< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله 9 / فى اعفاف من وجبت نفقته

«حديث اخلاقى: تأثير دوستان بر هم»

متن حديث:

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): المرء على دين خليله و قرينه.[1]

ترجمه حديث:

انسان بر همان دينى است كه دوست و هم نشينش آن دين را انتخاب كرده است.

شرح حديث:

در اين حديث اشاره روشنى است به اين كه انسان بيشترين اخلاقش را از دوستش كسب مى كند. دوستان در هم تأثير متقابل دارند و حتّى انسان دينش را هم از هم نشين و دوستش مى گيرد.

خليل دوستى است كه ممكن است هم نشين نباشد و از طريق تلفن و نامه در ارتباط باشد. خليل ممكن است قرين نباشد و قرين هم ممكن است خليل نباشد، بنابراين نسبت بين خليل و قرين عموم و خصوص من وجه است.

قرين يعنى كسى كه نزديك انسان و هم نشين اوست و در انسان تأثير مى گذارد به خصوص انسانى كه پايه هاى ايمان را تقويت نكرده و فضايل اخلاقى در او شكل نگرفته است.

اسلام بر مسئله دوستى تأكيد فراوان داشته و مى گويد: نشستن در مجلس گناه، گناه است و نماز خواندن در آن محل هم اشكال دارد. اسلام در اين زمينه تا اين اندازه سخت گير است چرا كه اثر پذيرى در توده مردم زياد است.

* * *

در آستانه اربعين و دهه آخر صفر قرار داريم و دهه بزرگداشت رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام حسن و امام رضا(عليهما السلام) و مصادف با ايّام سال نو است.

در اين گونه موارد افراد با ايمان به احترام اين روز عزيز، مراسم جشن و شادمانى را رها مى كنند و مى توانند در ماه ربيع جنبه هاى شادى آن را جبران كنند و يقين دارم كه آنها كه به واسطه احترام اين ايّام از سال نو چشم پوشى مى كنند، خداوند آن را جبران كرده و در سال جديد آنها را موفّق مى دارد.

در مورد سال نو جهات مثبت و جهات منفى وجود دارد. جهاتى مثل صله رحم و خانه تكانى جنبه هاى مثبت اين ايّام است كه بهتر از آن خانه تكانى دل و خالى كردن آن از دشمنى و نفاق است. اين جنبه هاى مثبت را بايد به مردم گوشزد كنيم و بگوييم كه اسلام با اينها مخالف نيست و اگر ايّام عزادارى نباشد شادمانى هم در چهارچوبه شرع اشكال ندارد.

بعضى از مراسمها هم جنبه منفى دارد و ضدّ ارزش است، مثل مراسم چهارشنبه سورى كه اين مراسم بايد متروك شود، چرا كه ضايعات فراوان دارد و همه ساله خسارتهاى جبران ناپذيرى بر جاى مى گذارد.

ملّت ما باهوش و با ايمان است و اگر تبليغ شود مؤثّر است.

نكته ديگر اين كه مردم در سال جديد منتظر يك تحوّل هستند و دعاى اوّل سال هم شاهد آن است و بايد تحوّل در جنبه اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى و اقتصادى باشد و اميدواريم كه با دست به دست هم دادن دولت و مجلس، تحوّل اقتصادى هم پيدا شده و محروميّتها كم شود.

يكى از تحوّلها اين است كه ما دست به دست هم داده و متحّد شويم، چرا كه دشمن هر روز نقشه هاى جديد مى كشد. ما متأسّفيم كه در دنيايى زندگى مى كنيم كه منطق حاكم نيست و چند دولت زورگو دنيا را زير فشار قرار داده اند و اسم آن را جامعه جهانى مى گذارند. اگر از ملّتها نظرخواهى شود معلوم ميشود كه جامعه جهانى نيست بلكه جامعه اى است كه چند كشور قصد دارند دنيا را تحت سلطه خود درآورند.

اينها شعار آزادى سر مى دهند در حالى كه از جمله آن، آزادى علمى است كه در دنيا وجود ندارد و ما را از دانش هسته اى محروم مى كنند و عجيب اين است كه در اين گفتگوهاى اخير گفته اند كه ايرانيها بايد تا ابد از تحقيقات اتمى دست بردارند و محروم باشند.

بى منطقى ديگر آنها اين است كه با ايران چنين مى كنند و با كشورهاى ديگر برنامه اتمى امضا مى كنند و يا به اسرائيل اجازه توليد سلاح اتمى مى دهند.

شعار ديگر آنها دموكراسى است، در حالى كه به تأييد افراد آگاه و بى غرض دموكراسى در كشور ما از خود آمريكا بيشتر است. اينها با كارهايى كه انجام مى دهند آبروى دموكراسى، آزادى، آژانس انرژى اتمى، سازمان ملل و حقوق بشر را برده اند. هر قدمى كه ما بر مى داريم آنها مانند بچّه ها بهانه مى گيرند، البتّه دردشان چيز ديگرى است، ولى اين كار آنها را منزوى خواهد كرد زيرا هميشه زور و قلدرى ثمر ندارد.

بسيارى از مردم به اين جريان و كشور ايران چشم دوخته اند و معتقدند كه اگر ايران در اين برنامه عقب نشينى كند، تمام جهان سوّم مأيوس مى شود.

بايد با عقل و تدبير اين مسائل بسيار مهم را پيش برد و ما معتقديم اين خانه را صاحبى است كه از آن حمايت مى كند، و بايد به درگاه خدا متوسّل شويم و از صاحبان اين ايّام شفاعت بطلبيم و اميد داريم كه خداوند كينه اينها را به خودشان برگرداند و مستضعفين جهان را بر اين انسانهاى بى منطق پيروز گرداند.

* * *

مسألة 9: لايجب اعفاف من وجبت نفقته (چرا به جاى تزويج، اعفاف مى فرمايند؟ معناى آن اين است كه به وسيله تزويج او را دعوت به عفّت مى كند) ـ ولداً كان أو والداً (در مورد مادر اين بحث را مطرح نمى كند و در ميان فقها هم مطرح نشده است) ـ بتزويج أو اعطاء مهر له و إن كان أحوط (احتياط مستحب) مع حاجته إلى النكاح و عدم قدرته عليه و على بذل الصداق خصوصاً فى الأب (از بعضى جهات مى توانيم بگوييم خصوصاً للابن).

عنوان مسئله:

آيا بر پدر لازم است كه نفقه ازدواج فرزند را بدهد؟ و يا اگر فرزند امكانات دارد، لازم است خرج ازدواج پدرى را كه نيازمند ازدواج است بدهد؟ مرحوم امام مى فرمايد واجب نيست.

اقوال:

مشهور و معروف در ميان ما عدم وجوب است. مرحوم شهيد ثانى[2] اشاره دارد كه بعضى قائل به وجوب شده اند. مرحوم صاحب جواهر هم اشاره مى كند كه در مسئله مخالف هست ولى معتدّ به نيست و مى فرمايد:

بلا خلاف معتدّ به أجده فيه.[3]

ديگران هم، كم و بيش همين را گفته اند.

عامّه اكثراً در مورد پدر قائل به وجوب هستند وهبه الزحيلى در كتاب الفقه الاسلامى و ادلّته[4] مى گويد مطابق رأى جمهور فقها، بر پسر واجب است كه مقدّمات تزويج را فراهم كند، ولى در مورد تزويج پسر فقير مى گويد كه حنفيّه تأمين هزينه ازدواج فرزند را بر پدر واجب نمى دانند ولى حنابله واجب مى دانند.

ادلّه:

مسئله نصّ خاصّى ندارد و ما هستيم و آيه نفقه و آيه و صاحبهما فى الدنيا معروفاً; آيا ادلّه نفقه شامل تزويج هم مى شود؟

اصحاب ما معتقدند كه در لسان ادلّه ما تعبير نفقه آمده است ولى كلمه نفقه شامل تزويج نمى شود و اگر شك هم كنيم اصل عدم است، چون شبيه اقّل و اكثر استقلالى است و در مورد شك در اكثر، برائت جارى مى شود.

عامّه معتقدند كه آيه شامل تزويج مى شود، چون مصاحبت به معروف به اين است كه همسرى براى او انتخاب كنى.

اين استدلال عامّه را اصحاب ما نپذيرفته اند، چرا كه اگر آيه را از ابتدا بخوانيم و يك قسمت از آيه را انتخاب نكنيم حق با اصحاب ماست.

صدر آيه مى فرمايد:

﴿و إن جاهداك على أن تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما فى الدنيا معروفا﴾[5]

اگر از تو خواستند به خدا مشرك شوى نپذير و اطاعت نكن ولى با آنها خوش رفتارى كن و بى احترامى نكن، پس با توجّه به صدر آيه، اين آيه ربطى به نفقه ندارد.

در اصول داريم كه «الكلام المحفوف بما يحتمل القرينيّة لا يعتمد به» بايد مايحتمل للقرينيّة نباشد، پس اين آيه قابل استدلال نيست.

و قاعده ديگر اين كه اگر جمله هايى متعقّب به استثنا باشد، استثنا به آخرى مى خورد، ولى ما قبل آخر هم ظهور خود را ازدست مى دهد چرا كه محفوف بما يحتمل القرينيّة است.

و امّا آيه ﴿أنحكوا الأيامى و منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم﴾ مخاطب همه مؤمنان هستند و آن آيه استفاده مى شود كه جوانانى كه در خطرند بر همه مؤمنين به عنوان واجب كفايى لازم است كه هزينه ازدواج آنها را بدهند و اين ارتباطى به وجوب عينى بر پدر ندارد و از ما نحن فيه بيگانه است.

 


[4] كتاب الفقه الاسلامى و ادلّته، ج10، ص7360.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo