درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصوم/صوم المسافر /روزه با جهل ونسیان
دو ماه مرتضی دارد دوشنبه حسین و مجتبی دارد دوشنبه
حسین آن اسوهی باب شهادت پیام کربلا دارد دوشنبه
قال مولانا الحسین علیه السلام: بَادِرُوا بِصِحَّةِ الْأَجْسَامِ فِي مُدَّةِ الْأَعْمَار.[1]
تعجیل کنید در استفاده از سلامتی جسم در دورهی عمر خود در این دنیا بویژه فصل جوانی.
بعد از مرگ نیز اوّلین یا بکی از چیزهایی که میپرسند همین است که صحّت خود را در کجا هزینه کردی؟ الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون؛ انّما یتذکر اولو الالباب.
خلاصه جلسه قبل
کلام در روزهی در سفر بود؛ روایاتی خوانده شد که دلالت داشت بر اینکه جاهل به حکم روزهاش در سفر صحیح و مجزی است و قضاء ندارد؛ در کنار این روایات، روایت دیگری وجود دارد که مطلق است و آن عبارت است از صحیحهی معاویة بن عمار.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِذَا صَامَ الرَّجُلُ رَمَضَانَ فِي السَّفَرِ لَمْ يُجْزِهِ وَ عَلَيْهِ الْإِعَادَةُ.[2]
این روایت مطلق است در اینکه روزه در ماه رمضان مجزی نیست و اعاهاش واجب است؛ امّا روایات قبلی که روزه را باطل میدانست مقیّد بود به علم و عمد؛ مطلق بر مقیّد حمل میشود؛ روزهی عالم عامد باطل است و قضاء دارد؛ روزهی جاهل مجزی است و قضاء ندارد.
نکته
صحّت روزهی جاهل در صورتی است که جهلش تا آخر وقت باقی باشد؛ ابن بخاطر اطلاق ادلّه است که میگوید: «من صام» صوم یک تکلیف واحد با محدودهی خاصّ است؛ از اذان صبح تا اذان مغرب تمام این وقت یک حصّه از روزه است؛ لذا اگر در بین روز مطلع شود، روزهاش باطل است.
امّا ادامهی مطلبی که جلسهی قبل شروع کردیم؛ مسألهی جهل نسبت به صوم بر سه قسم است: 1- جهل به حکم، 2-جهل به موضوع و 3- جهل به خصوصیّات؛ آیا اینجا نیز مثل باب صلاة مسافر باید قائل به تفصیل شویم و بگوییم جهل به حکم قضاء ندارد ولی جهل به موضوع یا خصوصیات قضاء دارد؟ در صورت جهل به حکم، واضح است که طبق ادلّه مجزی است و قضاء ندارد؛ امّا جهل به خصوصیّت مثلاً کسی که نمیداند سفر تلفیقی مانند سفر امتدادی است؛ در باب صلاة گفتیم جهل به خصوصیت ملحق به جهل به موضوع است؛ علی کلّ حال حکم برای او مشخّص است ولی موضوع روشن نیست؛ و حکمش این شد که در وقت اعاده و در خارج وقت قضاء دارد؛ این مقتضای جمع بین روایات بود؛ ولی در باب صوم یک طائفه بیشتر وجود ندارد مانند روایت عیص بن قاسم مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: مَنْ صَامَ فِي السَّفَرِ بِجَهَالَةٍ لَمْ يَقْضِهِ.[3]
اوّلاً در باب صوم اعاده معنا ندارد زیرا اگر باطل باشد، وقت اعاده از بین میرود و باید قضاء کرد؛ از این جهت با صلاة فرق دارد؛ در صوم فقط اداء و قضاء هست و اعاده معنا ندارد.
ثانیاً روایات باب صوم یکنواخت است: من صام بجهالة؛ این اطلاق دارد و مقیّد نشده است؛ تنها قیدی که قابل تصوّر است، بلوغ نهی است که در برخی روایات آمده بود؛ لکن این توهّم با یک تأمل برطرف میشود؛ و آن اینکه بلوغ نهی به شخص صوم است نه به نوع و طبیعت آن؛ یعنی بداند همین روزهی امروز منهیعنه است؛ و این در فرض علم به حکم و موضوع است؛ حال اگر حکم را نداند نهی به او نرسیده است؛ در جهل به موضوع و جهل به خصوصیت نیز نمیداند که روزه اش منهیعنه است.
بنابراین با فرض اینکه روزه در شریعت با نماز تفاوت دارد چون اعاده ندارد و از طرفی روایات این باب یکدست است و تفصیل بین داخل وقت و خارج وقت ندارد، تمسّک میکنیم به همین یک طائفه روایت و فتوا میدهیم به اینکه روزهی جاهل لایجب علیه القضاء مطلقا؛ چه جهل به حکم یا موضوع یا خصوصیت.
تتمه
در مورد نسیان حکم یا موضوع، در باب صلاة تفصیل داشت بین اینکه اگر در وقت یادش بیاید اعاده دارد؛ امّا اگر در خارج وقت یادش بیاید قضاء ندارد؛ امّا در باب صوم این تفصیل معنا ندارد؛ کسی که نسیاناً در سفر روزه بگیرد، یجب علیه القضاء لعدم الدلیل علی سقوطه.
تا اینجا صدر مسألهی عروه بود که فرمود: الخامس أن لايكون مسافرا.
امّا در ادامه میفرماید: سفرا يوجب قصر الصلاة مع العلم بالحكم في الصوم الواجب الا فی ثلاثة.[4]
تا اینجا قاعدهای ساخته شد «کل مسافر یجب علیه الافطار و لایصح منه الصوم بل الصوم منه معصیة» ؛ امّا این قاعده چند استثناء دارد سیأتی.