< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم خلوق کعبه

بحث در مسأله ی دهم از مسائل تروک احرام است. گفتیم گیاهان خوشبو و سبزیجات و میوه های خوشبو برای محرم بی اشکال است زیرا به آنها عطر (طیب) نمی گویند.

به بحث خلوق کعبه رسیدم: امام قدس سره می فرماید: و یستثنی من الطیب خلوق الکعبة و هو مجهول عندنا فالاحوط الاجتناب من الطیب المستعمل فیها.

امام قدس سره می فرماید: اینکه خلوق از چه موادی تشکیل شده است برای ما مجهول است از این رو احتیاط واجب بر این است که از بوی خوش آن اجتناب شود.

 

اقوال علماء: استثناء خلوق تقریبا از مسلمات می باشد.

صاحب جواهر ج 18 ص 321 می فرماید: استثناء خلوق الکعبة کما ذکره غیر واحد منهم بل ادعی فی الخلاف و المنتهی الاجماع علیه.

مرحوم نراقی در مستند ج 11 ص 375 می فرماید: یستثنی من الطیب المحرم خلوق الکعبة بلا خلاف یعرف بل عن بعضهم الاجماع علیه.

 

حکم خلوق:

ما ابتدا حکم خلوق را بررسی می کنیم و بعد به سراغ موضوع می رویم (هر چند موضوع باید اول بحث شود ولی ما در بررسی حکم خلوق، معنای آن را در لسان روایات بررسی می کنیم)

وسائل ج 9 باب 21 از ابواب تروک الاحرام

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ خَلُوقِ الْكَعْبَةِ يُصِيبُ ثَوْبَ الْمُحْرِمِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ لَا يَغْسِلُهُ فَإِنَّهُ طَهُورٌ
این حدیث صحیحه است.

در روایات خلوق، روی مسأله ی طهور تکیه شده است گویا امام به طیب بودن آن کار ندارد و فقط طهور بودن آن را مورد عنایت قرار می دهد. همچنین در روایاتی آمده است که از زعفرانی که به کعبه می مالند اجتناب نکنید فانه طهور. طهور هم به معنای طاهر می آید و هم به معنای مطهر و در این احادیث به معنای پاک بودن می باشد.

این امر شاید به سبب این بوده است که اشخاص مختلفی به کعبه و پرده ی آن دست می زنند و چه بسا بعضی از آنها در پاک بودن دست و بدن خود دقت لازم نداشتند و از این رو اهل بیت می فرمودند آنها پاک هستند و در مورد آنها اجتناب نکنید.

شاید هم در خلوق کعبه چیزهایی مخلوط بوده که در آنها شبهه ی طهارت وجود داشته است ولی این کلام صحیح نیست زیرا عبارت (فانه طهور) در زعفرانی که به کعبه می مالیدند هم ذکر شده است و حال آنکه در زعفران چیزی شبهه ناکی مخلوط نمی شده.

 

حدیث 3: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ خَلُوقِ الْكَعْبَةِ وَ خَلُوقِ الْقَبْرِ يَكُونُ فِي ثَوْبِ الْإِحْرَامِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِمَا هُمَا طَهُورَانِ.
این روایت صحیحه است.

بعضی به واسطه ی همین روایت از خلوق کعبه به خلوق قبر (خلوقی که بر قبرها می مالیدند) تجاوز کردند و هر دو را از طیب استثناء کردند.

 

حدیث 5: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُئِلَ عَنْ خَلُوقِ الْكَعْبَةِ لِلْمُحْرِمِ أَ يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ قَالَ لَا هُوَ طَهُورٌ ثُمَّ قَالَ إِنَّ بِثَوْبِي مِنْهُ لَطْخاً (از همان خلوق کعبه به لباس من هم اصابت کرده است.)

دو روایت دیگر هم در همین باب هست که در آن از زعفران سخن گفته شده است مرحوم نراقی در استثناء خلوق به این دو روایت هم استناد کرده است و حال آنکه این دو ارتباطی به خلوق ندارد:

حدیث 2: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُحْرِمُ يُصِيبُ ثِيَابَهُ الزَّعْفَرَانُ مِنَ الْكَعْبَةِ قَالَ لَا يَضُرُّهُ وَ لَا يَغْسِلُه
در این روایت عبارت (لَا يَغْسِلُه) شاید غسل به منظور رفتن بوی خوش بوده باشد نه غسل برای پاک کردن

 

حدیث 4: عَنْ سَمَاعَةَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُ ثَوْبَهُ زَعْفَرَانُ الْكَعْبَةِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ هُوَ طَهُورٌ فَلَا تَتَّقِهِ أَنْ يُصِيبَكَ
ان قلت: این روایت ها ظهور در طهارت و نجاست دارد.

قلت: با این وجود دلالت التزامی در جواز خلوق دارد و صاحب مستند هم به این نکته اشاره می کند. خصوصا که امام علیه السلام در مورد سؤال از خلوق، از بیان حکم طیب بودن آن سکوت کرده است به این معنا که اگر اجتناب از خلوق به عنوان طیب لازم بود می بایست آن را متذکر می شد. حتی در روایتی آمده است که امام علیه السلام می فرماید: به لباس من هم اصابت کرده است. بنابراین شستن آن لازم نیست در نتیجه ماندن آن بر بدن و خوشبو بودن آن هم بی مانع است.

 

معنای خلوق: صاحب مستند در ج 11 ص 376 می فرماید: الخلوق کما قیل طیب خاص.

طریحی لغوی معروف در کتاب مجمع البحرین، در مورد خلوق می گوید: الخلوق کرسول علی ما قیل طیب مرکب یتخذ من الزعفران و غیره من انواع الطیب و الغالب علیه الصفرة او الحمرة.

صاحب جواهر در ج 18 ص 321 از بعضی نقل می کند که برای خلوق اجزاء متعددی نقل کرده اند: مرکب عن الزعفران و القرنفل و ... یعجن بماء الورد و دهن الورد (عطر گل سرخ)

بنابراین همان گونه که امام قدس سره بیان می کند ماهیت خلوق برای ما در این زمان امر مجملی است. بنابراین ما دو راه حل داریم:

اول اینکه بگوییم: خلوق تعبدا استثناء شده است از این رو باید معنای خلوق را دقیقا پیدا کنیم. به هر حال اگر قائل به تعبد شویم می گوییم: عامی داریم به نام طیب داریم و چند روایت هم خلوق را از طیب استثناء کرده اند. طیب، عام مخصص به منفصل است و خلوق هم مجمل است. بنابراین این بحث مطرح می شود که عام مخصص به منفصل است و مخصص هم مجمل می باش حال گاه چنین مخصصی امرش دائر مدارد اقل و اکثر است و گاهی دائر مدار متبایین ان شاء الله در جلسه ی بعد این بحث اصولی را مطرح می کنیم و خوب بود فقهاء متذکر این بحث می شدند.

راه دوم این است که بگوییم: تعبدی در کار نیست بلکه از باب عسر و حرج جایز شده است. زیرا اگر کل طائفین هنگام طواف بینی خود را بگیرند هم عسر و حرج است و هم چه بسا جسارت به بیت هم می شود زیرا عرفا بینی را از بوی بد می گیرند. بنابراین خلوق هر چه باشد فرقی ندارد در هر صورت لازم نیست بینی را بگیرند.

این دقیقا مانند بازار عطاریین است که در اطراف مسعی وجود داشته است که لازم نبود حجاج هنگام سعی بینی خود را بگیرند.

به نظر ما تعبدی کردن خلوق سخت است بنابراین خلوق هر چه باشد و هر عطری که به بدنه ی کعبه بزنند استشمام آن جایز است. امام قدس سره چون خلوق را امری تعبدی می دانست از این رو هنگام مجهول بودن ماهیت خلوق قائل به احتیاط در اجتناب شد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo