< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب نکاح

85/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 15 /-

بحث در مسئله 15 از مسائل نفقات در نفقه مملوك بود و بيان شد مملوك سه قسم دارد. قسم اوّل چون محلّ ابتلا نبود، در مورد آزادى تدريجى بردگان صحبت كرديم و بيان شد كه اگر در اين زمان امكان بردگى هم باشد (مثل اين كه در جنگها اسير بگيرند) باز بردگى حرام است.

قسم دوّم در نفقه حيوان بود و بيان شد كه وجوب نفقه حيوان اجماعى است.

محدوده اين وجوب تا كجاست؟ آيا فقط حيوانى را كه از آن منتفع مى شويم نفقه دارد و زمانى كه از كار افتاد ديگر نفقه ندارد؟ اين بحث تابع اين است كه ادلّه تا چه اندازه دلالت دارد.

ادلّه:

1 ـ اجماع:

همان گونه كه بيان شد وجوب نفقه حيوان اجماعى است ولى علاوه بر اجماع مسئله ادلّه ديگرى هم دارد.

2 ـ روايات:

دو طايفه روايات از طرق عامّه و خاصّه در اين زمينه وارد شده است; طايفه اوّل رواياتى است كه سندهاى خوبى دارد ولى دلالت آنها قابل گفتگو است و طايفه دوّم رواياتى است كه سند خوبى ندارد ولى دلالت آنها خوب است.

طايفه اوّل:

اين روايات عمدتاً در جلد هشتم وسائل، در ابواب احكام الدواب تحت عنوان باب حقوق الدابّة المندوبة والواجبة ذكر شده است.

* ... عن اسماعيل بن أبى زياد (سكونى) بإسناده يعنى عن جعفر بن محمّد، عن آبائه(عليهم السلام) (سكونى قاضى اهل سنّت بود و امام را به عنوان يك راوى مى شناسد) قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): للدّابة على صاحبها خصال (حقوق) يبدأ بعلفها إذا نزل (علف به معنى خوراك دام است و علوفه هم به معنى علف است ولى عَلْفه و عَلُوف حيوان علف خوار را مى گويند و مِعْلَف به معنى آخور است) و يعرض عليه الماء إذا مرّ به و لا يضرب وجهها فإنها تسبّح بحمد ربّها و لايقف على ظهرها إلاّ فى سبيل الله (در حال توقّف نبايد سوار بر حيوان باشد) و لا يحملها فوق طاقتها و لا يكلّفها من المشى إلاّ ما تطيق.[1]

* ... عن السكونى، عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال: للدابّة على صاحبها ستّة حقوق لا يحملها فوق طاقتها و لا يتّخذ ظهرها مجالس [مجلساً] يتحدّث عليها و يبدأ بعلفها إذا نزل و لا يسمّها [يشتمها] و لايضربها فى وجهها فإنّها تسبّح و يعرض عليها الماء و إذا مرّ به.[2]

* ... عن اسماعيل بن مسلم السكونى، عن الصادق(عليه السلام) جعفر بن محمّد قال: للدّابة على صاحبها سبعة حقوق و ذكر الحديث و زاد: و لا يضربها على النفار (رم كردن) و يضربها على العثار (به معنى لغزش يعنى اگر حيوان تنبلى و كوتاهى كرد) فإنّها ترى ما لاترون.[3]

* ... عن سليمان بن أبى خالد قال: فى ما اظنّ عن أبى عبدالله(عليه السلام) فى حديث إنّ اباذر قال: سمعت رسول الله(صلى الله عليه وآله) يقول: ما من دابّة إلاّ و هى تسأل الله كلّ صباح: اللّهم الرزقنى مليكاً صالحاً يشبعنى العلف ويروينى من الماء و لا يكلّفنى فوق طاقتى.[4]

از نظر سند: سند برخى از روايات ضعيف است ولى مجموع احاديث متضافر است و اگر سندها هم اشكال داشته باشد قابل قبول است.

از نظر دلالت: آيا اين روايات دليل بر وجوب است؟ در اين روايات تعبيراتى است كه با وجوب سازگار نيست به عنوان مثال «يبدأ بعلفها»; آيا ابتدا به علف حيوان واجب است يا مستحّب؟ و يا «يعرض عليها الماء» آيا به هر نهرى كه رسيد واجب است كه به او آب بدهد؟ ظاهراً سيراب كردن واجب است و عرضه كردن آب در كنار هر نهر مستحبّ است.

همچنين آيا نشستن بر پشت حيوان در وقتى كه ايستاده به اين معنى است كه حتّى براى ايستادن كوتاه مدّت هم بايد از پشت حيوان پياده شود؟ اين تعبيرات مناسب استحباب است، پس دلالت اين روايات بر وجوب محلّ تأمّل است و به همين جهت مرحوم صاحب وسائل عنوان باب را الحقوق الواجبه و المندوبه قرار داده است.

اللهم إلاّ أن يقال: ظاهر اوامر وجوب است الاّ ما خرج بالدليل.

قلنا: ظاهراً اين ها مسائل اخلاقى و استحبابى است و نمى توان از اين روايات وجوب را استفاده كرد.

طايفه دوّم:

رواياتى كه در كتب عامّه و خاصّه آمده و ظاهر آنها حرمت شديد است، حتّى در مورد حيوانهايى كه مورد استفاده نيست.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حديث معراج كه حديث مفصّلى است مى فرمايد: * ... و رأيت فى النّار صاحبة الهرّة تنهشها (پاره مى كند) مقبلة و مدبرة كانت أوثَقَتْها (در دنيا آن گربه را بسته بود) لم تكن تطعمها و لم ترسلها تأكل من حشاش الأرض و دخلت الجنّة فرأيت صاحب الكلب الذى ارواه (سيراب كردن) من الماء.[5]

اين روايت دليل بر وجوب است و از طرق خاصّه نقل شده است.

و هبه الزحيلى در كتاب الفقه الاسلامى و ادلّته مى گويد:

أمّا نفقة الحيوان فيجب على المالك إطعام بهائمه ... لقوله(صلى الله عليه وآله) عُذّبت امرأةٌ فى هرّة حبستها حتّى ماتت جوعاً لا هى أطعمتها و لا هى أرسلتها تأكل حشاش الأرض.[6]

دلالت روايت قوى است چون صحبت از عذاب و جهنّم است و كسى را براى مكروهات و مستحبّات به جهنّم نمى برند و اگر اشكال شود كه سند روايت ضعيف است، در پاسخ مى گوييم ضعف سند با عمل اصحاب جبران مى شود و حسن روايت اين است كه حيواناتى را هم كه از آنها استفاده نمى شود شامل است.

 


[6] و هبه الزحيلى در كتاب الفقه الاسلامى، ج10، ص7346.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo