< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الشرکة

95/06/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه ی بحث شرکت

بحث امروز را با حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) شروع می کنیم که می فرماید: عَالِمٌ‌ يُنْتَفَعُ‌ بِعِلْمِهِ‌ خَيْرٌ مِنْ‌ أَلْفِ‌ عَابِد[1]

یعنی عالمی که از علم او استفاده کنند از هزار عابد برتر است.

در اینجا سه نکته وجود دارد که برتری این عالم را از هزار عابد ثابت می کند:

اول اینکه: عابد سعی می کند که خودش را نجات دهد ولی عالم سعی می کند که غریق را نجات دهد و تفاوت بسیاری است بین کسی که نفرات و گاه هزاران نفر و گاه ملتی را نجات می دهد و بین کسی که گلیم خویش به در می برد ز آب

دوم اینکه: عابد توسط عالم و تعلیمات او حفظ می شود و اگر تعلیمات عالم نباشد عالم هم منحرف می شود. بنا بر این نجات خود عابد مرهون خدمات عالم است.

سوم اینکه: عبادت عابد با عبادت عالم متفاوت است و عابد در سطح پائین تری قرار دارد. در روایت آمده است که ثواب، به قدر عقل انسان است یعنی به مقدر معرفتی است که یک فرد دارد. خداوند به اندازه ی معرفت پاداش می دهد و معرفت عالم چون بالاتر است عبادتش پرارزش تر می باشد.

 

بحث امثال در مورد احکام شرکت است. در این بحث هم شرکت هایی که قبلا بوده و هم شرکت هایی که به تازگی حادث شده و جزء مسائل مستحدثه است را بحث می کنیم.

علت اینکه این بحث را مطرح کرده ایم اهمیت فوق العاده ی آن است. حتی می توان گفت که اقتصاد دنیا بر محور شرکت ها دور می زند. در بحث صنایع، تجارات، زراعات و مانند آن شرکت وجود دارد. این به دلیل سه علت است:

یک علت این است که شرکت بیشتر از شخص مورد اعتماد است. مثلا یک نفر است که فعالیت تجاری دارد و مردم می خواهند با او شریک شوند میزان اعتماد مردم به یک فرد کمتر از جایی است که بخواهند با یک شرکت روبرو شوند زیرا شرکت، مسئولین متعددی دارد و لذا اعتماد بیشتری به آن می شود. به همین دلیل شرکت در عصر ما توسعه ی بسیاری پیدا کرده است. حتی کسانی که در قالب شرکت فعالیت نمی کنند عنوان هایی برای خود درست می کنند که بوی شرکت می دهد. مانند تجارتخانه ی زید و پسران و مانند آن.

دوم اینکه فعالیت های اقتصادی دنیای امروز سرمایه ی زیادی می خواهد زیرا کارها در سطح کلان انجام می شود و این گونه نیست که سرمایه ی یک نفر برای اداره ی آن کفایت کند. ساختن سد و کارخانجات بزرگ از این قبیل اند. حتی گاه ملت های مختلف سرمایه گذاری در امر واحدی را به عهده می گیرند. این ثروت های مختلف که به هم ضمیمه می شود در قالب شرکت محقق می شود.

سوم اینکه شرکت های جدیدی در دنیا اختراع شده است که ناچار است بر محور افراد دور بزند مانند شرکت سهامی عام، شرکت سهامی خاص، شرکت تضامنی، شرکت با مسئولیت محدود و امثال آن. این شرکت ها جزء مسائل مستحدثه می باشند.

از سوی دیگر در جامعه ی ما شرکت های بسیاری فعال هستند که یکی از آنها تعاونی ها می باشند که بعد از انقلاب به وجود آمد که برای این تأسیس شد که عدالت در جامعه فعال باشد و افراد ضعیف نیز بتوانند از آن استفاده کنند. تعاونی ها به این گونه است که افراد مختلف دست به دست هم داده شرکتی به وجود می آورند و بر اساس آن فعالیت می کنند.

نمونه ی دیگر، معاملات بورس است که افراد سهامی از مثلا کارخانه یا فلان فعالیت اقتصادی می خرند. این خرید سهام همان شرکت است. بورس در دنیا در فعالیت های اقتصادی نقش مهمی دارد.

نمونه ی دیگر بانکداری اسلامی است که بر اساس عقود انجام می شود و یکی از آن عقود شرعیه، شرکت است.

با این وجود، احکام شرکت در فقه ما به شکل کامل تبیین نشده است و نیاز به بحث دارد. حتی روایات آن نیز محدود می باشد.

 

به عنوان مقدمه برای این بحث ها که ان شاء الله در قالب کتابی ارائه خواهد شد می گوییم:

الحمد لله الذی لا شریک له و لا عدیل و لا خلف لقوله و لا تبدیل نحمده و لا نشرک به شیئا و لا نتخذ من دونه احدا نتوکل علیه فی السراء و الضراء و الشدة و الرخاء و صلی الله علی سید الرسل محمد و آله الطیبین و الغرر المیامین لا سیما مهدی هذه الامة و کاشف الغمة صلوات الله علیه و علی آبائه الذین هم کسفینة نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق و انهم کنجوم السماء بایهم اقتدینا اهتدینا.

 

ما بحث را بر اساس کلام امام قدس سره در تحریر الوسیلة بیان می کنیم. امام قدس سره یک مقدمه دارد و بعد وارد مسائل می شود. مقدمه ی ایشان مشتمل بر سه نکته ی مهم است:

القول في الشّركة

و هي كون شي‌ء واحد لاثنين أو أزيد، و هي إما في عين أو دين أو منفعة أو حق، و سببها قد يكون إرثا و قد يكون عقدا ناقلا كما إذا اشترى اثنان معا مالا أو استأجرا عينا أو صولحا عن حق، و لها سببان آخران يختصان بالشركة في الأعيان: أحدهما الحيازة كما إذا اقتلع اثنان معا شجرة مباحة أو اغترفا ماء مباحا بآنية واحدة دفعة، و ثانيهما الامتزاج كما إذا امتزج ماء أو خلّ من شخص بماء أو خل من شخص آخر سواء وقع قهرا أو عمدا و اختيارا، و لها سبب آخر، و هو تشريك أحدهما الآخر في ماله، و يسمى بالتشريك، و هو غير الشركة العقدية بوجه.[2]

امام قدس سره ابتدا شرکت را تعریف می کند و می فرماید: و هي كون شي‌ء واحد لاثنين أو أزيد.

تعریف های دیگری نیز ارائه شده که ان شاء الله آنها را بحث خواهیم کرد. به هر حال، امام قدس سره در این تعریف می فرماید که شیء واحدی مانند خانه است که چند نفر در آن شریکند مثلا پدر از دنیا رفته است و این خانه به فرزندان به ارث رسیده است. تمام اموال اشخاصی که از دنیا می روند برای ورثه به شکل شرکت در می آید که بعد آن را از هم جدا و مفروز می کنند. افراد در این صورت به شکل مشاع در آن شیء واحد سهیم هستند که البته امام قدس سره کلمه ی مشاع را ذکر نکرده است ولی خواهیم دید که محقق و دیگران در تعریف خود آن را ذکر کرده اند.

بخش دوم در کلام امام قدس سره در متعلق شرکت است یعنی شرکت به چه چیزی متعلق می شود: و هي إما في عين أو دين أو منفعة أو حق

یعنی شرکت

     گاه در عین است مثل خانه ای که به ارث رسیده است.

     گاه شرکت در دین است مثلا پدر طلبکار است و از دنیا رفته است و ورثه در طلبی که پدر داشت شریک هستند.

     شرکت گاه در منفعت است مثلا پدر، خانه ای را به مدت ده سال اجاره کرده و مالک منافع آن شده است و از دنیا رفته است. با موت پدر اجاره باطل نمی شود زیرا اجاره با موت موجر و یا مستأجر باطل نمی شود. بعد از موت پدر، ورثه مالک منافع خانه می شوند.

     شرکت گاه در حق است مثلا کسی پدر کسی را به قتل رسانده است (چه عمد باشد و یا خطا) تمام ورثه در حق قصاص یا دیه شریک هستند. یا مثلا پدر زمینی را تحجیر کرده است و حق تحجیر پیدا کرده است و بعد از موت او آن حق به صورت شرکت به تمام ورثه می رسد.

بحث سوم در اسباب شرکت است یعنی چه چیزی موجب شرکت می شود. امام قدس سره شش سبب و صاحب عروه هفت سبب ذکر می کند. البته شش مورد امام قدس سره همان هفت مورد صاحب عروه است که امام دو مورد را در هم ادغام کرده است:

(سبب اول) و سببها قد يكون إرثا (که مثال های مختلفی از آن را بیان کردیم.)

(سبب دوم) و قد يكون عقدا ناقلا (و گاه سبب آن عقد ناقل است.) كما إذا اشترى اثنان معا مالا (مثلا دو نفر با هم خانه ای را خریدند و هر دو مبلغ آن را پرداختند که سبب این شراکت همان بیع بوده است که عقد ناقل می باشد.) أو استأجرا عينا (یا دو نفر با هم خانه ای را اجاره کرده اند که در منفعت شریک می شوند و سبب آن همان عقد اجاره است.) أو صولحا عن حق، (دو نفر حقی داشتند و با هم آن را با فرد ثالثی مصالحه کردند و در نتیجه حق مشترک پیدا شد.)

(سبب سوم و چهارم) و لها سببان آخران يختصان بالشركة في الأعيان (ولی دو سبب قبلی هم در عین بود و هم در منفعت و هم در حق): أحدهما الحيازة كما إذا اقتلع اثنان معا شجرة مباحة (مثلا دو نفر یک درخت را از جنگل کندند که هر دو مالک چوب آن می شوند.) أو اغترفا ماء مباحا بآنية واحدة دفعة، (یا اینکه دو نفر ظرف بزرگی را گرفته با هم از چشمه ای آب گرفتند که هر دو با حیازت مالک آن آب شده اند.) و ثانيهما الامتزاج كما إذا امتزج ماء أو خلّ من شخص بماء أو خل من شخص آخر سواء وقع قهرا أو عمدا و اختيارا، (و فرقی ندارد این امتزاج قهری باشد یعنی ما نمی خواستیم ولی اتفاقی افتاد که مخلوط شدند و یا این امتزاج عمدی و اختیاری باشد.) (سبب پنجم) و لها سبب آخر، و هو تشريك أحدهما الآخر في ماله، (کسی دیگری را در مال خودش شریک کند و در این مورد روایات متعددی وارد شده و آن اینکه کسی جنسی می خرد و در پرداخت ثمن آن مانده است و از کسی می خواهد که ما بقی ثمن را بدهد و با او شریک شود. این سبب منحصر به اعیان نیست و در غیر آن نیز می تواند باشد مثلا کسی خانه ای را اجاره می کند و در پرداخت مال الاجاره دچار مشکل می شود و از کسی می خواهد که ما بقی را بپردازد و با او شریک شود و هر دو نفر در منفعت مانه شریک می شوند.) و يسمى بالتشريك، (سبب ششم) و هو غير الشركة العقدية بوجه. (که دو نفر با هم شرکت سهامی تأسیس می کنند یا دو نفر با پول خود کارخانه ای را ایجاد می کنند و با هم عقد شرکت می خوانند. این شرکت عقدیه غیر از پنج مورد قبل است. شرکت عقدیه با معاطات نیز قابل انجام شدن است و با کتابت نیز می توان آن را انجام داد.)

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo