< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

97/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: حقيق‌ بالمرء أن يكون له مجالس يخلو فيها و يذكر ذنوبه فيستغفر اللَّه منها.[1]

یکی از مسائل مهم در اسلام مسئله ی توبه است. اگر کسی گناه کند – زیرا انسان ها به هر حال آلوده ی گناه می شوند – اسلام نمی گوید که راه سعادت بر آنها بسته است و آنها از درگاه الهی رانده شده است. انسان هم باید توبه کند و هم گذشته را اصلاح کند و با حسنات به خداوند نزدیک شود همان گونه که خداوند می فرماید: ﴿إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا[2] توبه و آموزش شرایط آن به مردم از مسائل مهم تربیتی اسلام است.

اگر گناهان روی هم متراکم شوند گاه این خود موجب بسته شدن راه می گردد یعنی گناه به قدری بر وجود انسان مسلط می شود که مصداق آیه ی ﴿لَهُمْ‌ قُلُوبٌ‌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ[3] می شود و از انسانیت و سعادت به کلی دور می شود. از این رو در روایت فوق دستور داده شده است که سزاوار است انسان گاه مجلس خلوتی برای خود درست کند و به گناهان خود فکر کرده استغفار نماید.

گام اولِ سیر و سلوک الی الله، توبه است زیرا باید دل و جان را از زنگار گناه شست و خود را آماده کرد.

مناسب است کسانی که به زیارت امام هشتم ع می روند بعد از زیارت و نماز زیارت اندکی در گوشه ای بنشینند و گناهان خود را یاد آوردند و تصمیم جدی بر ترک آنها بگیرند و با این کار زیارت کاملی انجام خواهند داد.

حتی انسان می تواند در میان جمع باشد و در عین حال با خود خلوت کند. در حدیث معروف آمده است که اگر انسان گناه کند نقطه ی سیاهی در قلب او ایجاد می شود اگر توبه کند برطرف می شود و الا زیاد می گردد تا کل قلب را فرا می گیرد که در این صورت راه بازگشت بسیار سخت خواهد شد.

حتی لازم نیست که فقط از گناه استغفار کنیم بلکه از خلاف مروت و ترک اولی ها هم باید توبه کنیم. این موجب می شود که انسان رو به سوی تکامل و قرب الی الله برود.

 

موضوع: فسخ بدون ارش

بحث در مسائلی در مورد خیار عیب است که امام قدس سره در تحریر متعرض آنها نشده است.

به مسأله ی دوم رسیده ایم و آن اینکه مواردی هست که ارش ساقط می شود اما فسخ به قوت خود باقی است. علماء سه مورد از آن را ذکر کرده اند:

مورد اول و دوم را صاحب جواهر در عبارتی فشرده بیان کرده است: وقد يسقط الأرش ويبقى الرد فيما لو اقتصر على إسقاطه دون الرد ، وفيما لو زادت قيمة المعيب عن الصحيح أو ساوتها (قیمت معیب و سالم با هم مساوی باشد)، كما لو ظهر العبد خصيا، فإن المشتري يتخير بين الرد والإمساك مجانا،... بلا خلاف أجده فيه بل ظاهر التذكرة وجامع المقاصد الإجماع علىه.[4]

 

دلیل مسأله:

دلیل آن آشکار است زیرا ارش برای جبران نقصان قیمت است و حال آنکه فرض این است که قیمت در اینجا کم نشده است بلکه گاه بیشتر هم می باشد. مثلا خصیّ گاه قیمتش بالاتر از غیر خصیّ می باشد.

البته قرآن مجید هم به این مسأله اشاره ای دارد و در آیه ی حجاب بعد از آنکه خداوند هشت مورد را از محارم استثناء می کند به سراغ چهار طائفه می رود و می فرماید: ﴿أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‌ عَوْراتِ النِّساءِ[5]

مورد اول زنان است که واضح است زن در برابر زن حجاب ندارد البته در مورد زنان غیر مسلمان اندکی باید احتیاط کرد زیرا آنها ممکن است زیبایی هایی در زن مسلمان ببینند و برای شوهرانشان تعریف کنند.

مورد دوم کنیزان زن است.

مورد سوم: تابعین هستند یعنی کسانی که انسان با آنها زندگی می کند و باید «غیر اولی الاربة» باشند «اربة» به معنای حاجت است و «اولی الاربة» یعنی صاحبان حاجت و «غیر اولی الاربة» یعنی کسی که به زنان احتیاج ندارد یعنی احساسات جنسی مردانه ندارد. مرحوم طبرسی در تفسیر «غیر اولی الاربة» پنج تفسیر نقل می کند. یکی کسی است که ابله است و مسائل شهوانی بین زن و مرد را متوجه نمی شود. روایتی هم از امام صادق علیه السلام در این زمینه نقل شده. (می دانیم روایات تفسیری غالبا از باب بیان مصداق است نه تمام مفهوم آیه) احتمال دوم این است که مراد فرد عنّین باشد، احتمال سوم، انسان خصیّ است. احتمال چهارم پیرمرد ناتوانی است که این مسائل از او گذشته است. احتمال پنجم غلامی است که کم سن است و با این مسائل آشنا نیست. زن می تواند حجابش را در مقابل این افراد حفظ نکند.

بعضی از متخصصان گفته اند که خصیّ نه تمایلات مردانه دارد و نه تمایلات زنانه زیرا منبع تمایلات که بیضه های او باشد را از او گرفته اند. چنین شخصی برای کسانی که می خواهند حرمشان در امنیت باشد قیمت دارد. آنها می خواهند مردی را واسطه ی کارهایشان کنند نه زن را ولی به مرد خصیّ احتیاج دارند در نتیجه این خصوصیت موجب زیاد شدن قیمت می شود.

سؤال: اگر کسی بگوید که در روایتی که از اهل بیت نقل شده آمده است: هر چیزی که نقص از خلقت اصلیه داشته باشد عیب است از این رو خصیّ بودن عیب است چرا در این مورد به سراغ قیمت رفته اید؟

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده پاسخ این سؤال را ارائه می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo