< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب نکاح

85/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 4 /-

«حديث اخلاقى: سلام بر بچّه ها»

مقدّمه: در وسائل الشيعه ابواب متعددى در مورد سلام ذكر شده كه يكى از آن ابواب «استحباب التسليم على الصبيان» است. اسلام تأكيد فراوان دارد كه به بچه ها سلام بشود.

متن حديث:

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): خمس لست بتاركهنّ حتى الممات: لباس الصوف و ركوبى الحمار مؤكفاً و أكلى مع العبيد و خصفى النعل بيدى و تسليمى على الصبيان لتكون سنّة من بعدى.[1]

ترجمه حديث:

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: پنج چيز است كه هرگز تا وقت مردن آن را ترك نمى كنم: لباس پشمى (كه مراد لباس ساده است)، سوارى بر حمار بى پالان (مركب ساده)، غذا خوردن با بندگان، وصله كردن كفش خود، سلام كردن بر كودكان تا بعد از من سنت شود.

شرح حديث:

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اين روايت پنج برنامه را متذكّر مى شود كه به عنوان كلّى كه همان تواضع و فروتنى است اشاره دارد:

1 ـ لباس ساده:

پيامبر پوششى ساده را انتخاب مى كند، يعنى به دنبال لباسهاى پرزرق و برق كه بين مردم جدايى مى اندازد و فاصله طبقاتى را اضافه مى كند نيست.

2 ـ مركب ساده:

حمار مركب بسيار ساده اى بوده آن هم مؤكفاً; مؤكف از مادّه إكاف و به معنى زير اندازى است كه زير پالان يا زين قرار مى دهند كه بدن حيوان زخم نشود. منتهى العرب مى گويد إكاف به معنى خوى گير و خوى به معنى عرق است در واقع اين إكاف عرق حيوان را مى گيرد. حمارى كه فقط پلاس دارد و پالان و زين ندارد ساده ترين مركب است كه پيامبر آن را براى سوارى انتخاب مى كند.

3 ـ غذا خوردن با غلامان:

پيابر با غلامان غذا مى خورد و دو سفره پهن نمى كند كه ثروتمندان و بزرگان بر سر يك سفره و خادمان و فقيران بر سر سفره ديگر بنشينند كه اين هم نشانه تواضع است.

4 ـ وصله كردن كفش:

كفش خود را با دست خود وصله مى كند; كنايه از اين است كه كارها را خود انجام مى دهد و منتظر خدمتكار و نوكر و كلفت نيست.

5 ـ سلام كردن به كودكان:

سلام كردن به بچّه ها را تا آخر عمر ادامه مى دهد كه بعد از او سنّت باشد و ديگران نگويند كه اين كار مخصوص پيامبر بوده است. سلام به كودكان دو اثر مهم دارد:

1 ـ تواضع:

چرا كه با سلام كردن به كودكان نفس خود را زير پا مى گذارد

2 ـ شخصيت دادن به كودكان:

اگر بچّه ها احساس كنند كه شخصّيت اجتماعى دارند دنبال خطا و اشتباه نمى روند و مؤدّب به آداب مى شوند.

مجموعه اين پنج برنامه مفهومش يك مطلب است و آن هم تواضع و فروتنى در همه حال و در برابر هر كس. انسان نبايد تا مقامى بدست آورد مغرور شود بلكه بايد بداند كه اين مقام چند روز ديگر در دست كسى ديگر است.

اين برنامه مخصوصاً براى دو گروه است:

1 ـ روحانيّت: به هر مقامى كه مى رسند نبايد بين خود و مردم فاصله بياندازند، چون همراهى با مردم جاذبه معنوى فوق العاده دارد و تأثير سخن را افزايش مى دهد، بنابراين سادگى و تواضع در همه چيز مايه موفّقيّت است.

2 ـ مسئولين مملكتى: در هر مقامى كه هستند نبايد خود را از جامعه جدا كنند بلكه بايد مركب، خانه، لباس و سفره ساده داشته باشند و هر وزارتخانه و مسئولى كه غير از اين رفتار كند از اسلام دور شده و مردم آنها را از خود بيگانه مى دانند. اين سادگى هم بار زندگى را سبك مى كند و هم سبب روحانيّت و تأثير كلام است.

اين كه گفته شود اين كاخها از قبل ساخته شده و براى اين كه خالى نماند ما ساكن مى شويم عذر و بهانه است و مانع ساده زيستى و باعث ايجاد فاصله بين مسئولين و مردم مى شود.

على(عليه السلام) لباس و غذاى ساده داشت تا فقيران بگويند غذا و لباس ما مثل على است و زندگى براى آنها سنگين نشود.

* * *

بحث در اين بود كه آيا ختان بر ولى واجب است يا به عهده خود بچّه است بعد از بلوغ؟ چهار دليل براى قول مشهور كه مى گويند بر ولى واجب نيست ذكر كرده اند كه دليل چهارم روايت بود:

* ... قال: سألت أبا الحسن(عليه السلام) عن ختان الصبى لسبعة أيّام من السنة هو أو يؤخّر فأيّهما أفضل؟ قال لسبعة أيّام من السنّة و إن أخّر فلابأس.[2]

مستدلّين گفته اند كه «إن أخّر» اطلاق دارد يعنى إن أخّر من البلوغ و منكرين مى گويند روايت تأخير تا هفت روز را مى گويد.

بنابراين روايت خالى ازابهام نيست و معلوم نيست كه تأخير تا بعد از بلوغ است يا تأخير بعد از هفت روز و به همين جهت تمسّك به روايت مشكل است.

5 ـ ظاهر روايات سابقه:

صاحب جواهر مى فرمايد ظاهر روايات سابق استحباب است، احتمالا منظور صاحب جواهر همان رواياتى است كه تعبير سنّت دارد.

قلنا: اين سنّت به قرينه رواياتى كه مى گويد الختان سنّة واجبة حمل بر وجوب مى شود بنابراين روايات سنّت ظهورى ندارد.

أضف إلى ذلك:

سه روايت يافته ايم كه از آن وجوب استفاده مى شود كه از روايت اوّل بهتر مى توان استفاده كرد:

* ... بالاسناد السابق فى قبض الوقف (در كتاب الوقف در باب قبض، مرحوم صدوق تمام سند كتاب اكمال الدين را نقل كرده است و لذا تكرار نمى كند) عن أبى الحسين محمّد بن جعفر الأسدى (در كتب رجال در مورد او مى گويند كان من الابواب از نماينده هاى امام زمان بوده و اين از توثيق بالاتر است) فيما ورد من توقيع عن محمد العثمان العمرى فى جواب مسائله عن صاحب الزمان(عليه السلام) قال: و أمّا ما سألت عنه من أمر المولود الذى تنبت غلفته (بعد از ختان دوباره غلاف مى رويد) بعد ما يختن هل يختن مرّة أخرى فانّه يجب أن تقطع غلفته (اين تعبير، كلام حضرت است كه تعبير «يجب» دارد و وجوب در زمان صغر را مى گويد) ...[3]

اين حديث تعبير «يجب» دارد ولى در دو حديث ديگر تعبير ضجّه زدن و نجس شدن زمين آمده كه اين ضجّه زدن زمين و نجس شدن نشانه آن است كه بر ولى واجب است، پس قول مشهور كه مى گويد واجب نيست موافقت با آن مشكل است و اگر فتوا به وجوب ندهيم قائل به احتياط مى شويم.

فرع سوّم: استحباب روز هفتم

در مورد استحباب ختان در روز هفتم اجماع قائم است و بيش از ده روايت دارد كه اين روايات در باب 52 و 53 و 54 از ابواب احكام اولاد آمده است. بعضى از روايات هم در مستدرك الوسائل[4] آمده و در كتب عامّه هم استحباب روز هفتم آمده است.[5]


[5] سنن كبراى بيهقى، ج8، ص324.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo