< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 18 /

بحث در امور باقيمانده در ذيل مسئله هيجدهم از مسائل نفقات بود و دو امر بيان شد. امر سوّم در مورد مطلبى بود كه در مبسوط سرخسى آمده و مى گفت بعضى معتقدند كه در مورد ادّعاى اعسار زوج بايد به زىّ او نگاه كنيم كه مراد از زىّ، ظاهر حال است. اگر زىّ زوج، زىّ اغنيا باشد ادّعاى اعسار او پذيرفته نيست وا گر زىّ فقرا باشد ادّعاى اعسار او پذيرفته مى شود.

براى اثبات اين كه زىّ (ظاهر حال) از امارات معتبر است به سه آيه از قرآن استدلال كرده بودند، يكى آيه ﴿تعرفهم بسيماهم﴾[1] در مورد فقرايى كه از مردم چيزى نمى خواهند و قرآن در مورد آنها مى گويد:

ظاهرشان نشان مى دهد محتاجند ولى آبرومندند و سئوال نمى كنند، قرآن اين ظاهر حال را حجّت دانسته است.

آيه ديگر مى فرمايد:

﴿إن كان قميصه قدّ من قبل فصدقت ...﴾[2] ، در اين آيه نيز به ظاهر حال استدلال شده است.

آيه سوّم ﴿و لو أرادوا الخروج لأعدّوا له عدّة﴾[3] بود كه مى فرمايد: كسانى كه ادّعا مى كنند ما آماده جهاد بوديم اينها دروغ مى گويند و ظاهر حالشان اين است كه اينها آماده نبوده اند چون نه مركبى دارند و نه سلاحى و نه توشه اى.

چند آيه هم ما اضافه مى كنيم كه بيش از اين هم يافت مى شود:

1 ـ داستان حضرت شعيب:

قرآن از قول دختر حضرت شعيب نقل مى كند كه:

﴿يا أبت استأجره إنّ خير من استأجرت القوىّ الأمين﴾[4]

دختر شعيب به پدرش پيشنهاد مى كند كه موسى را به عنوان كارگر و شبان استخدام كند، چرا كه او قوى و امين است; قوّت او مشاهده شد، چون به تنهايى دلو عظيم را از چاه بيرون كشيد و گوسفندان آنها را سيراب كرد، امّا امين بودن او از كجا روشن مى شود؟

در روايات آمده است كه شعيب از دخترش پرسيد از كجا دانستى كه او امين است؟ او در پاسخ گفت وقتى خواستيم پيش شما بياييم، او حاضر نشد كه من در جلو حركت كنم بلكه به من گفت پشت سر او حركت كنم شايد به خاطر اين كه اگر پشت سر او حركت مى كرد حجم بدن آن دختر را در لباس مى ديد، كه اين ظاهر حال است و نشان مى دهد كه او امين است، پس آيه دليل بر حجيّت ظاهر حال است چون با مشاهده يك صحنه قضاوت كرد كه او امين است.

2 ـ داستان ضيف حضرت ابراهيم(عليه السلام):

حضرت ابراهيم دستور داد براى ميهمانهاى تازه وارد گوساله كباب شده بياورند. ممكن است سئوال شود كه يك گوساله كباب شده براى چند نفر ميهمان زياد است؟

در جواب مى گوييم كسانى كه داراى كارگر و خدمتكار هستند، وقتى براى ميهمانها تدارك غذا مى بينند براى كارگرها و خدمه ها هم در نظر مى گيرند تا آنها هم بهره مند شوند. آيه مى فرمايد:

﴿فلّما رأى أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة﴾[5] ، وقتى حضرت ابراهيم مشاهده كرد كه ميهمانها دست به غذا نمى زنند و از ظاهر حال آنها برداشت كرد كه اينها خيال بدى در سر دارند چون اگر دوست بودند غذا مى خوردند، ولى بعد معلوم شد كه اينها فرستادگان پروردگارند و دو بشارت براى او آورده اند كه يكى بشارت فرزند و ديگرى خبر عذاب قوم لوط بود كه حضرت ابراهيم وساطت كرد بلكه عذاب از آنها برداشته شود، ولى خطاب آمد كه عذاب آنها حتمى شده است.

از اين آيه استفاده مى شود كه اگر چند بار هم براى هدايت شخصى اقدام شود و او نپذيرد نبايد مأيوس شد شايد اصلاح شود و بايد تا آن جا كه امكان دارد پيش رفت.

3 ـ داستان حضرت موسى و حضرت خضر(عليهما السلام):

وقتى موسى ديد كه خضر كشتى را سوراخ مى كند و يا در مورد قتل غلام و يا ساخت ديوارى كه در حال فروريختن است بر اساس ظاهر حال به حضرت خضر اعتراض مى كند.

على كل حال از مجموع اين آيات استفاده مى شود كه ظاهر حال از امارات معتبره است و مطابق آن مى توان قضاوت كرد.

آيا اين اماره اى است كه شرع اسلام آن را اختراع كرده و يا در بين عقلا بوده و شارع آن را امضا كرده است؟ ظاهر اين است كه اماره عقلايى است كه شارع آن را امضا كرده است; به عبارت ديگر همان گونه كه ظواهر الفاظ حجّت است، ظواهر افعال هم حجّت است (حجّت عقلائيّه) و شارع آن را امضاء كرده است.

در ما نحن فيه هم اگر زىّ (ظاهر حال) زىّ اغنيا باشد ادّعاى اعسارش پذيرفته نمى شود و بايد بيّنه اقامه كند و اگر زىّ فقرا باشد ادّعاى اعسارش پذيرفته مى شود چون مطابق استصحاب است و بايمين قولش مقدّم مى شود و بايد زوجه كه مدّعى يسار است، بيّنه اقامه كند.

گاهى نه اماره يسار دارد ونه اماره اعسار، به عبارت ديگر نه زىّ اغنيا است و نه زىّ فقرا، در اين صورت سراغ استصحاب مى رويم.

الأمر الرابع:

لو كان الزوج موسراً بالنسبة (به حسب حال خود) و معسراً بالنسبة (به حسب حال زوجه)، در اينجا تكليف چيست؟ مرحوم صاحب جواهر و مرحوم فاضل مقداد در كنز العرفان [6] متعرّض اين بحث شده اند كه اگر زوج معسر نسبى و موسر نسبى بود، يعنى به حسب حال خودش داراى يسار است ولى به حسب حال زوجه موسر نيست، چون زوجه شأنش بيش از آن است كه زوج دارد.

در اينجا تكليف چيست؟ آيا بايد تلاش كند به حسب حال زوج نفقه تهيّه كند و اگر نتوانست بدهكار است. يا اين كه اگر دارد به اندازه شأن زوجه و اگر ندارد به اندازه شأن خودش بدهد.

مرحوم صاحب جواهر وقتى مقدار، كيفيّت و كميّت نفقه را بيان مى كند به اين مسئله متعرض شده است. مرحوم امام هم در يك مسئله طولانى (مسئله 18) كميّت و كيفيّت نفقه را بيان كرده امّا متعرّض اين مسئله نشده اند.

مرحوم فاضل مقداد مى گويد:

«گاهى گفته مى شود كه ظاهر آيات سوره طلاق اين است كه اگر زوج توان دارد به مقدار شأن زوجه و اگر توان ندارد به مقدار شأن خودش نفقه بدهد چون قرآن مى فرمايد:

﴿لينفق ذوسعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا آتاه الله لايكلّف الله نفساً إلاّ ما آتاها﴾[7] ، معنى اش اين است كه زندگى زوج را بايد بپذيرد و طلبى هم ندارد.

و من العجب صاحب كنز العرفان و مرحوم صاحب جواهر[8] هر دو مخالفت كرده اند. كنز العرفان مى فرمايد:

ما اين را قبول نداريم و خلاف اجماع است، چون اجماع قائم است كه شئون زوجه بايد رعايت شود و آيه را هم تقييد مى كنيم به اين كه الآن لازم نيست بدهد امّا بعداً بپردازد و ذيل آيه را هم شاهد مى گيرد:

﴿سيجعل الله بعد عسر يسراً﴾ يعنى اگر بعداً پيدا كرد بپردازد.

صاحب جواهر هم اين را تأييد كرده و مى فرمايد:

قلت هو صريح فيما قلناه بل ظاهره الإجماع على ذلك[9] ، ايشان در ذيل كلامشان توجيه ديگرى براى اين آيه سوره طلاق ذكر كرده و مى گويند آيه را بر غير نفقه زوجه حمل مى كنيم كه اگر انسان نتوانست بدهد، بدهكار نمى شود مثل نفقه پدر و فرزند.

قلنا: آيه در مورد طلاق است و ربطى به پدر و فرزند ندارد.

آيا ما مى توانيم با اين اجماع جلوى ظهور آيه (حال زوج معيار است) را بگيريم چرا كه ظهور آيه روشن است و ما نمى توانيم با چنين اجماعى ظاهر آيه را تخصيص بزنيم و زوج را بدهكار كنيم.

 


[6] كتاب كنز العرفان فى تفسير آيات الأحكام.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo