آنها را در حدّ توان كمك كردن هم از فضايل اخلاقى است.

3 ـ تحقيق أمل الآمل:

برآوردن اميد كسى كه اميد و انتظارى دارد نيز از فضايل اخلاقى است.

4 ـ تصديق مخيّلة الراجى:

كسى كه انتظارى دارد ولى بر زبان نمى آورد و خجالت مى كشد. برآوردن انتظار اين افراد نيز از فضايل اخلاقى است.

پس سه مرحله شد: گاهى انسان گرفتار است و تو سراغ او مى روى و گاهى آرزو و خواسته اى دارد كه تو برآورده مى كنى و گاهى خواسته اى در دل دارد و به زبان نمى آورد كه در برآوردن هر سه بايد كوشيد.

اسلام تا اين اندازه بر كمك به ديگران پافشارى مى كند كه حدّ اعلاى مردمى بودن را مى رساند و در هيچ مكتبى چنين برنامه اى نيست.

5 ـ الإستكثار من الأصدقاء:

جلب دوستان فراوان نيز از فضايل اخلاقى است يعنى هر چه مى توانى براى خود دوست خوب جلب كن كه اين هم نشانه مردمى بودن است و با خوشرويى و جوشيدن با مردم حاصل مى شود. دوست خوب، وقتى زنده هستى تو را كمك كرده و وقتى از دنيا رفتى براى تو طلب مغفرت مى كند.

اين پنج صفت از بهترين صفات است و خير و دنيا و آخرت در اين پنج ويژگى است. در مكتب هاى مادّى عواطف مى ميرد و به يكديگر كمك نمى كنند، پدر و مادر پير را از خانه بيرون مى كنند و فرزند را وقتى بزرگتر مى شود از خانه بيرون مى كنند تا خود به دنبال كسب درآمد برود. نيكوكارى به اين شكل و با اين گستردگى و ريزه كارى فقط در مكتب اسلام است.

در اينجا اشاره اى به برنامه مهمّ امام رضا(عليه السلام) مى كنيم. زمان ايشان زمان بسيار مهمّى بود كه اسلام گسترش يافته و مكاتب و مذاهب مختلف در جامعه پيدا شده بود. كتابهاى متعدّدى به عربى ترجمه شده و افكار اسلام با مكاتب مختلف مخلوط شده و افكار التقاطى به وجود آمده بود. تبليغات ضد اسلامى فراوان و مسلمانهاى خالص كم شدند. امام(عليه السلام) در چنين زمانى براى يك نهضت فكرى و علمى قيام كرد. در آن زمان وسايل ارتباط جمعى نبود يكى از بهترين مكانها براى نشر افكار، دربار خلفا بود كه اگر مسئله اى در آنجا مطرح مى شد، سينه به سينه نقل شده و گسترش مى يافت. يكى از دلايلى كه امام ولايت عهدى مأمون را پذيرفت همين جهت بود به خصوص كه مأمون هم در ظاهر ادّعاى تشيّع مى كرد و هم مردى دانشمند بود و مى خواست با علما باشد و دانشمندان به دربارش راه داشتند، به همين جهت دربار او محلّ بحث مذاهب مختلف بود.

مناظراتى كه امام با ارباب اديان مختلف دارد و پاسخهايى كه به شبهات و كتابهاى آنها مى دهد و حتّى به زبان آنها سخن مى گويد، براى ما و حوزه هاى علميّه آموزنده است. حوزه ها بايد افكار انحرافى و التقاطى را در نظر بگيرند و مطابق وظيفه عمل كنند، نبايد به دور خود حصار بكشند و ندانند در دنيا چه خبر است. زمانى در حوزه آموزش زبان خارجى را منع مى كردند در حالى كه امام رضا(عليه السلام) با زبان مخالفان با آنها صحبت مى فرمود.

برنامه هاى ائمّه براى همه ما الگو است هر يك از ائمّه به شكلى به ما درس داده و الگويى براى ما هستند اينها درسهاى عملى است كه از درسهاى قولى مهمتر است امام رضا(عليه السلام)را عالِم آل محمد(صلى الله عليه وآله)مى نامند ولى به قدرى معرفت ائمّه(عليهم السلام) در آن زمان ضعيف بود كه خادم امام هم وقتى فهميد امام قصد مناظره دارند، براى امام دلسوزى كرده گفت آنها انسانهايى پشت هم اندازند و ممكن است شما حريف آنها نشويد كه اين كارش از ضعف شناخت امام بود.

اميدواريم كه خداوند ما را از شيعيان واقعى و حقيقى مكتب اين بزرگواران قرار دهد.

* * *

مسألة 10: تملك الزوجة على الزوج نفقة كل يوم من الطعام و الإدام و غيرهما ممّا يصرف و لا يبقى عينه فى صبيحته ملكاً متزلزلا مراعى بحصول تمام التمكين منها و إلاّ فبمقداره و تستردّ البقيّة، فلها أن تطالبه بها عنده، فلو منعها مع التمكين و انقضى اليوم استقرّت فى ذمّته و صارت ديناً عليه و كذا يشترط ذلك فى الاستقرار مع انقضاء أيّام، فيستقرّ بمقدار التمكين على ذمّته نفقة تلك المدّة سواء طالبته بها أو سكتت عنها، و سواء قدّرها الحاكم و حكم بها أم لا، و سواء كان موسراً أو معسراً و مع الإعسار ينظر إلى اليسار و ليس لها مطالبة نفقة الأيّام الآتية.

عنوان مسئله:

اين مسئله در مورد نحوه ملكيّت زوجه نسبت به نفقه است و احكام متعدّدى (حدود شش حكم) دارد كه به هم مرتبط است:

1 ـ آيا نفقه ملك زوجه مى شود؟ به عبارت ديگر زوجه مالك نفقه است يا اباحه در تصرف است. امام زوجه را مالك مى داند و بعضى ايراد كرده اند.

2 ـ نفقه هر شبانه روز بايد صبح آن روز تحويل زوجه شود (صبيحة كلّ يوم).

3 ـ ملكيّت نفقه متزلزل و مشروط به تمكين در طول شبانه روز است پس اگر تمكين نكرد مالكيّت از بين مى رود.

4 ـ اگر زوج نفقه ندهد در ذمّه زوج مستقّر مى شود و زوج بدهكار است كه اين لازمه ملكيّت است.

5 ـ اگر زوج معسر باشد، به او مهلت داده مى شود تا زمانى كه بتواند آن را پرداخت كند.

6 ـ زوجه نمى تواند مطالبه نفقه ايّام آتيه كند.

اين احكام شش گانه را مرحوم امام يكجا در اين مسئله آورده است.

ملكيّت نفقه:

آيا زوجه مالك نفقه است يا اباحه در تصرّف است؟ آيا همان گونه كه در مسكن اباحه در تصرّف است در امور ديگر هم اباحه در تصرف است؟ بعضى ادّعاى اجماع بر ملكيّت كرده اند.

 

مرحوم صاحب حدائق مى فرمايد:

لاخلاف بين الأصحاب فى أنّ الزوجة تملك نفقة يومها مع التمكين.[2]

مرحوم آية الله سبزوارى مى فرمايد:

اجماعاً و نصاً.[3]

عدّه ديگرى هم تعبير ملك دارند، مانند شهيد ثانى در مسالك و فاضل اصفهانى در كشف اللثام و مرحوم علاّمه در قواعد كه همه ادعاى مالكيّت كرده اند ولى ادّعاى اجماع ندارند.

مرحوم صاحب جواهر مهارتى به خرج داده و بعد از «تملك» كه در كلام شرايع آمده است تعبير «مطالبة» دارد يعنى زوجه مالك مطالبه است نه اين كه مالك نفقه باشد، چون در مالكيّت نفقه ترديد دارد.

ادلّه:

چه دليلى داريم بر اين كه زن مالك نفقه است؟

آيات نفقه تعبير ﴿لينفق﴾ يا ﴿أنفقوا﴾ و يا تعبير ﴿رزقهنّ و كسوتهنّ﴾ داشت كه دليل بر ملكيّت نيست، چون اضافه دليل بر اختصاص است نه ملكيّت و تنها آيه اى كه بعضى به آن استدلال كرده اند، آيه ﴿و لهنّ مثل الذّى عليهنّ بالمعروف﴾ است، يعنى براى زنان حقوقى است همانند حقوقى كه بايد انجام دهند كه اين «لام» را ملكيّت گرفته اند ولى ما معتقديم كه «لام» معناى اختصاص مى دهد و معناى آيه اين است كه ﴿لهنّ حقوق كما عليهنّ حقوق﴾ و در هيچ جايى از آيه صحبت از نفقه نيست و لام هم ملكيّت نيست، بنابراين هيچ يك از آيات دلالت بر ملكيّت ندارد.

و امّا روايات هم تعبير «عليه كسوتهنّ و اطعامهنّ و ما يقيم ظهرها» داشت كه هيچ كدام ملكيّت را نمى رساند جز روايت شهاب بن عبدربّه كه عبارتى دارد:

و ليقدّر لكلّ انسان منهم قوته فإن شاء أكله و إن شاء وهبه (هبه بدون ملكيّت جايز نيست چون لاهبة إلاّ فى ملك) و إن شاء تصدّق به[4] (صدقه هم هبه با قصد قربت است) كه از اين روايت استفاده مى كنند، نفقه ملك زوجه است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo