< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن ملکی

99/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الصيد و الذباحة/شرائط الذباحة /حرکت حیوان بعد از ذبح

 

خلاصه جلسه قبل

بحث هفتگی در مسأله‌ی ذَبح بود. ذبح ارکانی دارد که یکی از آنها کیفیّت ذبح است؛ کیفیّت ذبح نیز چند جهت دارد؛ جهت چهارم گفتن نام خدا توسّط ذابح در هنگام ذبح می‌باشد که بیان شد.

تکمله: ذبیحهی اخرس

کسی که لال است و نمی‌تواند نام خدا را به زبان بگوید آیا می‌تواند ذبح کند؟ کیفیّت تسمیه‌ی او چگونه است؟

شرط تسمیه از شخص اخرس ساقط نیست بلکه باید با اشاره این شرط را تحقّق ببخشد.

*علّامه در قواعد میگوید: الأخرس يحرّك لسانه.[1]

*کشفاللثام میفرماید: يحرّك لسانه و يخطر الاسم بباله كما في سائر الأذكار.[2]

*شهید در مسالک میفرماید: إن كان له إشارة مفهمة حلّت ذبيحته و إلّا فهو كغير القاصد.[3]

*صاحبجواهر میفرماید: لافرق بين المقام و غيره مما اعتبر فيه اللفظ الذي اكتفي فيه بإشارة الأخرس على حسب ما أوضحناه في العبادات و المعاملات.[4]

بحث اخرس در عبادات و معاملات جایگاه خود را دارد؛ بحث ذبح با بقیّه‌ی مباحث فقهی تفاوتی ندارد همانطور که در ابواب دیگر فقهی اشاره‌ی اخرس مؤثّر است در اینجا هم که یکی از موارد معاملات بمعنی الأعمّ است باید تسمیه را با اشاره بفهماند.

بنابراین اگر اخرس با اشاره‌ی توأم با قصد، حیوانی را ذبح کند ذبیحه‌اش حلال است؛ و دلالت دارد بر این مطلب روایتی که در دعائم آمده است:

امام صادق علیه السلام: أَنَّهُ رَخَّصَ فِي ذَبِيحَةِ الْأَخْرَسِ إِذَا عَقَلَ التَّسْمِيَةَ وَ أَشَارَ بِهَ.[5]

عَقَلَ یعنی قصد و توجّه داشته باشد.

 

جهت پنجم: حرکت کردن حیوان بعد از ذبح

همانطور که در قواعد و شرایع و اکثر کتب فقهی آمده است باید حیوان پس از ذبح دارای حرکت باشد. در متن قواعد و شرایع آمده که برای حیوان دو حرکت باید وجود داشته باشد: حرکت بعضی از أعضاء حیوان و خروج خون با حرکت شدید. دلیل بر این مطلب روایات است:

صحیحهی حلبی

عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الذَّبِيحَةِ فَقَالَ إِذَا تَحَرَّكَ الذَّنَبُ أَوِ الطَّرْفُ أَوِ الْأُذُنُ فَهُوَ ذَكِيٌّ.[6]

اگر بعد از ذبح، دم حیوان یا چشمش یا گوشش حرکت کرد مذکّی است.

روایت عبد الرحمن بن ابی عبدالله

عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع إِذَا طَرَفَتِ الْعَيْنُ أَوْ‌ رَكَضَتِ الرِّجْلُ أَوْ تَحَرَّكَ الذَّنَبُ فَكُلْ مِنْهُ فَقَدْ أَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ.[7]

فَكُلْ یعنی مذکّی و حلال است؛

این جملات شرطیّه بدلالت منطوقی حلیّت را مترتّب کرده است بر حرکت حیوان.

صحیحهی ابی بصیر

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ يَعْنِي الْمُرَادِيَّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الشَّاةِ تُذْبَحُ فَلَا تَتَحَرَّكُ وَ يُهَرَاقُ مِنْهَا دَمٌ كَثِيرٌ عَبِيطٌ- فَقَالَ لَا تَأْكُلْ إِنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ إِذَا رَكَضَتِ الرِّجْلُ أَوْ طَرَفَتِ الْعَيْنُ فَكُلْ.[8]

فَلَاتَتَحَرَّكُ وَ يُهَرَاقُ مِنْهَا دَمٌ كَثِيرٌ عَبِيطٌ: یعنی حرکت نمی‌کند و خون زیادی هم از او نمی‌آید.

این روایات بدلالت منطوقی و مفهومی بر این مطلب دلالت دارند. روایات قبل دلالت منطوقی داشت بر حلّیّت و دلالت مفهومی بر حرمت؛ این روایت دلالت منطوقی بر حرمت دارد.

بنابراین حرمت و عدم تذکیه هم بدلالت منطوقی ثابت است هم بدلالت مفهومی؛ گرچه در اصول قائل شویم که جمله‌ی شرطیّه مفهوم ندارد امّا با وجود قرینه می‌تواند مفهوم داشته باشد و اینجا از مواردی است که با قرینه دارای مفهوم است. روایت اخیر، قرینه بر مفهوم روایات قبل است؛ درنتیجه حرکت حیوان بعد از ذبح از ادلّه و علائم تذکیه‌ی حیوان است؛ و همچنین مسأله‌ی خروج خون با شدّت که در روایت با حرف «أو» بر حرکت، عطف شده است.

کشف اللثام میفرماید: أحد الأمرين الحركة بعد الذبح أو خروج الدم المعتدل أي لاالمتثاقل كما قال الصادق عليهالسلام في خبر الحسين بن مسلم «فإن كان الرجل الّذي ذبح البقرة حين ذبح خرج الدم معتدلًا فكلوا و أطعموا، و إن كان خرج خروجاً متثاقلًا فلاتقربوه» و قال الباقر عليهالسلام في صحيح محمّد بن مسلم «إن خرج الدم فكل» و سأله في الحسن عن مسلم ذبح شاة فسمّى فسبقته مديته فأبان الرأس فقال «إن خرج الدم فكل» و لو انتفى الأمران بأن خرج الدم متثاقلًا أو لميخرج و لميتحرّك حركة تدلّ على استقرار الحياة حرم و إن تحرّك نحو حركة الاختلاج.[9]

في الحسن: یعنی در روایت حسنه.

جمع بندی

از مجموع روایات باب استفاده میشود که یکی از این دو علامت یا هردو برای حلّیّت ذبیحه لازم است؛ و وجه لزوم آن است که بفهمیم تذکیه در زمان حیات حیوان انجام شده است بطوریکه بعد از انجام تمام اعمال تذکیه، روح از بدن او خارج شده است زیرا سبب ازهاق روح باید تذکیهی شرعی باشد نه اینکه بین اعمال یا همراه اعمال بمیرد. این حرکت یا خروج خون، کاشف از این است که ازهاق روح بعد از تذکیه بوده است؛ در نتیجه از روایات و کلمات فقهاء مشهود است که حرکت حیوان بعد از تذکیه لازم است. امّا حرکت قبل از تذکیه که در عبارات بعضی از اصحاب آمده است هیچ دلالتی بر حلّیّت ذبیحه ندارد؛

صاحبجواهر میفرماید: بخلاف المتحرك قبل التذكية، فإنه لا دلالة فيها على وقوع تمام التذكية حال حياته.[10]

سپس به استصحاب اشاره می کند؛ آیا میشود حیات را با استصحاب اثبات کنیم؟ همانطور که صاحبجواهر میفرماید، نمیتوانیم با حرکت فبل از ذبح، حیات بعد از آن را ثابت کنیم؛ زیرا:

اوّلاً: موضوع تغییر می‌کند؛ حیات قبل از تذکیه و حیات بعد از تذکیه.

ثانیاً: با وجود روایات فراوان که دلیل اجتهادی هستند نوبت به اصل (دلیل فقاهتی) نمی‌رسد.

ثالثاً: اگر حیات با استصحاب ثابت شود دیگر حیات قبل و بعد از ذبح نیاز نیست بلکه حیات دوره‌ی زندگی حیوان را استصحاب می‌کنیم و لم یلتزم به احد.

تحصّل ممّا ذکرنا من الروایات و العبارات: حرکت حیوان بعد از ذبح، دلیل بر مؤثّربودن ذبح در تذکیه و حلّیّت می‌باشد بطوریکه حرکت مقارن ذبح نیز کافی نیست؛ اکثر فقهاء تصریح به این مطلب دارند مانند شهید اوّل و شهید ثانی؛ لذا حرکت بعد از ذبح و لو یک لحظه، لازم است.

نتیجه آنکه باید بدانیم حیوان بعد از اعمال ذبح، زنده بود و سپس جان داد؛ البته این به هر صورت و از هر راهی ثابت شود کافی است و لو با وسائل دیگر؛ لکن تا الان مهمترین علائمی که ذکر شده است حرکت و خروج خون است که انشاء الله بعدا بحث خواهد شد.

از این مطالب و روایات استفاده می‌شود که مسأله‌ی تذکیه‌ی حیوان، امری توقیفی است؛ ما علم به واقع نداریم و آنچه را شریعت مشخّص کرده است باید دقیق عمل کنیم؛ در اینجا اگر عرف بگوید "حیوان به هر صورت سربریده شود، ذبیحه است"، شرع عرف را تخطئه می‌کند و می‌گوید این مسأله قابل فهم عرف نیست بلکه باید اعمال ذبح قبل از خروج روح انجام شود لذا حیات حیوان بعد از ذبح باید ثابت شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo