< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 15 /

مقدّمه:

روز بيست و پنجم ماه ذى القعده روز دحو الأرض است، به همين جهت حديث اخلاقى ما هم در همين رابطه است. مرحوم صاحب وسائل در كتاب الصيام باب 16 از ابواب صوم مندوب نُه حديث در مورد صوم روز دحوالأرض آورده است. از اين روايات استفاده مى شود كه چهار روز در سال روزهاى با عظمتى است و روزه آن فضيلت دارد:

1 ـ روز دحوالأرض 2 ـ 17 ربيع 3 ـ 27 رجب عيد مبعث 4 ـ عيد غدير

متن حديث:

قال الرضا(عليه السلام): صوموا فإنّى صائم، قلنا: جعلنا فداك أىّ يوم هو؟ قال: يومٌ نشرت فيه الرحمة و دحيت فيه الأرض و نصبت فيه الكعبة و هبط فيه آدم(عليه السلام).[1]

ترجمه حديث:

امام رضا(عليه السلام) به ياران خود فرمود: روزه بگيريد كه من هم روزه ام; اصحاب حضرت پرسيدند امروز چه روزى است؟ حضرت فرمود: اين روز، روز آغاز رحمت الهى و روز دحوالأرض و روز بنيانگذارى كعبه و هبوط آدم است.

شرح حديث:

«دحو» در لغت به معنى گسترش دادن و توسعه دادن است. گستردن زمين يعنى چه؟ ما در تفسير نمونه در ذيل آيه ﴿و الأرض بعد ذلك دحيها * أخرج منها ماءها و مرعيها﴾[2] به اين مسئله اشاره كرده ايم. علم و دانش امروز مى گويد وقتى زمين از خورشيد جدا شد، كوره اى سوزان و مملوّ از آتش بود و با گذشت زمان سرد شد و بخارهاى عظيمى تمام زمين را احاطه كرد و مدّتها گذشت و زمين سردتر شد و بخارها به صورت بارانهاى سيلابى از آسمان باريد و سيلابها پس از برخورد با زمينِ گرم، بخار شده به آسمان برمى گشت و در هر بار زمين مقدارى خنك مى شد. مدّتها گذشت و پس از خنك شدن زمين بارانهاى جارى شده بر زمين ديگر بخار نشدند و آب تمام سطح زمين را فرا گرفت و به تدريج به خلل و فُرج زمين فرو رفته و در قسمتهاى پست زمين جمع شد و خشكى ها كم كم نمايان گرديد.

دحو الارض به معنى پيدا شدن اوّلين نقطه روى زمين است كه مطابق روايات اوّلين نقطه اى كه از زير آب خارج شد خانه كعبه بود. اين روز روزى عظيم و اوّلين رحمت خدا براى انسانهاى روى زمين است، چرا كه خداوند مكانى براى آنها فراهم كرد. با پيدايش خشكى ها چشمه ها و كشتزارها پيدا شدند كه اين دوّمين رحمت خدا بر بندگان است. بيرون آمدن آدم از بهشت هم در اين روز بود اگر چه خروج آدم از بهشت از يك سو يك درجه تنزّل بود ولى از سوى ديگر يك درجه تكامل بود، چون وقتى به زمين آمد سير تكاملى خود را به سوى خدا و كمال شروع كرد كه اين هم رحمتى از رحمتهاى الهى بود.

بناى خانه كعبه هم كه اوّلين بار در زمان آدم ساخته شد در اين روز بود. بنابراين در اين روز رحمتهاى متعدّد الهى شامل حال بشر شده و انسان به شكرانه اين نعمتها روزه مى گيرد و پاداش شاكرين را پيدا مى كند و از اين جا روشن مى شود كه چرا اين روز، روز رحمت است و چرا تا اين اندازه اهمّيّت دارد.

خداوند رحمان و رحيم است و پيوسته رحمتش شامل حال انسانهاست و اگر شكر كنيم خدا رحمتش را افزايش مى دهد و افرادى كه عملا ناسپاسند عدم لياقت خود را ثابت كرده اند و خدا نعمتهايش را از آنها مى گيرد.

ذكر نكته اى در اينجا لازم است و آن اين كه دنياى غرب يك امتياز تاريخى به صهيونيستها داده است كه در تاريخ نمونه ندارد. آنها معتقدند آلمان نازى و هيتلر شش ميليون از يهوديها را نابود كرد و كسى حق ندارد اين مسئله را انكار كند كه اين به معنى سانسور تاريخ است. آيا در هيچ زمانى يك مسئله تاريخى اين گونه سانسور شده است، به طورى كه اگر كسى منكر آن شود زندانى شود؟!

اين مسئله نشان مى دهد كه غربى ها چقدر در مقابل صهيونيست ها حالت ذلّت به خود گرفته اند. شكّى نيست كه هيتلر جنايت كرده و با يهوديها بدرفتارى كرده است ولى چه مانعى دارد كه در مورد آن صحبت شود؟!

امروزه فلسطينيها به دست صهيونيستها قتل عام مى شوند ولى به آن اهميّت داده نمى شود.

آنها قائل به آزادى قلمند ولى اگر يك نويسنده مطلبى در اين مورد بنويسد آن را زندانى مى كنند! ذكر اين امور براى شناخت فرهنگ غرب لازم است و متفكّران جهان سوّم و جهان اسلام حتّى متفكّران غربى هم نبايد تسليم اين جريانات شوند و بايد همايشى ترتيب دهند و در مورد اين حادثه، بحث تاريخى بدون تعصّب داشته باشند، علاوه بر اين بايد تاريخچه تشكيل كشور اسرائيل مورد بحث قرار گيرد چرا كه اينها مسائل تاريخى است كه بايد دنيا از آن آگاه شود.

بايد به اين امور آگاه باشيم و جوانان را آگاه كنيم و مسلمانان دنيا بدانند كه با چه فرهنگى روبرو هستند.

* * *

بحث در مسئله پانزدهم از مسائل نفقات در اين بود كه در مورد كسوة آيا زوجه مالك است يا اباحه منافع؟ نظر ما اين شد كه ملكيّت اقواست، چون اطلاقات منصرف به متعارف است و در زمان ما متعارف تمليك است و به همين جهت وقتى زوجه را طلاق مى دهند و يا زن يا شوهر فوت مى كند، لباسها را مطالبه نمى كنند، بنابراين اباحه منافع نيست كه به مجرّد نشوز يا طلاق از بين برود.

نتيجه: با توجّه به سيره و شئون مرأه كه ايجاب مى كند تمليك باشد، حكم به ملكيّت مى كنيم.

در اينجا دو نكته لازم به ذكر است:

1 ـ اگر مرأه به استناد ملكيّت بگويد مى خواهم تمام لباسهايم را ببخشم، آيا حق دارد چنين كند؟ به عبارت ديگر آيا تمليك مطلق است يا مشروط؟

همان گونه كه در باب طعام عرض كرديم تمليك مشروط است، بله اگر لباسى از خانه پدر آورده كه مناسب است و مى تواند بپوشد، در اين صورت مى تواند لباسى را كه به عنوان نفقه گرفته ببخشد، چون لباس مناسب به تن دارد. اين مسئله در كلمات مرحوم صاحب جواهر آمده است.

2 ـ در روايت «شهاب بن عبد ربّه» وارد شده بود كه زوج چهار لباس به عنوان نفقه بدهد كه اين موضوعيّت ندارد و در واقع اشاره به همان متعارف در آن زمان بوده است و تعبّدى نيست كه حتماً چهار لباس باشد به گونه اى كه، دو لباس براى زمستان و دو لباس براى تابستان باشد، بلكه اشاره به متعارف آن زمان است.

ثمرات ملكيّت و اباحه در تصرّف:

مرحوم صاحب جواهر[3] در اينجا شش ثمره براى ملكيّت و اباحه ذكر كرده است كه با بررسى اين ثمرات بعضى از فروعى را كه مرحوم امام در مسئله پانزدهم فرموده بودند حل مى شود. مرحوم صاحب جواهر به تمامى اين ثمرات اشكال مى كند.

ثمره اوّل: (حكم دوّم)

اگر زوجه لباسى را كهنه كند، بنابر قول ملكيّت تبديل آن لازم نيست (لو أخلقها قبل المدّة لم يجب بدلها على القول بالملك) ولى بنابر قول اباحه بدل لازم است، چون وظيفه اش تمليك بوده و تلميك كرده است، ولى زوجه كوتاهى كرده پس بايد خودش تهيّه كند، امّا در صورت اباحه اگر از بين برود زوج دوباره بايد اباحه كند.

قلنا: لافرق بين القولين فى هذه المسألة چون خراب كردن لباس اگر از كوتاهى باشد، در هيچ يك از دو صورت (ملكيّت و اباحه در تصرّف) ابدال لازم نيست و اگر زوجه تقصير نداشته، ابدال در هر دو صورت لازم است.

همچنين است در سرقت يعنى اگر لباسهاى زوجه سرقت شود مثل جايى است كه لباسهايش كهنه شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo